حسن روحانی در خاطراتش به کوچک بودن خانه خود و مشکلاتی که برای وی بوجود آمده است و نیاز مالی برای رهن مسکن بزرگتر، اشاره می‌کند.

حسن روحانی در کتاب خاطراتش، به ماجرای اجاره نشینی و مشکلات مسکن در زمان طلبگی و کمک یکی از دوستان سابق که در زمان حال، به عنوان یکی از مشاورینش در دولت است برای پیدا کردن مسکن، اشاره کرده و می‌نویسد: در اواسط سال 1350، نخستین فرزند ما (زهرا) متولد شد، بااین‌حال مجبور بودیم در همان اتاق کوچک زندگی کنیم. در آن حال، مشکل عمده این بود که اگر مهمانی به خانه ما می‌آمد، پذیرایی از وی بسیار دشوار بود و ازاین‌رو اعضای فامیل و یا دوستانی که از شهرستان به دیدن من می‌آمدند، ملاحظۀ ما را می‌کردند و هیچ‌گاه شب نمی‌ماندند.
این وضع ادامه داشت تا اینکه در اواخر سال 1350، یکی از دوستانم، حجت‌الاسلام سید رضا اکرمی که از وعاظ تهران بود (پس از پیروزی انقلاب چهار دوره نماینده مجلس شورای اسلامی بودند) توانست خانه‌ای در کوچه‌ای پایین‌تر از محل سکونت ما خریداری کند. پس از خرید خانه، به من پیشنهاد کرد که اگر مایل باشم طبقۀ همکف منزل ایشان را که دو باب اتاق داشت، اجاره کنم. البته اجارۀ آن طبقه با صد تومان امکان‌پذیر نبود و چون من نمی‌توانستم برای اجاره مبلغی بیشتر از صد تومان پرداخت کنم، به فکر رهن افتادم. بدین منظور، خانۀ نیمه‌کاره‌ای را که قبلاً به قیمت ده هزار تومان در قم خریده بودم، به یازده هزار تومان فروختم و نه هزار تومان هم از دوستان قرض کردم و با پرداخت بیست هزار تومان به آقای اکرمی طبقه همکف منزل او را برای یک سال رهن کردم و به آنجا منتقل شدیم و به مدت یک سال و نیم سکونت داشتیم.
فرزند دوم من به نام منصوره که با فرزند اولم حدود یک سال تفاوت سنی داشت نیز در همین ایام به دنیا آمد و به‌این‌ترتیب، صاحب دو دختر شدم. مزیت خانه آقای اکرمی در این بود که افزون بر دو اتاق، آشپزخانه و سرویس نیز داشت.[1]


[1] – خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج اول، 1388 ص 353

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *