هـراز نـو: جنگل های مازندران در آتش بی فکری گردشگران، قاچاقچیان چوب و بی تدبیری مسئولان می سوزد و صدای هیچ درختی به پایتخت نمی رسد.

 

جنگل های مازندران هوای روز درختکاری در سر داشتند که ناگهان آتش بر جانشان افتاد. آتش شعله به شعله گسترده شد اما همچنان خبری از تدبیر مسئولان نیست.

ای کاش هرگز روزی با عنوان درختکاری وجود نداشت. کاش هرگز شاهد روزی نبودیم که مسئولان کت و شلوار پوش، نهالی در دست گرفته در بیابان خشک و بی آب، درخت امید و بقا می کارند. یک سالی می گذرد و نهال جوان به کمال خود نمی رسد زیرا نهال بی پناه، نه آبی به ریشه خود دیده و  نه باغبانی شاخ هایش را هرس کرده. رفته رفته شاخه های نهال ناکام از تنفس می ایستد.

خوش بحال نهال های روز درختکاری، حداقل وضع آن ها از درختان چندین ساله جنگل بهتر است. جنگلی که قلب تنفسی کشور است و بادی در غبغب مسئولان عالی رتبه محیط زیست ؛ اما افسوس که در واقعیت هر روز به بهانه های مختلف زخمی و زخمی تر می شود.

یک روز حرص و طمع تبر به دستان مجاز و غیر مجاز و روزی آتش جهالت قاچاقچیان چوب و گردشگران تیشه بر ریشه این میراث گرانبهای شمال کشور می زنند.

چند روزی است که اخبار آتش سوزی جنگل نور را ازطریق رسانه ملی، استانی و صفحه های مجازی پیگیری می کردیم تا اینکه دیروز عزم خود را جزم کردیم تا از نزدیک شاهد نامهربانی های هم نوعان خود با نعمت های الهی باشیم. شعله های برافروخته آتش قلب و جان جنگل نور را نابود می کند اما مسئولان امر در فاصله چند کیلومتری نظاره گر این بلای خانمان سوز هستند. هرچند تعداد اندکی از داوطلبان و بالگرد بدون سوخت برای خاموش کردن آتش اعزام شدند اما همچنان پس از یک هفته ذوزنقه آتش بزرگ و بزرگتر می شد تا اینکه خدای بزرگ با بارش رحمت الهی به داد جنگل های سینه سوخته نور رسید.

اگر صدای هیچ درختی به پایتخت نرسید اما خدا صدای درختان را شنید.

 

فـائـزه سلیـمی ، هـراز نـو

4 thoughts on “صدای هیچ درختی به پایتخت نرسید اما به خدا رسید !”
  1. انصافا مسئولین منابع طبیعی,و بخقوص مدیر کل که حتی در مهار آتش در منطقه صعب العبور حضور داشتند. با تلاش بی وقفه و شبانه روزی و طاقت فرسای مردم محلی بخصوص انگتارودی ها و پرسنل زحمتکش منابع طبیعی و چوب کاغذ و حضور مستمر کوهنوردان بود که از گسترش آتش جاوگیری شد. من خودم یک هفته در منطقه حضور داشتم و از نزدیک شاهد این تلاش با ارزش بودم.

  2. چرا دروغ میگین!
    من خودم به شخصه شاهد زحمات همه مسئولین و به خصوص مردم واز بودم
    منطقه بسیار صعب العبور و برگهای زیر درختان به عمق نیم متر بودکه باعث شد آتش سوزی طول بکشه
    بالگرد با مخزن اطفائ حریق هم چند بار عملیات اطفا را انجام داد
    به این خانم هم توصیه میکنم که در مازندران زیبا سوژه های بسیاری برای نوشتن قطعه ادبی وجود داره و برای نگارش این دروغنامه لازم نبود خودشو اینجوری به زحمت می انداخت!!

  3. منم هالوئم نمیدونم نویسنده راست میگه یا کامنت نویسها،راستی مگه هلیکوپتر از پولادکلا بلند شد؟

  4. با سلام
    دقت نظر و حساسیت همه بزرگوارانی که این ایام اظهار نظر کردند ستودنیست و در جای خود شایسته تقدیر، اما توضیحاتی برای تنویر افکار عمومی و آن اینکه اداره منابع طبیعی شهرستان و اداره کل منابع طبیعی استان و تمامی شرکتهای وابسته و نیز نیروهای مردمی که احساس دین به جنگل می کردند خصوصا اهالی روستای واز از روز اول و اهالی انگتارود دو روز آخر تمام تلاششان را انجام دادند و این تمام داشته های داخل استانی و شهرستانی در حوزه جنگل بود،نکته ای که بایستی دقیق تر به آن توجه داشت اینکه مشکلات استان ما متاسفانه در ابعاد مختلف و به خصوص منابع طبیعی به خارج از استان بر می گردد، از منابع طبیعی استان در مقیاس ملی بهره برداری می شود به بیان واضح تر همه ی کشور از این نعمت الهی استفاده می کنند ولی نگاه ملی در خصوص حفاظت از منابع وجود ندارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *