هراز نو : عرفان جاوید/ هوای انتخاباتی مجلس در آمل، آفتابی، ابری، بارانی. نوشته ای است که پنجشنبه 31 آبان گذشته در سایت وزین مازند نومه منتشر شد.
نویسنده که نام مجید جوادی را برای خود برگزیده است نام آشنایی در حوزه سیاست مازندران نیست، اما شیوه نگارش او چنان است که مشخص می کند با انتخابات آمل و وضعیت داوطلبان شرکت در انتخابات آشنایی دارد. اما در این نوشته به طور هدفمند، سعی در تخریب عده ای از داوطلبان و حمایت از گروهی دیگر دارد.
او که آشکارا از یک گرایش سیاسی حمایت می کند، به نظر قلم عجولی دارد. به همین دلیل خرد و عدالت که شرط اول داوری بی طرفانه است، در نوشته او کم رنگ و بی وزن می نماید.
او گاه واژگانی را بکار می گیرد که یا از معانی آنها اطلاع و آگاهی ندارد یا برای نیل به مقصود چنین کرده است. او با کنار هم قرار دادن موارد دلخواسته در لابلای بعضی واقعیات بدیهی، سعی می کند باورپذیری نوشته اش را برای خواننده افزایش دهد و نویسنده ای منطقی، خالی از حب و بغض و عادل جلوه کند، اما تناقضات و قلم افراط و تفریط گرایانه وی که حاصل رسوبات ذهنی اوست چنان آشکار است که توفیقی را نصیب وی نمی کند. علاقه زایدالوصفش نسبت به دولت محترم چنان است که به جای اثر مثبت، تاثیری منفی برخواننده می گذارد. بکار بردن 31 بار ترکیب« دولت تدبیر و امید» در این نوشته و بکارگیری3 باره. آن در سطر 24 ص 3 مطلب که از 26 کلمه یک سطر، 12 کلمه به دولت تدبیر و امید اختصاص یافته، برای خواننده جای تردیدی باقی نمی گذارد که نویسنده باید از اعضای عالی رتبه ستاد انتخاباتی رئیس جمهور محترم یا پرسنل دولتی باشد که جای قلم و تحلیل را با تریبونی سیاسی اشتباه گرفته است. با این همه، اما آن قدر بهره هوشی دارد که با افزودن دو سطر در پایان پاراگراف اول و سه سطر انتهایی مطلب، خود را از تغییرات و حوادث آنی که می تواند ناقض نظرات او باشد. برهاند تا نویسنده ای با پیشداوری عجولانه و مغرضانه تلقی نشود.
او می نویسد:
« آنچه که به اجمال گذشت با پیش فرض تائید صلاحیت نامزدهای احتمالی و قطعیت حضور آنان در رقابت 17 اسفند 94 است. رقابتی که تا دقیقه 90 با دخالت متغیرهای جدید و عوامل موثر گوناگون در تغییر آرایش سیاسی و اجتماعی در انتخابات پیش روی در آمل برای ورود به مجلس، هنوز و همچنان می تواند هوای رقابت های انتخاباتی را برای هر یک از کاندیداهای احتمالی آفتابی، ابری و بارانی کند.

عزت الله  یوسفیان ملا 
نویسنده در گام اول، عزت اله یوسفیان ملانماینده فعلی آمل در مجلس شورای اسلامی را مورد بررسی قرار می دهد و در سطر سوم نظر خود درباره او می نویسد:
«… وی پس از استقرار دولت پیروز انتخابات ریاست جمهوری نتوانست خود را در جرگه نمایندگان حامی دولت تدبیر و امید قرار دهد و به رغم بعضی از همراهی ها با دولت منتخب ملت، در بسیاری از موارد موضعگیری هایی را اتخاذ کرد که مورد علاقه حامیان دولت تدبیر و امید نبود.»
نگارنده نمی داند که نویسنده مطلب هوای انتخاباتی مجلس در آمل، به چه مناسبت باید انتظار داشته باشد که نماینده آمل بعد از پیروزی دولت جدید در صف هواداران آن قرار گیرد؟ آیا این توقعی غیرمنطقی و غیرعقلانی نیست که با پیروزی هر دولتی، نمایندگان طیف مقابل، تغییر موضع داده و در صف هوادازان دولت جدید قرار گیرند؟ آیا چنین دگردیسی هایی جز از افرادی که تفکرات باری به هر جهت دارند برمی آید؟
چنین توقعی نافی حق آزادی عقیده نیست؟
دو: چرا نویسنده از نماینده آمل توقع دارد که حامی همه مواضع دولت باشد؟ آیا چنین توقعی نافی آزادی بیان نماینده نیست؟
نویسنده پا را از توقع دولت هم فراتر می نهد و از نماینده آمل می خواهد مواضعی را اتخاذ کند که مورد علاقه حامیان دولت باشد.
بی گمان هیچ پاسخی جز سکوت شایسته چنین نویسنده ای نیست.
نویسنده در قسمت دیگری از نوشته اش می نویسد:
« از دیدگاه منتقدان یکی دیگر از چالش های مهم یوسفیان ملا در آمل تحقق نیافتن بعضی از وعده های او درباره پروژه هایی چون جاده هراز، سد آمل، فرودگاه و مترو تهران- آمل بوده که بسیاری آن را از حربه های تبلیغاتی و پوپولیستی یوسفیان تلقی و معرفی کرده اند.»

نویسنده انگار از جاده هراز عبور نکرده و فعالیت های اجرائی آن را شاهد نبوده است، یا سخنرانی ریاست محترم جمهوری را در سفر به مازندران نشنیده است که از اختصاص 600 میلیارد تومان بودجه، جهت انجام جاده هراز سخن گفت.
نماینده آمل اما، برای عدم اتمام سد آمل، باید به موکلان خود پاسخ دهد. در مورد طرح هایی مانند فرودگاه آمل و مترو تهران-آمل که یوسفیان ملا در سخنرانی های خود از آنها سخن می گوید و تابلوهایی از راه آهن فوق را زینت بخش ورودی آمل نمود باید گفت که سخنرانی های ریاست محترم جمهوری به مازندران خط بطلانی بر ادعاهایی از این قبیل کشید.

آقای دکتر روحانی صریحاً اعلام داشت: صدها پروژه نیمه کاره از دولت قبل در استان مازندران وجود دارد که تا به اتمام رسیدن آنها، هیچ طرح جدیدی مورد بررسی قرار نخواهد گرفت. بنابراین سخن گفتن از چنین طرح هایی را نباید جدی تلقی کرد.
اما یوسفیان ملا فردی هوشمند است که علیرغم پاره ای از اشتباهات از نظر نگارنده، قواعد بازی را می داند. اگر او در تعامل با جریانات تاثیرگذار در انتخابات شهر که در دوره های پیش از حامیان وی بودند، معقول تر برخورد می کرد و در انتخاب مدیران شهری سخت سری به خرج نمی داد، بی تردید از جمله گزینه هایی بود که می توانست شانسی به مراتب بیشتر از آن چه که اکنون دارد داشته باشد، اما با تمام این احوال، علیرغم ریزش نیروها و کاهش اقبال عمومی، هنوز جدی ترین رقیب انتخاباتی است.

رضا حاجی پور
«نویسنده در گام بعد به سراغ رضا حاجی پور می رود و در بررسی خود او را مردی می خواند که: حداکثر توانایی او عادت به شکست است و فقط می آید تا شکست را تجربه کند..»
اگر نویسنده نگاهی به آمارهای سه دوره حاجی پور می انداخت متوجه می شد که آرای این داوطلب سیر صعودی داشته یا سیری نزولی را طی کرد. حاجی پور در انتخابات دوره گذشته با فاصله ای نه چندان زیاد رقابت را به پایان برد و در صورت کمی تدبیر یا اندکی شانس می توانست اکنون به جای یوسفیان بر صندلی مجلس تکیه زند هر چند که در این دوره با حضور رقبای قدرتمند شانس وی به مرتب کمتر شده است.

یوسف شکری مرزنگو
سومین داوطلبی است که نویسنده به ارزیابی موقعیت او می پردازد، اما برخلاف نظری که درباره یوسفیان، حاجی پور و بعد درباره حسینی ابراز می دارد، چندان اشاره جدی به سوابق اصولگرایی شکری نمی کند و به ملایمت از کنار آن می گذرد و بیشترین تاکیدش بر اتحاد او با اصلاح طلبان آمل و حمایتش از دکتر روحانی در انتخابات گذشته می گذارد. شکری علیرغم شکستی که در انتخابات یک دوره داشت، این بار هوشمندانه گام به عرصه نهاده است.
او که یک عنصر با تجربه اطلاعاتی است، نیک می داند که با کسب حمایت هر چه بیشتر جریانات متفاوت فکری، شانس خود را در انتخابات پیش رو چگونه افزایش دهد، به نظر نگارنده، او با احتمال حذف دکتر رضوی از سد تعیین صلاحیت شورای نگهبان، تن به میثاق با اصلاح طلبان داده است، احتمالاً بر این یقین است که در صورت حذف دکتر سیدمحمدحسین رضوی، تنها گزینه اصلاح طلبان آمل برای انتخابات است. به نظر نگارنده او رقیبی آن چنان جدی که آراء قابل توجهی را کسب کند بشمار نمی آید.

دکتر سیدعبداله حسینی
چهارمین داوطلبی است که نویسنده به او می پردازد و می نویسد:
« سیدعبداله حسینی تلاش می کند تا خود را به دولت تدبیر و امید نزدیک نشان دهد. او و حامیانش به ویژه نزدیکی او به برخی از چهره های دولت تدبیر و امید، از جمله رضا صالحی امیری رئیس کتابخانه ملی در دولت تدبیر و امید را به سود القاء نزدیکی او به دولت تدبیر و امید به کار بندند. تلاشی که به رغم استناد حسینی و حامیانش به حکم مشاوره حسینی به عنوان مشاور صالحی امیری هنوز نتوانسته است او را به چهره ای اصلاح طلب یا اعتدالگرای مقبول در میان اصلاح طلبان و حامیان دولت تدبیر و امید تبدیل کند.»
نویسنده در بررسی سیدعبداله حسینی و موقعیت کنونی او خود را به تجاهل می زند و تنها از حکم مشاوره حسینی در کتابخانه ملی ایران سخن می گوید، ولی از احکام دیگر او، به عنوان مشاور سرپرست نهاد ریاست جمهوری و مشاور معاونت حقوقی رییس جمهور به آسانی می گذرد تا چنان که مطلوب نظر اوست نتیجه گیری کند. نویسنده در بخش دیگری می نویسد:« اما سوابق غلیظ اصولگرایی سیدعبداله حسینی مانع جدی او و حامیانش برای جلب اعتماد حامیان دولت تدبیر و امید در آمل است.»
نویسنده واژه « غلیظ اصولگرایی» را برای متخصصی که اکثر عمر خدمتی اش را به عنوان مدیری ارشد در دستگاه مدیریتی، اداری و دیپلماسی دولت های سازندگی و اصلاحات گذرانده بکار می برد و در نظر نمی گیرد که یک عنصر متخصص، بدون پرچم این یا آن حزب خاص، در هر دوره و دولتی مورد وثوق قرار می گیرد.
نویسنده مطلب در بخش دیگری، با لحنی غلیظ به دریافت حکم سفارت حسینی از دولت احمدی نژاد اشاره می کند و آن را نشانه ای از پیوند قوی او با دولتی می شمارد که اینک مورد اقبال نیست.نویسنده به این مهم توجه ندارد که برای یک متخصص، دولت ها مهم نیستند. خدمت به این سرزمین مهم تر است.
نویسنده به مخاطب مطلب خود نمی گوید حسینی سفیر همان وزارتخانه ای بود که وزیرش دکتر صالحی رئیس فعلی سازمان انرژی اتمی ایران و از افراد مورد وثوق دولت تدبیر و امید است.
همچنین اشاره نمی کند که بخشی از اعضای کابینه دولت تدبیر و امید، مانند حسینی ، از مدیران ارشد در نظام اداری دولت احمدی نژاد بودند، افرادی مانند علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی.نویسنده در سطر پایانی بررسی حسینی نظرش را به طور صریح درباره او اظهار می کند و می نویسد:« هوای آسمان رقابت های انتخاباتی مجلس در آمل برای سیدعبداله حسینی اگر حضورش قطعی گردد، بارانی ترین هوا خواهد بود.»
این قطعیت در ابراز نظر، درباره سرنوشت یک کاندیدا در انتخابات، نه تنها نشانی از اعتدال ندارد که حاکی از عصبانیتی است که ریشه در زخم و کینی مزمن دارد، ضمن اینکه ناقض آن دو سطر پایانی پاراگراف اول و سه سطر پایانی مطلب خود نویسنده است که امکان داده ممکن است متغیرها، می توانند سرنوشت کاندیداها را عوض کنند. انگار این متغیرها قرار نیست بر سرنوشت سیدعبدالله حسینی اثر بگذارند. نویسنده در این اظهارنظر، عدم وفاداری خود به اصل بی طرفی در داوری نقض و به داوری سخت سرانه ای کشیده می شود که اعتبار نوشته او را خدشه دار می سازد.
سیدعبداله حسینی از جمله مدیران ارشدی بود که تجاربی غنی در حوزه های مختلف مدیریت دارد. ارتباطات بسیار قوی او در سطح ملی و فراملی می تواند در صورت انتخاب، قدرت این نمایندگی را دو چندان کند و شاید از این رهگذر، آمل بتواند دوره شکوفایی را شاهد باشد.

مریم پروین

تنها بانوی حاضر در جمع داوطلبان نمایندگی این دوره مجلس تا زمان نوشتن این مطلب است.
نویسنده در بررسی موقعیتی پروین اما راهی دیگر را در پیش می گیرد. او در این ارزیابی نه در مقام یک تحلیل گر بی طرف، بلکه در جایگاه سخنگو و مدیر تبلیغات پروین قرار گرفته و تمام سوابق تحصیلی و فعالیت های اجتماعی او را تک تک برمی شمارد و دراین بررسی، عدالت و انصاف را که شرط اول نقد است کنار می گذارد. به عنوان نمونه در تحلیل احکام مشاوره ای مریم پروین و سیدعبداله حسینی چنین برخورد می کند و درباره احکام پروین می نویسد:
« انتصاب های این مدرس دانشگاه و فعال مدنی و اجتماعی به عنوان مشاور دانشگاه جامع علمی کاربردی مازندران، مشاور پارک علم و فناوری مازندران و مشاور فرهنگی و اجتماعی بنیاد مشاهیر و مفاخر مازندران، جملگی پس از دولت تدبیر و امید بوده است.»
نویسنده در حالی که این چنین بر احکام مشاوره استانی مریم پروین تاکید می کند، درباره حکم مشاوره سیدعبداله حسینی در مقام مشاور رئیس کتابخانه ملی ایران چنین می نویسد:
« استناد به حکم مشاوره او در دولت تدبیر و امید را بیشتر به یک حکم تشریفاتی کم اثر تبدیل کرد.»
و آگاهانه اشاره ای به حکم مشاور سرپرست نهاد ریاست جمهوری حسینی نمی کند و اینکه این دو حکم نیز هر دو پس از پیروزی دولت تدبیر و امید صادر شده اند.
نویسنده در تحلیل خود پروین را جزو دو گزینه اول اصلاح طلبان آمل برای انتخابات آینده مجلس برمی شمارد.
چند روز پس از نوشتن این مطلب، محسن نورانی سخنگوی شورای اصلاح طلبان در گفت و گو با یکی از پایگاه های خبری آمل، سیدمحمد حسین رضوی و یوسف شکری را دو گزینه اصلی جریان فکری خود برای انتخابات آینده اعلام کرد.
بی گمان اصلاح طلبان آمل با انتخاب یوسف شکری به جای مریم پروین، به نوعی شکست دو جانبه تن دادند. یک- برای توجیه هواداران پائین دستی خود، محمل مناسبی برای این گزینش ندارند. چرا که کارنامه پروین در حوزه اصلاحات، حتی از کارنامه بعضی از اعضای شورای اصلاح طلبان آمل غنی تر است.
دو- در صورت شکست شکری و عدم انتخاب او و پیروزی پروین، اصلاح طلبان آمل، اعتبار خود را مخدوش شده خواهند یافت که چگونه با حضور یک بانوی اصلاح طلب، شورای اصلاح طلبان به چنین گزینشی تن دادند.
مریم پروین که طی یک دهه گذشته با ایجاد تشکل های مدنی، نقش فعالی را در عرصه فعالیت های اجتماعی داشته، توانست اعتمادبخشی از اقشار جامعه را جلب کند. او که نسبت به بقیه داوطلبان از مشاوران و تیم رسانه ای قدرتمندتری در سطح استانی و ملی برخورد است، ترجیح داده تا در این انتخابات، بدون تن دادن به خواسته های گروهی این یا آن جناح سیاسی، به عنوان فردی مستقل در رقابت شرکت کند. او در صورت اتخاذ شیوه ای درست در تبلیغات و تمرکز بر جمعیت زنان، می تواند یکی از سه شانس اصلی ورود به مجلس باشد و در صورت کسب آراء لازم و پیروزی، به عنوان نخستین زن مازندرانی به مجلس شورای اسلامی راه یابد.

دکتر سیدمحمد حسین رضوی

دکتر رضوی در بررسی نویسنده به خاطر همسویی فکری با مهربانی نگریسته شده است. او که یک شخصیت دانشگاهی است، به واسطه تاسیس دانشگاه شمال، خدمت بسیار مهمی به رشد آموزش عالی در شهرستان آمل کرده است. کارآفرینی که در حوزه های دانشگاهی و ورزش از اعتباری در سطح ملی برخوردار است. رضوی که گزینه اول اصلاح طلبان برای انتخابات مجلس بشمار می رود، علیرغم توانایی هایی که در حوزه های کارآفرینی و دانشگاهی دارد، اساساً یک فرد سیاسی با هوشمندی هایی که لازمه آن است نیست. مصاحبه های بسیار ضعیف و متناقض دکتر رضوی با  پایگاه  های خبری شهر و مواضع صد و هشتاد درجه متناقضی که در آنها نسبت به  میرحسین موسوی اتخاذ کرد مصداق عین این عدم هوشمندی در عرصه مسائل سیاسی است. نبود یک مشاور رسانه ای قدرتمند یکی از عمده ترین نقاط ضعف دکتر رضوی است. مشکل دیگر این تکنوکرات دانشگاهی در روابط عمومی ضعیف او است که جذابیت لازم را برای برخوردهای اجتماعی ندارد. مشکل دیگر دکتر رضوی تا اندازه ای خودمحوری این استاد دانشگاه است که کمتر به نظرات مشورتی توجه می کند. این نقاط ضعف شانس او را برای پیروزی در انتخابات بسیار کم می کند. به شکلی که از نظر نگارنده در صورت عبور از فیلتر شورای نگهبان شاید شانس چهارم یا پنجم انتخابات باشد.

سخن پایانی نویسنده مطلب« هوای انتخاباتی مجلس در آمل، آفتابی، ابری، بارانی» درباره متغیرهای تاثیرگذار، اگر چه برای برون رفت از نتیجه انتخابات است که امکان دارد با بررسی او درباره داوطلبین در تناقض باشد، اما صدور حکم قطعی، بالاخص در شهرستانی مانند آمل که نظام طایفه گری بر آن حاکم است و دهها متغیر می تواند بر آن تاثیر بگذارد، با این تعداد داوطلب نمایندگی، کاری عجولانه است، اما می توان پیش بینی کرد هر چه تعداد داوطلبین بیشتر باشد، شانس نماینده فعلی امل بیشتر خواهد بود. داوطلبین متعددی که آمده اند تا یک نفر را حذف کنند. خود به، عامل انتخاب مجدد او تبدیل خواهند شد، جز آنکه تن به ائتلافی آگاهانه و متعهدانه دهند، هر چند که امکان دارد این بار مردم آمل با هوشمندی به دور از هیاهوها و تبلیغات رنگارنگ، به انتخابی دست یازند که در باور هیچ کس نگنجد. آیا چنین خواهد شد؟!

توضیح: این تحلیل صرفا مربوط به نقد یادداشت مندرج در مازند نومه بوده است و شامل سایر کاندیداهای احتمالی حوزه انتخابیه آمل نمی شود .

22 thoughts on “انتخابات مجلس در آمل، آیا چنین خواهد شد؟!”
  1. آقاي ssmm مودب!!! شما اگر كمي شجاعت داشتي با نام سssmm نظر نمي گذاشتي.
    ضمنا برادر با شعور من!
    مرحوم كاظمي دينان اگر كام مردم را شيرين مي كرد، در كنارش طرح هاي عظيمي مثل ديزل سنگين، پل سوم، بيمارستان امام علي، پيام نور، دانشگاه آزاد، بانك خون، دانشكده مامايي و پرستاري، چاپ اسكناس، كارخانه mdf و صدها طرح ريز و درشت ديگر را به سرانجام رسوند و به مردم دروغ نگفت. 7 سال دبير مجمع نمايندگان استان بود. مثل شير از لار و امامزاده هاشم دفاع كرد.
    پسرش هم آدم تحصيلكرده و با تجربه ايه و الانم در مجلس، مدير فني هست و مثل بعضي آقايون له له قدرت نمي زنه.

  2. به نظرم دراین مطلب نویسنده بی پرده پوشی ودر کمال صراحت به نقد کاندیداها پرداخت.آقایانی که بااسامی مستعار پاسخ می نویسند بهتر است کمی ظرفیت های نقد پذیری خودرابالا ببرند.بی گمان آقای یوسفیان ازبسیاری از نمایندگانی که بعدازانقلاب بنمایندگی آمل درمجلس حضوریافتند بهتر عمل کرده است،امارفتارایشان طی دو سه سال اخیر سبب بعضی نارضایتی ها شده است.نویسنده این مطلب بی تعارف حرفهایش رازده است.بهتراست کمی منطقی باشیم

  3. مدیریت محترم سایت هراز نیوز اعتقاد دارم نظر کسانی راکه جرات ندارند بانام کامل خود در این فضا حضور پیداکنند وبااسامی مستعار نظر می گذارند راحذف کنید .فکر می کنم چنین افرادی حرقشان اعتبار ندارد .البته شما بنابه رسالت حرفه ای ناگزیرید یا احساس می کنید باید منعکس کننده همه نظریات سلایق مختلف باشید،حداقل نظریات توهین آمبز را منعکس نفرمایید .من هم هعتقاددارم که تحلیل خوب ومنطقی بود که نویسنده نظر خودراابراز کرد.

  4. ما نشون دادیم اصلا به فکر آینده ی بچه هامون نیستیم که هیچ، به فکر آینده ی خودمون هم نیستیم.
    به بچه هامون رحم نمی کنیم، فقط فکر می کنیم داریم برای آینده بچه هامون زحمت می کشیم. آینده ای که خودمون با انتخابی از روی نا آگاهی و احساسی، فردی را به مجلس می فرستیم که پس از گذشت دوازده سال از نمایندگیش، تازه فهمیدیم به درد نمایندگی نمیخوره. حضرت آقا این همه در مورد بصیرت سیاسی و دینی مطالب ارزش مندی بیان فرمودند، ولی ما اصلا به سخنان گرانبار معظم له در این زمینه کوچکترین توجهی نمی کنیم. آخه این چه جور بصیرتیه که باید پس از دوازده سال متوجه اشتباهمون بشیم؟
    این چه جور انتخابیه که سه دوره پی در پی دوباره همون انتخاب اشتباه رو تکرار می کنیم؟
    تا کی باید بر تصمیم اشتباهمون پافشاری کنیم و باعث عدم پیشرفت شهرمون بشیم.
    وقتی هنوز نمی تونیم برای آینده شهرمون و اینکه مدیریت شهرمون رو به دست چه کسی بسپاریم، درست تصمیم بگیریم، چطور می تونیم ادعا کنیم که آینده فرزندانمون برامون مهمه؟
    آینده ی شهرمون، آینده ی خودمون و آینده ی بچه هامون، بستگی به انتخابی داره که باید انجام بدیم، اگه درست انتخاب کنیم، قطعا آینده ی درخشانی در انتظار همگان خواهد بود.
    مگر نه این است که با انتخاب دولت تدبیر و امید، انتظار ارزان شدن قیمتها را داشتیم، انتظار داشتیم که تورم روز به روز کاهش پیدا کند؟ پس چه شد؟ اینکه مردم نمی توانند خرید کنند را دولت به حساب کاهش تورم گذاشته است، نه کاهش قدرت خرید مردم. از این دولت، هیچ آبی برای مردم گرم نخواهد شد.
    اگر همفکران دولت تدبیر و امید به مجلس راه یابند، اوضاع اقتصادی مملکت از این بدتر خواهد شد، اوضاع فرهنگی نیز به همان منوال.
    بیکاری در بین مردم بیداد می کند، طبق آمار ارائه شده توسط مرکز آمار، نزدیک به سه میلیون نفر بیکار در کشور وجود دارد. آیا این دولت توانسه بعد از دوسال و نیم وعده های خود را عملی کند؟
    اگر دولت طرح هایی برای ایجاد اشتغال به مجلس ارائه می نمود، قطعا مجلسیان به آن رأی مثبت می دانند، اما دریغ از طرح هایی برای رفع بیکاری و ایجاد اشتغال.

    هر گاه ایام انتخابات می شود، با اینکه می دانم هیچ اتفاق مثبتی نخواهد افتاد، باز برای بیداری اذهان عمومی تلاش می کنم و سعی می کنم تبین کنم مواردی را که در جامعه وجود دارد و مردم از آن نا آگاهند، البته به صورت چهره به چهره.
    اما در این شرایط حساس کنونی، فعالیت چهره به چهره را کافی نداسته و از آنجایی که فضای مجازی نیز مخاطبین خاص خود را دارد، سعی کردم با حضور در این فضا، بر روی انتخابی از روی بررسی عملکردها و سوابق اجرایی و مدیریتیِ نامزدهای انتخابات مجلس شورای اسلامی و مهمتر از آن بررسی افکار، عقاید و نظرات نامزدهای انتخابات مجلس خبرگان رهبری به خصوص چگونگی موضعگیریهایشان در خصوص فتنه سال 88، تأکید کنم و بخواهم که شرایط حساس کشور را درک کنیم و با انتخابی از روی آگاهی و بصیرت، کشور را در مواجهه با مشکلات پیشرو، یاری رسانیم، نه اینکه نماینده ای به مجلس بفرستیم که باری اضافه بر دوش ملت و نظام باشد.
    این مملکت با رهبری امام خامنه ای ادام الله ظله العالی و قبل از آن نیز با هدایت پدرانه ی بنیانگذار انقلاب امام خمینی رحمه الله علیه، زانوان استکبار جهانی را به خاک مالیده است و تا مالیده شدن پشت اسکتبار به خاک هر چند راه دشواری در پیش داریم،
    اما :
    ««« اندکی صبر سحر نزدیک است »»»
    والسلام
    مهدی@

  5. با نگاهی به گذشته و اندکی تفکر و امید به آینده
    وعده دیدار ما صندوق های رای و انتخاب فردی از جنس مردم و مجلس شورای اسلامی

  6. خانه از پاى بست ویران است. خواجه در بند نقش ایوان است!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *