درجوامع در حال تغییر،کلیشهها نسبت به اقشاری که میخواهد جایگاهشان را در جامعه بهبود ببخشند بیشتر میشود.
کلیشهها نسبت به فقرا، حاشیه نشینان، مهاجران، اقلیت ها، زنان و … وجود دارند و در مواردی تشدید میشوند.
بنابراین با انواع کلیشههای قومی، طبقه ای، ملی، جنسیتی و … مواجهایم. در کلیشههای ملی، ملتهای مختلف خصایص کلی را به هم نسبت میدهند؛ در اینجا مجال نیست که زمینههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، روانی و اقتصادی به وجود آمدن کلیشهها را بررسی کنم و فقط به دو «فاصله اجتماعی» تکیه میکنم که به دو کلیشه بسیار مهم در ایران تبدیل شده است:
یکی از این فاصلهها، «فاصله قومیتی» است. در زندگی روزمره کلیشههای قومیتی و منطقهای حضور پر رنگی دارند. خصایص کلی و «بدی» که برای قومیتها و مردم مناطق مختلف کشور به کار میبریم؛ جنوبیها اینگونهاند، شیرازیها آنگونهاند، اصفهانیها، شمالیها، ترکها، لرها، عربها و …، هر کدام را به یک یا چند صفت کلی برچسب میزنیم.
اما فاصله دوم که مربوط به بحث ماست، «فاصله جنسیتی» است و بر اساس آن، کلیشههای جنسیتی به ویژه علیه زنان شکل میگیرند.در ایران ردپای این کلیشهها را حتی در آغاز ادبیات داستانی در 100 سال گذشته میتوان سراغ گرفت.
اما طی 100 سال گذشته در جامعه ایران، مهارتهای اجتماعی زنان رشد چشمگیری داشته است.
در تحصیل، در فعالیتهای فرهنگی، در سیاست، در شغلها و حرفهها و در تمام عرصه های اجتماعی دیگر، زنان با وجود موانع و البته منابعی که در اختیار داشته اند، به نسبت دهههای گذشته،کنشگران فعالی شدهاند. اما با وجود همه این تغییرات و ارتقاء اجتماعی و فرهنگی و سیاسی زنان، کلیشههای ذهنی علیه زنان خیلی دیر تغییر میکنند.
یکی از کلیشه های جنسیتی در مورد رانندگی زنان است: «زنان بد رانندگی میکنند»؛ اگر در اینترنت سرچ کنید میبینیدکه چگونه این کلیشه از طرق نوشتار و تصاویر، به یک ایدئولوژی علیه زنان تبدیل شده است.
در گفتار روزمره به ویژه میان مردان نیز با این کلیشه زیاد مواجه میشوید. بر اساس این کلیشه که به ایدئولوژی تبدیل شده است، رانندگی مردانه یعنی رانندگی خوب، و رانندگی زنانه یعنی رانندگی بد؛ این گفته که «فلانی زنانه رانندگی میکند» بدین معنی است که بی اعتماد بی نفس و بی مهارت و در یک کلمه«بد» رانندگی میکند!
اما چرا این باور و گفتار عمومی، یک کلیشه است و با واقعیت تطبیق نمی کند؟ پاسخ این است: چونکه با مشاهدات پلیس مطابقت نمیکند.
رانندگی یک رفتار اجتماعی است و رعایت قانون و نظم، بخشی از مهارت رانندگی است. رفتار رانندگی یک نفر، رفتارهای رانندگی دیگران را متأثر میکند. علاوه بر آن، معطوف به نظم و قواعد اجتماعی است.
طبق گزارش های پلیس، در هر دو مورد، رانندگان زن به طورکلی رفتار منظم تر و اجتماعیتری دارند. یعنی هم قواعد را بیشتر رعایت میکنند و هم بیشتر مواظب خود و دیگرانند.
البته نباید این سخن به کلیشه جنسیتی دیگری علیه مردان تبدیل شود. اما متأسفانه در ایران، سالانه حدود۸۰۰ هزار تصادف رخ میدهد وتلفات جانی و مالی سنگینی در پی دارد وطبق گزارشهای پلیس، در بیشتر موارد، خطای انسانی دخیل بوده است و نکته با اهمیت آنکه تقریباً در همه موارد، مردان رانندگی کرده اند.
به طورکلی با کنترل متغیرهایی چون تعداد رانندگان زن به مرد و مسیرهای سخت تر رانندگی، باز هم تعداد زنان مقصر در رانندگی بسیار کمتر از مردان بوده است؛ بنابراین واقعیتها، مردان نمی توانند ادعا کنندکه از زنان مهارت رانندگی بیشتری دارند.
البته شایدگفته شودکه دلیل اصلی تصادفات رانندگی مردان، عدم رعایت قوانین است و نه مهارت رانندگی. اما طبق تعریفی اجتماعی از رانندگی، آگاهی و رعایت قوانین، بخشی از مهارت اجتماعی رانندگی است؛ رانندگی یک رفتار فردی نیست بلکه رفتاری اجتماعی و معطوف به دیگران است.
«رانندگی خوب» به معنی داشتن مهارت فردی «شوماخر» در پیست «فرمول یک» نیست؛ به تعبیرساده تر، مهارت رانندگی فقط قدرت عکسالعمل فردی و «تر و فرز بودن» در کلاچ گرفتن و ترمز کردن وگاز دادن و لایی کشیدن نیست.
رانندگی خوب، به معنی رعایت قوانین و نظم در رفتار رانندگی در جادهها و خیابانهایی است که بسیاری دیگر در حال رانندگی هستند.
از این منظر، رانندگی بد زنان و رانندگی خوب مردان، کلیشه جنسیتی بخشی از جامعه است که هر روز میبیند زنان، بیشتر و بیشتر در عرصههای اجتماعی (که قبلاً مردانه بوده است) موفق میشوند. مورد اخیر آن، قهرمانی زنان ایران در فوتسال آسیا بود.