«خانواده تک والدي» از دهه 1960 در غرب رواج يافته است. در اين خانواده ها فرزندان تنها با يکي از والدين خود و در اکثر موارد، با مادر زندگي مي کنند. اما حالا اين واژه پايش به ايران هم باز شده است. شايد تا به حال مي گفتيم مرگ خوب است، اما براي همسايه؛ اما حالا مرگ همسايه تحت عنوان «خانواده تک نفره» به عنوان يکي از آسيب هاي اجتماعي به جامعه ما آمده است.

 معمولا پس از طلاق، جدايي يا مرگ يکي از والدين، پدر يا مادر مسئوليت تربيت و پرورش فرزندان را به عهده مي گيرد و سرپرستي آن ها را مي پذيرد. به چنين خانواده هايي که در آن ها تنها پدر يا مادر وظيفه مراقبت از فرزندان را عهده دارند، در اصطلاح خانواده تک والد گفته مي شود. در غرب در چنين خانواده هايي اغلب سرپرست اوليه مادر و سرپرست ثانويه پدر است، اما واژه «تک والد» هم محصول غرب است.

«خانواده تک والدي» از دهه 1960 در غرب رواج يافته است. در اين خانواده ها فرزندان تنها با يکي از والدين خود و در اکثر موارد، با مادر زندگي مي کنند. اما حالا اين واژه پايش به ايران هم باز شده است. شايد تا به حال مي گفتيم مرگ خوب است، اما براي همسايه؛ اما حالا مرگ همسايه تحت عنوان «خانواده تک نفره» به عنوان يکي از آسيب هاي اجتماعي به جامعه ما آمده است.

در مهرماه امسال علي اکبر محزون، مدير کل اطلاعات، آمار و مهاجرت سازمان ثبت احوال، از بروز تغيير و پديده هاي نوظهور در خانواده معاصر ايراني خبر داد و گفت: «روند تشکيل خانواده هاي تک نفره و زوجي نسبت به گذشته افزايش داشته است.»

اين آمار آغاز ماجرا بود. ماجرايي که تا به حال از افزايش طلاق خبر مي داد و حالا علي اکبر محزون، طبق آمار اعلام مي کند: «خانواده تک نفره در حال افزايش است؛ به طوري که آمار اين خانواده ها از 5.2درصد در سال 85 به 7.1 درصد در آخرين سرشماري رسيده است.»
مدير کل اطلاعات، آمار و مهاجرات سازمان ثبت احوال در گفت و گو با خبرگزاري مهر، به خانواده تک والد نيز اشاره کرده و مي گويد: «در اين خانواده ها يکي از والدين به دليل فوت، طلاق يا ترک خانواده حضور ندارند و آمار اين خانواده ها نزديک به هفت درصد رسيده است که در مقايسه با آمار دهه هاي قبل افزايش داشته است.»
خانواده تک والد، مهم ترين چالش خانواده
«تاخير در ازدواج، تجرد زيستي و افزايش خانواده هاي تک والد ز مهم ترين چالش هاي خانواده ايراني است.» اين گفته هاي شهيندخت مولاوردي، معاون رئيس جمهور در امور زنان و خانواده، به مناسبت هفته دولت است. او يکي از چالش هاي مهم خانواد در ايران را افزايش خانواده هاي تک والد، به ويژه خانواده هاي زن سرپرست و مسائلي که اين خانواده ها با آن رو به رو هستند، مي داند و مورد ديگر را فقر ناشي از بي کاري و تورم در جامعه ذکر مي کند و معتقد است که سهم قابل توجهي در تاخير تشکيل خانواده و انحلال آن دارد.

اين گفته هاي يک مقام مسئول از اتفاقي است که در شرف وقوع است. خانواده هايي که از هم پاشيده مي شود و فرزند بايد انتخاب کند؛ پدر با مادر، مسئله اين است.

سميرا. م، با دخترش زندگي مي کند. کارمند يک شرکت خصوصي است. دخترش کلاس پنجم است. بي حوصله تعريف مي کند: «هم پدرم و هم مادر. جدا شديم. يک سالي مي شود که دو نقش را بازي مي کنم.» سميرا دليل طلاقش را مشکلات اقتصادي و البته خيانت همسرش مي داند. «هر کدام دو شيفت کار مي کرديم. کار مي کرديم تا اجاره خانه، هزينه کلاس هاي دخترم و پس انداز خوشبختي براي آينده را تهيه کنيم، اما غافل بودم اين دو شيفت ماندن ها و اضافه کارها ما را از يکديگر دور مي کند و همسرم به همکارش که هر روز دو شيفت مي ديش نزديک تر شد.

حالا يک تنه هم اجاره خانه را مي دهم و هم بايد با دخترم بسازم که هر روز اخلاقش بدتر مي شود.»

سميرا مي گويد: «دخترم بدخلقي مي کند. من را مقصر مي داند که بيش از حد کار مي کردم. نمي دانم. ولي دو نقش ايفاکردن سخت است. هم پدر، هم مادر…»

خانواده تک والد آسيب اجتماعي است، مسئولان دريابند
دکتر احمد جليلي، رئيس انجمن روان پزشکان ايران، به معضلات تک والد بودن اشاره مي کند و مي گويد: «خانواده تک والد از نظر رشد فرزند مشکلاتي ايجاد مي کند. اگر مي خواهيم که فرزند رشد سالمي داشته باشد، وجود پدر و مادر هر دو ضرورت دارد، مگر اين که بودن پدر و مادر با همديگر محيط متشنج بدي ايجاد کند که ضررش از تک والد بودن بيشتر باشد.»

رئيس انجمن روان پزشکان ايران، علت به وجود آن خانواده هاي تک والد را در مسائل اجتماعي ذکر مي کند و مي گويد: «بايد به وجود آمدن خانواده هاي تک والد و افزايش اين پديده را ريشه يابي کرد. علت چنين موضوعي ريشه در مسائل اجتماعي، سياسي و اقتصادي دارد. بايد ديد چرا آمار طلاق افزايش يافته است، يا در هفته گذشته آماري اعلام شد که در شش ماهه اول سال چندين نفر با اسلحه سرد کشته شده اند. تمام اين مسائل آسيب اجتماعي است و خانواده هاي تک والد و افزايش آن نيز نشان دهنده اين آسيب اجتماعي هستند که بايد مسئولان امر پي گيري کنند و اين موارد را ريشه اي مورد بررسي قرار بدهند.»

مشکلات مادران تک والد
سيده فاطمه محبي، کارشناس مسائل اجتماعي شوراي فرهنگي اجتماعي زنان در پژوهشي که درخصوص مشکلات کودکان در خانواده هاي تک والد انجام داده، در مورد تاثيرات منفي حضور يکي از والدين در خانواده مي گويد: «اکثر تحقيقاتي که با موضوع خانواده هاي تک والدي انجام شده است، در مورد پيامدهاي منفي وضعيت نامطلوب اقتصادي روي کودکاني است که دور از پدرشان زندگي مي کنند. اين تحقيقات تاکيد مي کند که بايد مطالعات تطبيقي در مورد تاثير زندگي فقيرانه روي خانواده هاي تک والد و خانواده هاي دو والد انجام شود.

پژوهش گران معتقدند زيان فقدان پدر در خانواده هاي تک والدي که زن سرپرست آن است، تنها از دست دادن درآمد مرد نيست. پدراني که همسرشان را طلاق داده اند، از تامين معاش فرزندان خود دست مي کشند و مادران را وا مي دارند تا تمام بار مالي خانواده، اعم از خود و فرزندان را برعهده بگيرند، در نتيجه فشار اقتصادي باعث مي شود که اين مادران فرصت کمتري براي مراقبت از کودکان خود داشته باشند.»

خانواده تک نفري در راه است
علي اکبر محزون، مدير کل اطلاعات، آمار و مهاجرت سازمان ثبت احوال، علاوه بر اعلام آمار افزايش خانواده تک والد، از افزايش آمار خانواده هاي تک نفره نيز خبر داده بود. سن ازدواج بالا رفته است.

بي کاري فراوان است و همين مسائل کافي است تا جوانان را از ازدواج بترساند.

محمد.ح، صبح ها در يک کافه حوالي بلوار کشاورز تهران کار مي کند و عصرها هم به قول خودش به رشته مورد علاقه اش کارگرداني مي پردازد. محمد از مشهد به تهران آمده است. تنها زندگي مي کند و فوق ليسانس کارگرداني دارد. ازدواج نکرده و قصد ازدواج هم ندارد. به قول خودش سال هاست هم همسر خودش است، هم فرزند و هم پدر و مادر. خودش با خودش.

مي پرسم تنهايي در اين شهر غربيه سختت نيست؟ مي گويد: «سخت است. گاهي دلت مي خواهد شب که خانه مي آيي، کسي هم کلامت باشد. ولي نمي توان کسي را همراهم کنم. درآمدن فقط از طريق کافه و سرو صبحانه است که کفاف اجاره خانه و شارژ و در نهايت چند کتاب و فيلم را بدهد. براي خرج هاي خودم هم فاکتور مي گيرم، حالا چگونه جرئت کنم يکي ديگر را هم به اين زندگي اضافه کنم؟! تازه نفر ديگر هم حتما مي خواهد پا به پاي من براي اين زندگي بدود. بعد وقت نداريم همديگر را ببينيم. وقتي مي رسيم، آن قدر خسته ايم که جان حرف زدن نداريم. آخرش هم سر اجاره خانه دعوايمان مي شود.» مي خندد و مي گويد: «همان ديزي يک نفره برايم بس است، از سرم هم زياد است.»

هميشه جاي کسي خالي است
سوگل، تنها زندگي مي کند. پدر و مادرش از همديگر جدا شده اند. پدر با همسر جديدش در ويلاي لواسان ساکن است و مادر مقيم تورنتوي کانادا و فرزند، تنها در يک خانه بزرگ حوالي تجريش زندگي مي کند. تا سال ها مادربزرگ همدمش بود تا اين که چشمانش را بست تا براي هميشه سوگل خانواده اي بماند براي يک نفر. حاضر نيست از ايران برود. قصد ازدواج ندارد، چون هنوز نمي داند مرد آينده اش او را براي مال و اموالش مي خواهد يا خودش، با دوستانش رفت و آمد ندارد، چون هميشه براي بريز و بپاش دورش هستند.

مي گويد: «طلاق بلاي جان بچه هاي ايراني است. حالا هم من خانواده تک والد را تجربه کرده ام و هم زندگي تک نفره. هر دو عين همديگر هستند. تنهايي و هيچ کس مراقبت نيست.» سوگول تعريف مي کند دوستانش در دانشکده آرزو مي کنند جاي او باشند. بتوانند تنها زندگي کنند و به قول خودشان کسي هي به ايشان گير ندهد. دوستانش به ازدواج علاقه اي ندارند و مي گويند ازدواج براي چه؟ که آخرش به خاطر بي پولي يا آب کم و زياد قرمه سبزي طلاق بگيريم و يک بچه هم بماند قرباني ماجرا.

اما سوگل، سر تکان مي دهد و مي گويد: «آن ها نمي دانند زندگي تک نفره يعني ترس هميشگي از اينکه لقمه غذا در گلويت بپرد و کسي نباشد از خفگي نجاتت دهد. يعني دزد پشت در خانه باشد و سکوت کني تا کفش ها را ببرد و تو سالم بماني. يعني سفره اي که چيده نمي شود و چمداني که هميشه به وسعت يک نفر جا دارد… با اين که چند سالي از دبيرستانم را با مادرم در تورنتو بودم، ولي بچه ها آن طرف بيشتر به سمت خانواده گرايش پيدا کرده اند. اما وقتي برگشتم ايران، بچه ها از خانواده فراري بودند. در دانشکده اکثرا سعي مي کنند مجردي زندگي کنند. به نظرم چون پول ندارند ازدواج کنند يا اگر جدا هم مي شوند، براي پول است. حتي به نظرم شاعر هم اشتباه مي کند که مي گويد: ماه بالاي سر تنهايي است من مي گويم: غم بالاي سر تنهايي است…»

خانواده هاي تک والد، محصول شرايط اقتصادي
دکتر مصطفي اقليما*: حدود چندين سال است که گفته مي شود خانواده هاي بچه دار نمي شوند و جمعيت رو به سالمندي و کاهش است. مورد بعدي مشکلات بچه هايي است که به دنيا مي آيند و به دليل مشکلات اقتصادي خانواده با محيطي سرشار از تشنج رو به رو مي شوند. محيطي که منجر به جدايي پدر و مادر مي شود و شاهد افزايش خانواده هاي تک والد خواهيم بود.

وقتي زدن و مرد جوان با يک درآمد اندک اقدام به فرزندآوري مي کنند، مشکلات زيادي گريبان گيرشان مي شود. وقتي به کسي که بچه دارد خانه اجاره نمي دهد، درآمد اندک است و همين زمينه تشنج در خانواده است. زن و مرد گاهي صبر مي کنند تا وضعيت مالي مناسبي براي فرزندآوري ايجاد کنند، اما وقتي سن بالا برود، آستانه تحمل پايين مي آيد و مسئوليت هاي نگه داري فرزند به اين آستانه پايين اضافه مي شود و باز هم شاهد تشنج در زندگي زندگي زناشويي خواهيم بود.

از ديگر سو، سن ازدواج براي آقايان به 32 سال رسيده است و در خانم ها سن ازدواج 30 شده است. وقتي جوان کار ندارد، بي کاري بيدار مي کند، دانشگاه ها پر از فارغ التحصيلان بي کار است که امکان کار در رشته اي که در آن تحصيل کرده اند، ندارند. معضل مشکلات اجتماعي ما در حال حاضر اقتصادي است که چنان عرصه را براي زن و مرد تنگ کرده که ادامه زندگي با يکديگر را تاب نمي آورند و بچه در اين ميان بايد انتخاب کند؛ پدر يا مادر!

وقتي شش ميليون فارغ التحصيل بي کار وجود دارد، تعداد زيادي از کارمندان قراردادي اخراج شده اند، نتيجه اين فرايند به داخل خانه و خانواده و زندگي زناشويي کشيده مي شود و فرزندان اولين قربانيان خانواده هاي تک والد هستند. بزرگ ترين مشکل خانواده هاي تک والد که به دليل جدايي پدر و مادر به وجود آمده، اين است که وقتي طلاق رخ مي دهد، پدر چون سر کار است ني تواند بچه را بزرگ کند، در نتيجه مادربزرگ از فرزند نگه داري مي کند. يا بچه با مادربزرگ تنهاست، چون معمولا پدر سر کار است. از ديگر سو، نه پدر جاي مادر را مي گيرد و نه مادر جاي پدر را.

خانواده هاي تک والدي که براي مشاوره مراجعه مي کنند، از شرايطشان مي گويند: «پسر 15 ساله اش حرف گوش نمي کند، بيرون از خانه و درون خانه دعوا مي کند و مي جنگد.» براي تربيت فرزند دو نفر لازم است، بچه سرپرست مي خواهد که شامل پدر و مادر مي شود. حتي اگر مادر فوت کرده باشد، باز هم به وجودش نياز است. مشکل اين جاست که ما بنيان خانواده را از هم پاشيده ايم.

مشکلات اقتصادي و فرهنگي بنيان خانواده را نشان رفته است. بايد آمار طلاق را در جامعه پايين آورد. مشکلات اقتصادي را حل کرد. با تعريف داستان براي مردم نمي توان مشکلات اجتماعي را حل کرد. حتي پديده بدتري هم در راه است؛ ناپديد بودن نقش خانواده. وقتي به دليل مشکلات اقتصادي پدر و مادر دو شيفت سر کار هستند، چه کسي فرزند را تربيت مي کند؟

منبع: برترین ها

ره» در ايران

«خانواده تک والدي» از دهه 1960 در غرب رواج يافته است. در اين خانواده ها فرزندان تنها با يکي از والدين خود و در اکثر موارد، با مادر زندگي مي کنند. اما حالا اين واژه پايش به ايران هم باز شده است. شايد تا به حال مي گفتيم مرگ خوب است، اما براي همسايه؛ اما حالا مرگ همسايه تحت عنوان «خانواده تک نفره» به عنوان يکي از آسيب هاي اجتماعي به جامعه ما آمده است.

به گزارش مشرق، معمولا پس از طلاق، جدايي يا مرگ يکي از والدين، پدر يا مادر مسئوليت تربيت و پرورش فرزندان را به عهده مي گيرد و سرپرستي آن ها را مي پذيرد. به چنين خانواده هايي که در آن ها تنها پدر يا مادر وظيفه مراقبت از فرزندان را عهده دارند، در اصطلاح خانواده تک والد گفته مي شود. در غرب در چنين خانواده هايي اغلب سرپرست اوليه مادر و سرپرست ثانويه پدر است، اما واژه «تک والد» هم محصول غرب است.

«خانواده تک والدي» از دهه 1960 در غرب رواج يافته است. در اين خانواده ها فرزندان تنها با يکي از والدين خود و در اکثر موارد، با مادر زندگي مي کنند. اما حالا اين واژه پايش به ايران هم باز شده است. شايد تا به حال مي گفتيم مرگ خوب است، اما براي همسايه؛ اما حالا مرگ همسايه تحت عنوان «خانواده تک نفره» به عنوان يکي از آسيب هاي اجتماعي به جامعه ما آمده است.

در مهرماه امسال علي اکبر محزون، مدير کل اطلاعات، آمار و مهاجرت سازمان ثبت احوال، از بروز تغيير و پديده هاي نوظهور در خانواده معاصر ايراني خبر داد و گفت: «روند تشکيل خانواده هاي تک نفره و زوجي نسبت به گذشته افزايش داشته است.»

اين آمار آغاز ماجرا بود. ماجرايي که تا به حال از افزايش طلاق خبر مي داد و حالا علي اکبر محزون، طبق آمار اعلام مي کند: «خانواده تک نفره در حال افزايش است؛ به طوري که آمار اين خانواده ها از 5.2درصد در سال 85 به 7.1 درصد در آخرين سرشماري رسيده است.»
مدير کل اطلاعات، آمار و مهاجرات سازمان ثبت احوال در گفت و گو با خبرگزاري مهر، به خانواده تک والد نيز اشاره کرده و مي گويد: «در اين خانواده ها يکي از والدين به دليل فوت، طلاق يا ترک خانواده حضور ندارند و آمار اين خانواده ها نزديک به هفت درصد رسيده است که در مقايسه با آمار دهه هاي قبل افزايش داشته است.»
خانواده تک والد، مهم ترين چالش خانواده
«تاخير در ازدواج، تجرد زيستي و افزايش خانواده هاي تک والد ز مهم ترين چالش هاي خانواده ايراني است.» اين گفته هاي شهيندخت مولاوردي، معاون رئيس جمهور در امور زنان و خانواده، به مناسبت هفته دولت است. او يکي از چالش هاي مهم خانواد در ايران را افزايش خانواده هاي تک والد، به ويژه خانواده هاي زن سرپرست و مسائلي که اين خانواده ها با آن رو به رو هستند، مي داند و مورد ديگر را فقر ناشي از بي کاري و تورم در جامعه ذکر مي کند و معتقد است که سهم قابل توجهي در تاخير تشکيل خانواده و انحلال آن دارد.

اين گفته هاي يک مقام مسئول از اتفاقي است که در شرف وقوع است. خانواده هايي که از هم پاشيده مي شود و فرزند بايد انتخاب کند؛ پدر با مادر، مسئله اين است.

سميرا. م، با دخترش زندگي مي کند. کارمند يک شرکت خصوصي است. دخترش کلاس پنجم است. بي حوصله تعريف مي کند: «هم پدرم و هم مادر. جدا شديم. يک سالي مي شود که دو نقش را بازي مي کنم.» سميرا دليل طلاقش را مشکلات اقتصادي و البته خيانت همسرش مي داند. «هر کدام دو شيفت کار مي کرديم. کار مي کرديم تا اجاره خانه، هزينه کلاس هاي دخترم و پس انداز خوشبختي براي آينده را تهيه کنيم، اما غافل بودم اين دو شيفت ماندن ها و اضافه کارها ما را از يکديگر دور مي کند و همسرم به همکارش که هر روز دو شيفت مي ديش نزديک تر شد.

حالا يک تنه هم اجاره خانه را مي دهم و هم بايد با دخترم بسازم که هر روز اخلاقش بدتر مي شود.»

سميرا مي گويد: «دخترم بدخلقي مي کند. من را مقصر مي داند که بيش از حد کار مي کردم. نمي دانم. ولي دو نقش ايفاکردن سخت است. هم پدر، هم مادر…»

خانواده تک والد آسيب اجتماعي است، مسئولان دريابند
دکتر احمد جليلي، رئيس انجمن روان پزشکان ايران، به معضلات تک والد بودن اشاره مي کند و مي گويد: «خانواده تک والد از نظر رشد فرزند مشکلاتي ايجاد مي کند. اگر مي خواهيم که فرزند رشد سالمي داشته باشد، وجود پدر و مادر هر دو ضرورت دارد، مگر اين که بودن پدر و مادر با همديگر محيط متشنج بدي ايجاد کند که ضررش از تک والد بودن بيشتر باشد.»

رئيس انجمن روان پزشکان ايران، علت به وجود آن خانواده هاي تک والد را در مسائل اجتماعي ذکر مي کند و مي گويد: «بايد به وجود آمدن خانواده هاي تک والد و افزايش اين پديده را ريشه يابي کرد. علت چنين موضوعي ريشه در مسائل اجتماعي، سياسي و اقتصادي دارد. بايد ديد چرا آمار طلاق افزايش يافته است، يا در هفته گذشته آماري اعلام شد که در شش ماهه اول سال چندين نفر با اسلحه سرد کشته شده اند. تمام اين مسائل آسيب اجتماعي است و خانواده هاي تک والد و افزايش آن نيز نشان دهنده اين آسيب اجتماعي هستند که بايد مسئولان امر پي گيري کنند و اين موارد را ريشه اي مورد بررسي قرار بدهند.»

مشکلات مادران تک والد
سيده فاطمه محبي، کارشناس مسائل اجتماعي شوراي فرهنگي اجتماعي زنان در پژوهشي که درخصوص مشکلات کودکان در خانواده هاي تک والد انجام داده، در مورد تاثيرات منفي حضور يکي از والدين در خانواده مي گويد: «اکثر تحقيقاتي که با موضوع خانواده هاي تک والدي انجام شده است، در مورد پيامدهاي منفي وضعيت نامطلوب اقتصادي روي کودکاني است که دور از پدرشان زندگي مي کنند. اين تحقيقات تاکيد مي کند که بايد مطالعات تطبيقي در مورد تاثير زندگي فقيرانه روي خانواده هاي تک والد و خانواده هاي دو والد انجام شود.

پژوهش گران معتقدند زيان فقدان پدر در خانواده هاي تک والدي که زن سرپرست آن است، تنها از دست دادن درآمد مرد نيست. پدراني که همسرشان را طلاق داده اند، از تامين معاش فرزندان خود دست مي کشند و مادران را وا مي دارند تا تمام بار مالي خانواده، اعم از خود و فرزندان را برعهده بگيرند، در نتيجه فشار اقتصادي باعث مي شود که اين مادران فرصت کمتري براي مراقبت از کودکان خود داشته باشند.»

خانواده تک نفري در راه است
علي اکبر محزون، مدير کل اطلاعات، آمار و مهاجرت سازمان ثبت احوال، علاوه بر اعلام آمار افزايش خانواده تک والد، از افزايش آمار خانواده هاي تک نفره نيز خبر داده بود. سن ازدواج بالا رفته است.

بي کاري فراوان است و همين مسائل کافي است تا جوانان را از ازدواج بترساند.

محمد.ح، صبح ها در يک کافه حوالي بلوار کشاورز تهران کار مي کند و عصرها هم به قول خودش به رشته مورد علاقه اش کارگرداني مي پردازد. محمد از مشهد به تهران آمده است. تنها زندگي مي کند و فوق ليسانس کارگرداني دارد. ازدواج نکرده و قصد ازدواج هم ندارد. به قول خودش سال هاست هم همسر خودش است، هم فرزند و هم پدر و مادر. خودش با خودش.

مي پرسم تنهايي در اين شهر غربيه سختت نيست؟ مي گويد: «سخت است. گاهي دلت مي خواهد شب که خانه مي آيي، کسي هم کلامت باشد. ولي نمي توان کسي را همراهم کنم. درآمدن فقط از طريق کافه و سرو صبحانه است که کفاف اجاره خانه و شارژ و در نهايت چند کتاب و فيلم را بدهد. براي خرج هاي خودم هم فاکتور مي گيرم، حالا چگونه جرئت کنم يکي ديگر را هم به اين زندگي اضافه کنم؟! تازه نفر ديگر هم حتما مي خواهد پا به پاي من براي اين زندگي بدود. بعد وقت نداريم همديگر را ببينيم. وقتي مي رسيم، آن قدر خسته ايم که جان حرف زدن نداريم. آخرش هم سر اجاره خانه دعوايمان مي شود.» مي خندد و مي گويد: «همان ديزي يک نفره برايم بس است، از سرم هم زياد است.»

هميشه جاي کسي خالي است
سوگل، تنها زندگي مي کند. پدر و مادرش از همديگر جدا شده اند. پدر با همسر جديدش در ويلاي لواسان ساکن است و مادر مقيم تورنتوي کانادا و فرزند، تنها در يک خانه بزرگ حوالي تجريش زندگي مي کند. تا سال ها مادربزرگ همدمش بود تا اين که چشمانش را بست تا براي هميشه سوگل خانواده اي بماند براي يک نفر. حاضر نيست از ايران برود. قصد ازدواج ندارد، چون هنوز نمي داند مرد آينده اش او را براي مال و اموالش مي خواهد يا خودش، با دوستانش رفت و آمد ندارد، چون هميشه براي بريز و بپاش دورش هستند.

مي گويد: «طلاق بلاي جان بچه هاي ايراني است. حالا هم من خانواده تک والد را تجربه کرده ام و هم زندگي تک نفره. هر دو عين همديگر هستند. تنهايي و هيچ کس مراقبت نيست.» سوگول تعريف مي کند دوستانش در دانشکده آرزو مي کنند جاي او باشند. بتوانند تنها زندگي کنند و به قول خودشان کسي هي به ايشان گير ندهد. دوستانش به ازدواج علاقه اي ندارند و مي گويند ازدواج براي چه؟ که آخرش به خاطر بي پولي يا آب کم و زياد قرمه سبزي طلاق بگيريم و يک بچه هم بماند قرباني ماجرا.

اما سوگل، سر تکان مي دهد و مي گويد: «آن ها نمي دانند زندگي تک نفره يعني ترس هميشگي از اينکه لقمه غذا در گلويت بپرد و کسي نباشد از خفگي نجاتت دهد. يعني دزد پشت در خانه باشد و سکوت کني تا کفش ها را ببرد و تو سالم بماني. يعني سفره اي که چيده نمي شود و چمداني که هميشه به وسعت يک نفر جا دارد… با اين که چند سالي از دبيرستانم را با مادرم در تورنتو بودم، ولي بچه ها آن طرف بيشتر به سمت خانواده گرايش پيدا کرده اند. اما وقتي برگشتم ايران، بچه ها از خانواده فراري بودند. در دانشکده اکثرا سعي مي کنند مجردي زندگي کنند. به نظرم چون پول ندارند ازدواج کنند يا اگر جدا هم مي شوند، براي پول است. حتي به نظرم شاعر هم اشتباه مي کند که مي گويد: ماه بالاي سر تنهايي است من مي گويم: غم بالاي سر تنهايي است…»

خانواده هاي تک والد، محصول شرايط اقتصادي
دکتر مصطفي اقليما*: حدود چندين سال است که گفته مي شود خانواده هاي بچه دار نمي شوند و جمعيت رو به سالمندي و کاهش است. مورد بعدي مشکلات بچه هايي است که به دنيا مي آيند و به دليل مشکلات اقتصادي خانواده با محيطي سرشار از تشنج رو به رو مي شوند. محيطي که منجر به جدايي پدر و مادر مي شود و شاهد افزايش خانواده هاي تک والد خواهيم بود.

وقتي زدن و مرد جوان با يک درآمد اندک اقدام به فرزندآوري مي کنند، مشکلات زيادي گريبان گيرشان مي شود. وقتي به کسي که بچه دارد خانه اجاره نمي دهد، درآمد اندک است و همين زمينه تشنج در خانواده است. زن و مرد گاهي صبر مي کنند تا وضعيت مالي مناسبي براي فرزندآوري ايجاد کنند، اما وقتي سن بالا برود، آستانه تحمل پايين مي آيد و مسئوليت هاي نگه داري فرزند به اين آستانه پايين اضافه مي شود و باز هم شاهد تشنج در زندگي زندگي زناشويي خواهيم بود.

از ديگر سو، سن ازدواج براي آقايان به 32 سال رسيده است و در خانم ها سن ازدواج 30 شده است. وقتي جوان کار ندارد، بي کاري بيدار مي کند، دانشگاه ها پر از فارغ التحصيلان بي کار است که امکان کار در رشته اي که در آن تحصيل کرده اند، ندارند. معضل مشکلات اجتماعي ما در حال حاضر اقتصادي است که چنان عرصه را براي زن و مرد تنگ کرده که ادامه زندگي با يکديگر را تاب نمي آورند و بچه در اين ميان بايد انتخاب کند؛ پدر يا مادر!

وقتي شش ميليون فارغ التحصيل بي کار وجود دارد، تعداد زيادي از کارمندان قراردادي اخراج شده اند، نتيجه اين فرايند به داخل خانه و خانواده و زندگي زناشويي کشيده مي شود و فرزندان اولين قربانيان خانواده هاي تک والد هستند. بزرگ ترين مشکل خانواده هاي تک والد که به دليل جدايي پدر و مادر به وجود آمده، اين است که وقتي طلاق رخ مي دهد، پدر چون سر کار است ني تواند بچه را بزرگ کند، در نتيجه مادربزرگ از فرزند نگه داري مي کند. يا بچه با مادربزرگ تنهاست، چون معمولا پدر سر کار است. از ديگر سو، نه پدر جاي مادر را مي گيرد و نه مادر جاي پدر را.

خانواده هاي تک والدي که براي مشاوره مراجعه مي کنند، از شرايطشان مي گويند: «پسر 15 ساله اش حرف گوش نمي کند، بيرون از خانه و درون خانه دعوا مي کند و مي جنگد.» براي تربيت فرزند دو نفر لازم است، بچه سرپرست مي خواهد که شامل پدر و مادر مي شود. حتي اگر مادر فوت کرده باشد، باز هم به وجودش نياز است. مشکل اين جاست که ما بنيان خانواده را از هم پاشيده ايم.

مشکلات اقتصادي و فرهنگي بنيان خانواده را نشان رفته است. بايد آمار طلاق را در جامعه پايين آورد. مشکلات اقتصادي را حل کرد. با تعريف داستان براي مردم نمي توان مشکلات اجتماعي را حل کرد. حتي پديده بدتري هم در راه است؛ ناپديد بودن نقش خانواده. وقتي به دليل مشکلات اقتصادي پدر و مادر دو شيفت سر کار هستند، چه کسي فرزند را تربيت مي کند؟

منبع: برترین ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *