علی اکبر جوانفکر – صدها هزارتن از بهترین فرزندان این مرز و بوم بر سر پیمانی که با امامشان بسته بودند، جان شیرین و عزیز خود را اهدا کردند، خیل عظیمی جانباز شدند، انبوهی نیز بهترین سالهای عمر خویش را در اسارت یکی از سفاکترین رژیمهای دیکتاتوری گذراندند، ملت ایران سالهای سخت ناشی از اقدامات تروریستی منافقین، هجمه سنگین نظامی شرق و غرب و تحریمهای گسترده اقتصادی را با پایمردی پشت سر گذاشت.
همه این رشادتها و پایمردیها که صد البته در پرتو الطاف و حمایتهای بیشمار الهی انجام گرفت، برای آن بود که از انقلاب و نظامشان در برابر جبهه به هم پیوسته دشمنان و کینهتوزان دور و نزدیک حراست کنند و به همین دلیل واضح است که جمهوری اسلامی ایران را یک نظام مقدس، مردمی و مبتنی بر ارزشهای ماندگار و برآمده از اعتقادات و باورهای دینی و ایمانی ملت ایران تعریف و توصیف میکنیم.
تجربه تلخ و سخت ناشی از دوران رژیم دیکتاتوری محمدرضا پهلوی در ایران از یک سو و رفتار ظالمانه حکومتهای لجام گسیخته طواغیت کوچک و بزرگ در شرق و غرب عالم از سوی دیگر، کافی است تا مردم مسلمان ایران قدر و قیمت دستاورد بزرگ نظام اسلامی یعنی حاکمیت ولایت فقیه را بدانند و با همه وجود از آن پاسداری کنند و صد البته اگر ابعاد آن نیز به خوبی تبیین شود، دانسته خواهد شد که چنین حاکمیتی به منزله حکومت یک دانشمند حکیم، عادل، باتقوا، عالم و آگاه به زمان است و چه چیزی برای یک ملت نجات بخشتر از آن است که فردی با چنین خصوصیاتی بر او حاکمیت داشته باشد.
اهتمام مجدانه و مستمر مسئولان و دست اندرکاران کشور به افزایش اعتماد عمومی به نظام
در این میان آنچه از اهمیت و اولویت ویژهای برخوردار است، اهتمام مجدانه و مستمر مسئولان و دست اندرکاران کشور به افزایش اعتماد عمومی به نظام و ارکان آن و بویژه پرهیز از هرگونه اقدام یا سخن آسیبزننده به رکن رکین نظام یعنی ولایت فقیه است، چیزی که آشکارا از سوی یک جریان خاص ذی نفوذ نادیده گرفته شده و هر روز ابعاد جدیدی به خود میگیرد. وبلاگنویس حامی سران فتنه آزاد میشود تا با گستاخی بیشتری، سیمای پاک رهبری عزیز را با قلم آلوده خویش مخدوش کند و عناصر همین جریان نیز جسارتهای او را از موضع به اصطلاح نقد، در بوقهای پرتعداد تبلیغاتی شان میدمند تا از رهگذر آن به خیال خام خود حرمت آن عزیز فرزانه را بشکنند و گستاخی به ساحت مبارکش را عادیسازی کنند.
برنامه ریزی هدفمند سیما در تخریب دولت ارزشی و انقلابی
سیمای تحت ریاست آقای علی دارابی که نشان داده است در تخریب دولت ارزشی و انقلابی، کاملاً برنام هریزی شده و هدفمند عمل میکند، اخیراً با دعوت از یک منتقد به اصطلاح منور الفکر، برای زیر سؤال بردن جایگاه رفیع ولایت فقیه، فرصتسازی کرده است و جالب اینجاست که باز هم همان جریان ذی نفوذ است که به آن فرد حمله میکند و طیف دیگری از همین جریان، وی را مورد حمایت قرار میدهد.
یک فرمانده سابق نظامی در روزنامه اطلاعات از خود نابخردی و گستاخی نشان میدهد و باز هم همین جریان است که او را آماج تاخت و تاز قرار میدهد و طیف دیگری از او حمایت میکند. یک قاضی دادگاه، مشاور مطبوعاتی رئیس جمهور را بدون استدلال و استناد قانونی به اتهام واهی توهین به رهبری به یک سال زندان و 5 سال محرومیت از فعالیتهای اجتماعی و رسانهای محکوم میکند و باز هم رسانههای وابسته به همین جریان هستند که این خبر را برجسته و از موضع دلسوزی برای رهبری، آن را در بوق و کرنا میکنند.
عوامل تخریب در حاشیه امن قرار دارند
در این میان آنچه آسیب میبیند فقط جایگاه و منزلت رهبری عزیز و وارد آمدن لطمه به ساحت معظم له است و صد البته این عوامل تخریب هستند که در حاشیه امن قرار میگیرند زیرا همانهایی که به نام دفاع از رهبری، درباره توهینهای احتمالی، هوچیگری و جنجال به راه میاندازند، به خوبی میدانند که چگونه عامل رفتار موهن را مورد حمایت قرار دهند و در نهایت هیچکس جز رهبری یعنی کانون اصلی ابراز عشق و ارادت ملت، متحمل خسارت و آسیب نشود.
جریان ذی نفوذ به نام حمایت از رهبری، رئیس جمهور و دولت وی را آماج تبلیغات مسموم قرار داده
اکنون بیش از دو سال است که همین جریان ذی نفوذ به نام حمایت از رهبری، رئیس جمهور و دولت وی را آماج تبلیغات مسموم و مخرب خود قرار داده و تا آنجا که توانسته برای تضعیف وی و دولتش از هر تلاشی دریغ نکرده است. هنوز اندک زمانی نگذشته است که رویکردهای مقتدرانه و با صلابت دکتر احمدی نژاد در برخورد با درخواستها و پیغامهای پیدا و پنهان اوباما، دست برتر ایران در مناسبات بینالمللی را به رخ سایر کشورها میکشید و ملت ایران نیز از آن احساس غرور میکرد اما با تضعیف و تخریب رئیس جمهور از سوی همین جریان است که امروز شاهد جسارت اوباما در نوشتن نامه های همراه با تهدید به رهبر معظم انقلاب هستیم. او به زعم خود احمدی نژاد را فاقد اقتدار لازم برای دریافت نامه دانسته و مسئولیت مستقیم در ایجاد این تصور و برداشت نیز متوجه همین جریان ذی نفوذ است.
انتخابات ریاست جمهوری دهم از افتخارات بزرگ نظام و دولت احمدی نژاد
کسانی که طی دو سال گذشته سیاست تخریب دولت و رئیس جمهور را در دستور کار خود قرار داده اند دانسته یا ندانسته، خواسته یا ناخواسته به ملت ایران و آرمانهای انقلاب اسلامی خیانت کرده اند زیرا به برخی از دولتهای مستکبر و کینه توز از جمله امریکا، انگلیس و رژیم فاسد صهیونیستی فرصت دادهاند تا با ملت ایران و در رأس آن با رهبری عزیز انقلاب گستاخانه سخن بگویند و در نتیجه آن، جایگاه و عزت و اقتدار انقلاب اسلامی که با تکریم نام احمدی نژاد در میان ملتها و بویژه ملتهای مسلمان، رفعت مضاعف یافته بود، در سایه رفتار تخریبگرانه همین جریان بشدت آسیب ببیند. امروز بوضوح شاهد این واقعیت هستیم که غربیها و بویژه دولتهای اروپایی با دریافت برخی نشانههای رفتاری از داخل کشور برای ملت ایران خط و نشان میکشند و چنین به نظر میرسدکه منتظر رویدادهایی هستند تا به زعم خودشان فشارها و تحریمها را بر ملت ایران مضاعف کنند.
هرچند رفتارهای افراطی و فتنه گرانه موسوی و کروبی و نقش مخرب هاشمی رفسنجانی، ذائقه ملت ایران را در انتخابات سال 88 تلخ کرد اما تردیدی نیست که برگزاری دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری با حضور بیش از 83 درصد واجدین شرایط، از افتخارات بزرگ نظام جمهوری اسلامی و دولت احمدینژاد محسوب میشود زیرا موجب شد ملت ایران در دنیا قد بکشد و عزت و عظمتی روز افزون پیدا کند.
جریانی برای حفظ منافع خود درصدد حذف تفکر احمدی نژاد و حامیانش است
رهبر عزیز و فرزانه انقلاب تصریح کرده اند که انتخابات پیش رو باید سالم و رقابتی باشد تا در سایه آن بستر لازم برای مشارکت گسترده مردم فراهم شود، اما رویکرد محدودکننده مجلس با تصویب یک قانون جدید و اینک نتیجه بررسی صلاحیتها از سوی هیأتهای نظارت نشان میدهد که آشکارا به این استراتژی انتخاباتی کشور بی توجهی شده است زیرا همان جریان ذی نفوذ مجدانه تلاش کرده است تا افراد علاقه مند به دولت و رئیس جمهور مکتبی و انقلابی را از صحنه انتخابات حذف کند و با از بین بردن شور و نشاط انتخاباتی، به خواست کسانی جامه عمل پوشیده شود که حضور گسترده مردم در صحنه تصمیمگیری را مایه دردسر برای کشور تلقی میکنند و برای به نتیجه رساندن منویات خود، حضور حداقلی مردم در انتخابات را نشانه روی کردهاند.
آیا دستهایی که نامههای بدون سلام مینویسد، بیکار مانده است؟
این جریان ذی نفوذ منحصر به یک طیف خاص سیاسی نیست بلکه آنها به این نتیجه رسیدهاند که برای حفظ منافع خود، عرصه قدرت و مدیریت کشور فقط در اختیار کسانی قرار گیرد که به نام جریانهای سیاسی مختلف، نان سیاست خوردهاند و بر این اساس هر جریان اصیل فکری برآمده از متن انقلاب و نظام از جمله تفکر احمدینژاد و حامیان آن باید حذف و نابود شوند. آنها معتقدند که راه ورود افرادی خارج از حوزه نفوذشان به عرصه قدرت و مدیریت کشور باید برای همیشه مسدود شود تا دیگر بار هیچ فردی مانند احمدینژاد نتواند در مهمترین جایگاه تصمیمگیری کلان کشور پس از رهبری، یعنی ریاست جمهوری قرار بگیرد و موجودیت آنها را با تهدید مواجه سازد. رفتار و اقدامات این جریان، نشان داده است که میان آن با اصول انقلاب و آرمانهای امام عزیز، هیچ ارتباط معناداری برقرار نیست و آنچه عناصر این جریان را به هم پیوند میدهد، منافع مشترک است اما به راستی آنها راه به جایی خواهند برد؟ آیا آنها مردم را در خواب غفلت فرض کرده اند؟ چه کسانی سرگرم طراحی فتنهای بزرگتر از فتنه 88 هستند؟ آیا دستهایی که نامههای بدون سلام مینویسد، بیکار مانده است؟