این دوپسر جوان درحالی به جنایت اعتراف کردند که انگشت اتهام جنایت را به سمت همدیگر نشانه رفتند. آنها سرقت کارت ١٨٠میلیون تومانی مقتول را تنها انگیزه خود از این جنایت اعلام کردند. ماجرای این جنایت به ٤ماه پیش برمیگردد.
ساعت ٣٠: ١٦ دقيقه عصر روز ٣١ مردادماه بود که به ماموران كلانتري ١٤٢ كن خبر رسید جسد زن ميانسالي در یک فضای سبز کشف شده است. چند دقیقه بعد تیمی از ماموران کلانتری به محل رفتند و بررسیهای خود را دراینباره آغاز کردند. بررسیهای نخست ماموران نشان میداد این جسد متعلق به زنی ٦٥ساله است که زير درختهای كاج رها شده بود.
پس از اعلام اين خبر به قاضی ویژه قتل پایتخت، بازپرس مدير روستا به همراه كارآگاهان جنایی در محل به تحقيق پرداختند. بررسی جسد زن میانسال نشان داد که اثری از جراحت روی بدنش وجود ندارد و جواهرات مقتول شامل انگشتر و گردنبند به سرقت نرفته است.
تحقیقات میدانی مشخص کرد زنی جوان که ساکن یکی از خانههای کنار این فضای سبز است، نخستین کسی بوده که با جسد این زن روبهرو شده است. او در تحقیقات به ماموران گفت: «از پنجره خانهام بیرون را نگاه میکردم که وجود جسم مشکوکی در زیر درختهای کاج توجهام را جلب کرد، به سرعت از خانه خارج شدم و خودم را به فضای سبز رساندم که متوجه پیکر بیجان زنی شدم، به همین خاطر بلافاصله پلیس را درجریان گذاشتم.»
در ادامه متخصصان پزشکیقانونی پس از بررسی جسد، اعلام کردند بین ١٢ تا ٢٤ساعت از زمان مرگ گذشته است. همچنین آثار کبودی به صورت شیار روی گردن این زن ٦٥ساله وجود دارد که تیم پزشکی دلیل آن را مورچهگزیدگی و حضور حشرات در اطراف جسد اعلام کردند.
جنازه بعد از اتمام تحقیقات اولیه به پزشکیقانونی منتقل شد تا هویت او شناسایی شود. ٣روز بعد زنی ٦٠ساله با مراجعه به اداره آگاهی، ماموران را درجریان ناپدیدشدن خواهرش قرار داد. این زن در پزشکیقانونی جسد خواهرش را شناسایی کرد. وی پس از حضور در دادسرا به بازپرس پرونده گفت: «٢روز پیش همراه با خواهرم به میهمانی رفتیم. بعد از میهمانی او از من جدا شد تا اینکه چند ساعت بعد با او تماس گرفتم اما تلفنش را جواب نداد. نگران شدم و با برادرم به خانهاش رفتیم ولی آنجا هم نبود. به همین خاطر به پلیس ماجرا را گفتیم و متوجه شدیم جسدش در کن پیدا شده است.»
سرقت ١٨٠ میلیونی
تحقیقات پلیسی نشان میداد این زن که وضع مالی خوبی داشته و مقیم کشور سوییس بوده، بهطوری که دختر و پسرش نیز در این کشور زندگی میکنند. چند روز بعد دختر و پسر این زن با اطلاع از موضوع مرگ مشکوک مادرشان بلافاصله خودشان را به ایران رساندند. این درحالی بود که بررسی آنها از اطلاعات حساب مادرشان نشان میداد پس از این جنایت مبلغ ١٨٠میلیون تومان از حساب او برداشت شده است.
نخستین مظنون
همین سرنخ کافی بود تا با دستور بازپرس مدیر روستا ماموران برای شناسایی عامل یا عاملان این جنایت هولناک تحقیقات تخصصی خود را آغاز کنند. تحقیقات تیم جنایی نشان داد از چند ماه قبل پسری به خانه این زن رفتوآمد داشته و کارهای او را انجام میداده است.
با این تحقیقات پرونده وارد مرحلهای تازهای شد. ماموران در بررسی گوشی تلفن همراه مقتول متوجه شدند پس از این حادثه ارتباط این پسر جوان با مقتول قطع شده و هیچ پیغامی برای او نفرستاده است. همین قطعشدن مرموز ارتباط کافی بود تا او مظنون شماره یک پلیس در تحقیقات جنایی قرار بگیرد. کارآگاهان همچنین در بررسی مکانهایی که از حساب طوبا پول برداشت شده بود، متوجه شدند که یک ناشناس از صرافیها و طلافروشیهای سطح شهر تهران دلار و طلا خریداری کرده است.
بازداشت و اعتراف به جنایت
همچنین تحقيقات بعد حكايت از اين داشت كه پسر ٢٢ساله به نام بهزاد سعي كرده است ردي از خود به جای نگذارد، اما درنهایت او چند روز پيش درعملياتي غافلگيرانه دستگير شد. بهزاد که در بازجوییهای نخست اصرار بر بیگناهی خود داشت، در بازجويي و تحقيقات بعدی قفل سكوتش را شكست و ماجرای قتل این زن را تشریح کرد.
او در اعترافات خود به ماموران گفت: «من و یکی از دوستانم به نام حمید نقشه قتل این زن را کشیدیم. ما میخواستیم كارت ١٨٠ميليون تومانی این زن را سرقت کنیم برای همین این نقشه را کشیدیم. من از چند وقت پیش مقتول را میشناختم. از آنجایی که در نزديكي خانه او مغازه ساندويچي داشتم، با او آشنا شدم و بيشتر كارهاي خانهاش مثل خريد و خرابي و تعميرات وسايل خانه را برایش انجام ميدادم. مقتول هم در ازای این کارها به من پول میداد. اما به دلایلی مجبور به تعطیلی مغازهام شدم و بیکار ماندم. به جز کارهایی که برای مقتول انجام میدادم، شغل و درآمد دیگری نداشتم برای همین تصور ميكردم كه اين زن به من كمك ميكند تا کاری داشته باشم و درآمدم بیشتر شود ولی او اصلا کمکم نکرد و مرتب میگفت با یک خودرو مسافرکشی کن. خیلی از رفتار این زن ناراحت بودم و درشرایطی که میدیدم او کلی هزینه کلاسهای موسیقیاش میشود و زندگی خوبی دارد، توقع داشتم کمکم کند. خود من کمکهای زیادی به این زن کرده بودم و حتي يكبار هم او را به سفر خارجي بردم و تمام هزينهاش را خودم پرداخت كردم.
برای همین به شدت ناراحت بودم تا اینکه یک روز ماجرا را برای حمید تعريف كردم. او هم وقتي شنيد كه كارت عابربانك مقتول دست من است تا خريدهاي خانهاش را انجام دهم، پیشنهاد داد تا هرچه پول در حسابش دارد را سرقت كنيم.
متهم در ادامه صحبتهایش گفت: «خود حمید هم مشکلات مالی زیادی داشت. او يك فرزند بيمار داشت كه هزينه درمانش خیلی بالا بود. برای همین به من اصرار کرد تا موجودی حساب این زن را بررسی کنم. آن روز پس از بررسی متوجه شدم ١٨٠ميليون تومان پول درحسابش است. همان لحظه تصمیم گرفتم پولهايش را سرقت كنم اما او از طريق پيامك متوجه شد و كارت عابربانكش را سوزاند و کارت جدیدی از بانک دریافت کرد. همين باعث شد كه نقشه قتل او را بكشيم.»
وی ادامه داد: «شب حادثه با مقتول تماس گرفتم و به بهانه رفتن به ميهماني حوالي خانهاش قرار گذاشتم. وقتی او سر قرار آمد، من دستانش را گرفتم و حمید خفهاش كرد. پس از آن كارتش را سرقت كرديم و به يك صرافي رفتيم. حمید از يك پيرزن و پسر، خواست تا از صرافي دلار بخرد. پس از خرید دلارها من سهمم که ٧٥ميليون تومان شد را برداشتم و از هم جدا شدیم.»
دستگیری دومین مظنون
با اعترافات این پسر جوان بازپرس دستور بازداشت دومین متهم را هم صادر کرد. ماموران پلیس نیز تحقيقات خود را براي دستگيري حمید آغاز کردند و دریافتند که این پسرجوان به يكي از شهرهاي جنوبي كشور فرار كرده است. بنابراین درنهایت با انجام تحقیقات میدانی او عصر جمعه دستگير شد و تحت بازجویی قرار گرفت.
او نیز درحالی به جرم خود اعتراف کرد که قتل را به گردن دوستش انداخت و گفت: «شب حادثه من دلم نیامد این زن را به قتل برسانم برای همین دوستم او را خفه کرد و کشت.» با این اظهارات تحقیقات پلیسی همچنان درباره پیداشدن عامل اصلی این جنایت ازسوی ماموران ادامه یافت.