رونالدو در قبال درخواست فرزندش گفت: به او گفتم تو آیفون میخواهی چیکار؟ تو که به کسی زنگ نمیزنی؟ و بعد جونیور گفت میخواهم با تو صحبت کنم.
روزگار سخت کودکی
واقعا کدام پدر و مادری فرزندشان را در 12 سالگی به یک شهر دیگر میفرستند؟ یکی از بدترین روزهای زندگی من زمانی بود که از فونچال به لیسبون رفتم. خب فقط 12 سال داشتم. این که من یک همچین کاری را انجام بدهم و پسر 12 سالهم را به یک شهر دیگر بفرستم برای رفتن به مدرسه فوتبال، تصورش هم اذیتم میکند. روزهای سختی بود، اما باعث شد من رشد کنم.
توقعات فرزندم را مدیریت میکنم
همین دیروز بود که جونیور از من خواست آیفون سیکس بگیرم. به او گفتم تو آیفون میخواهی چیکار؟ تو که به کسی زنگ نمیزنی؟ و بعد جونیور گفت میخواهم با تو صحبت کنم. گفتم من به مادربزرگت زنگ میزنم و تو آن موقع میتوانی با من حرف بزنی. میدانید، برآورده کردن توقعات و مدیریت توقعات کار سختی است.
جونیوز؛ هدیهای برای زندگی رونالدو
من همیشه دوست داشتم یک پسر داشته باشم. جونیور زندگی کریس رونالدوی 25 ساله را دگرگون کرد. او من را کاملا از این رو به آن رو کرد. او دوست دارد دروازهبان باشد، اما خب من جونیور را جوری تربیت میکنم که مثل من باشد و مدام گلزنی کند.
روزگار خوش منچستر یونایتد
یونایتد برای من یک مدرسه بزرگ بود. آن جا فوتبالیستهای ابرحرفهای را میدیدم که زودتر به تمرین میآیند و من هم از آنها یاد گرفتم. شما باید وقتی کاری انجام میدهید، 100% توانتان را روی آن کار بگذارید. فرگوسن همیشه به من میگفت که قدرت تصمیمگیری خوبی ندارم. او میگفت آن توپ لعنتی را پاس بده! پاس بده و مدام این را تکرار میکرد. من هنوزم با سرالکس رابطه خوبی دارم و با هم تلفنی صحبت میکنیم.
تنفر هواداران حریف
اینها واقعا چیزهایی نیستند که من را اذیت کنند. بلکه حتی بیشتر به من انرژی و انگیزه میدهند. من از 18 سالگی عادت کردهام که در زمین حریفان هو شوم. برای یک فوتبالیست حرفهای این یعنی آنقدر خوب بوده که دیگران از او تنفر دارند.