دلیل بر این است كه در هر جا و هر زمانى كه قرآن هست و مأمور به، به طورى كه مرجع است، حالا یا صورتا یا واقعا یا بعضا یا تماما، هرجا كه قرآن باشد، شارح قرآن هم باید باشد، وصى پیغمبر هم باید باشد.
« حقیقت اسلام، در ایمان است، به دلیل آیه: «ألیوم أكملت لكم دینكم» (1) و «انما ولیكم الله و رسوله و الذین آمنوا»(2) و امثال این ها.
انسان عاقل، متوجه مى شود كه نبى، وصى مى خواهد. وصایت تكوینا بقاى نبوت است. بنده ندیده ام كه كسى این گونه بگوید، ولى حقیقت مطلب همین است كه دلیل بر وجود بقیه الله (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) در این زمان، از ابتداى غیبت صغرى تاكنون، همان روایت ثقلین است با ضمیمه اى كه در آن است:
«انى تارك فیكم الثقلین كتاب الله و عترتى …سألت ربى أن یجمع بینهما و أن لا یفرق بینهما فاستجاب لى» (3)
این روایت، با ضمیمه سألت ربى … دلیل بر این است كه در هر جا و هر زمانى كه قرآن هست و مأمور به، به طورى كه مرجع است، حالا یا صورتا یا واقعا یا بعضا یا تماما، هرجا كه قرآن باشد، شارح قرآن هم باید باشد، وصى پیغمبر هم باید باشد، یعنى، بقاء خود صاحب قرآن كه انما یعرف القرآن من خوطب به (4) خودش باید باشد. هر زمان كه اسلام و قرآن هست، در همان زمان قائم، و ولى و عالم به اسلام و شارح قرآن كه خود خدا معین كرده است، باید باشد. لا یفرق بینهما! نمى شود قرآن باشد ولى شارح قرآن نباشد!
لذا در خود روایات اهل تسنن، الى ماشاءالله، مواردى را ملاحظه مى كنید كه در مورد آیه شریفه قرآن یا در مورد احكامى كه آنان صادر كرده اند، حضرات معصوم خصوصا حضرت امیر (علیه السلام )، آن ها را توضیح و تبیین كرده اند، به طورى كه اهل سنت نقل كرده اند كه خلیفه دوم در هفتاد موضع گفته است:
لو على لهلك عمر(5) یا مثلا زمانى كه وجود مقدس رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ) از دنیا رفت، برادر ابوبكر آمد گفت: محمد لا یموت؛ “پیامبر اكرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) نمى میرد”ابوبكر براى اثبات مرگ پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) به این آیه شریفه «افان مات أو قتل انقلبتم على اعقابكم» (6) استدلال كرد، و حال این كه این نكته را نفهمیده كه “ان “در آیه شریفه قرآن “ان “شرطیه است و به این معنا نیست كه پیامبر مى میرد یا كشته مى شود، بلكه باید به این آیه شریفه قرآن «كل نفس ذائقه الموت» (7) استدلال كرد. این آیه، براى مرگ كلیه نفوس، دلیل است نه آن آیه شریفه أفاین مات ….
واقعا آیا اینان شارح قرآن بودند؟! همین شارح بودن اهل بیت براى آیات شریفه قرآن كه در موارد عدیده اى از آن را خود اهل تسنن نقل كرده اند، دلیل قطعى بر ولایت و وصایت حضرات معصوم (علیه السلام ) است. روایت ثقلین با آن ضمیمه اى كه در آن است، دلیل قطعى بر وجود امام زمان حى الى زمان ظهور است، نه اینكه بعدا موجود و متولد مى شود.» (8)
پينوشتها:
1- سوره مباركه مائده، آیه 3: “امروز دین شما را كامل كردم “.
2- سوره مباركه مائده، آیه 55: “سرپرست و ولى شما، تنها خداست و پیامبر او و كسانى اند كه ایمان آورده اند.”
3- “من دو چیز گرانبها از خود به جا مى گذارم كتاب خدا و اهل بیتم . از پروردگار خواستم كه آن دو را با هم قرار دهد و از هم جدایشان نسازد خداوند هم اجابت فرمود”این حدیث در كتب و منابع روایى اهل سنت به صورت هاى مختلف و به طور متواتر نقل شده است از باب نمونه به صحیح مسلم 7: 122؛ سنن ترمذى 5: 662.
4- بحارالانوار 24: 238، 46: 350؛ الكافى 8: 311؛ “قرآن را فقط كسى كه طرف خطاب آن است مى فهمد.”
5- الاستیعاب 3: 40؛ فیض القدر 3: 357. “اگر على نبود عمر هلاك مى شد”
6- سوره مباركه آل عمران، آیه 144: “آیا اگر او بمیرد و یا كشته شود شما به عقب برمى گردید.”
7- سوره مباركه آل عمران، آیه 185: “هركسى مرگ را مى چشد”
8- فیضى از وراى سكوت: 27.
منبع: راسخون
درود خدا وسلام پیامبر به روح حضرت آیت الله بهجت خدایش بیامرزدش