انالله و انا الیه راجعون
روح بزرگ لیتکوه ؛بنده پاک خدا “حضرت حجت الاسلام فتحی” به ملکوت اعلی پیوست :
بی ته اشکم ز مژگان تر آیو + بی ته نخل امیدم بی بر آیو
بی ته درکنج تنهایی ؛شب و روز + نشینم تا که عمرم بر سر آیو
آنکه نگین و یگانه منطقه بود و چشم ها و قلب ها همه با او بود و هر نگاهی بدو دوخته و سالک الی الله و عالم عامل”حضرت حجت الاسلام حاج فتحی”به جان جانان پیوست وازعالم خلق به عالم امرچه نا باورانه پروازکرد
شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت +روی مه پیکرش سیر ندیدیم و برفت
گویی ازصحبت مانیک به تنگ آمده بود+ باربربست وبه گردش نرسیدیم وبرفت
شدچمان در چمن حسن و لطافت لیکن +در گلستان وصالش نچمیدیم و برفت
آنکه همه را یار و معین بود و عماد و ستون مناطق لیتکوه و خانه اش مهبط عشق بود و ملًجای بی پناهان و خاستگاه تظلم و دادخواهی وجایگاه استدلال و آزادی ؛جسم مادی خویش را بر زمین نهاد و روح بلند ملکوتیش به صوب معبودش طیران کرد .
وصل تو اجل را زسرم دور همیداشت +از دولت هجرتو کنون دور نمانده ست
صبرست مرا چاره هجران تو لیکن+چون صبرتوان کرد که مقدور نمانده ست
در هجرتوگر چشم مرا آب روان است +گو خون جگر ریز که معذورنماندست
آنکه خانه اش معبد عشق بود و سنگر ارزشها و خود خازن گنج اسرار الهی و کانون عطو فت و محبت و مهربانی و برد باری و شهره شهر به عشق ورزیدن به عرش خدا عروج کرد :
بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران +گز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
هرکو شراب فر قت روزی چشیده باشد +داند که سخت باشد قطع امید یاران
کمتر کسی است که در خطّه ما آقا و مولایش را نشناسد و از نگاه پر مهرش خوشه نچیده باشد ؛گویا همه چیز شان با او بود ؛اسلام را با او آموختند و با او به کار بستند ودر عقود ومعاملات و فقه با او همراه بودند و اورا امین خود می دانستند و به او ایمان محض داشتند وحرف و صحبت اش را برای خویش حجّت می گرفتند وبدان عمل می کر ده اند .
بنیانگذار وامام جماعت مسجد امام جواد (ع)خود کانون مهر بود و پایگاه ارزشهای دینی و از همین کانون چه بسا فرزندانی به هدایت و رهبری او با امام و انقلاب پیوند خوردند و جان خویش را برای احیائ دین و میهن هدیه امام و انقلاب نمودند؛ پشتیبان همیشه رزمندگان بود و در تجهیز و تحریض آنان به جنگاوری و هماوردی علیه دشمنان دون لحظه ای غفلت ننمودند و خود حبل الله و ریسمان الهی در اتصال مر دم به این ریسمان و خدای آن ؛
حلقه وصل دو ستان بود و گره گشای گره های کور بندگان خدا و کمک کار صمیمی آنان و پایان دهنده به رنجوری وآلام ستمدیگان ؛گو یا خوب می دانست آنچه از انسان می ماند تنها عمل اوست و امروز عمل و سلوک اوست که همه را در غم او به در یای غم نشانده و سیل عظیم خلق را مویه کنان برای تشیع پیکر پاکش تجهیز کرد ه تا آقای خویش را تا خانه ابدیش مشایعت کنند و بگویند دیروز وامروز و همه عمر را با تو بوده ایم و با تو عهدی دیرین بسته ایم که ارزشهای که تو آفریدی به جان پاس داریم واز آن حراست کنیم وبه قول علامه حسن زاده :
امروز مرا چون شب تاراست بدیده +گز خار غمی در دل زارم بخلیده حضرت حاج آقای فتحی همواره متبسم ّبود و خانه اش مهبط عامی و عادی و عالی ومحل آشتی و آرامش مر دم و تالیف دلها ؛طباعی معتدل داشت و از عناد و دشمنی و تفرقه بیزار ؛جانی زلال داشت و متخلّق به نفس رحمانّیه ؛ گر چه امروز در میان مانیست ولی محبتّ ها و عطو فت ها و فروتنی و خشوع او هماره در جانهاست ودر تاریخ حیات همه ما ماندنی است گویا حضرتش همه مقامات عر فانی “تجلیه و تخلیهّ و تحلیّه را به سرعت پیموده بود و با گذار از انقیاد نفسانی تحت احکام الهی واجتناب در منهیّات شرعیه خود را چنان به زیور اخلاق آراسته بود که چهره نورانیش نشان از جان پاکش میدادوافعالش اخلاص رو حانی را به مر دم هدیه می کرد تو گویی چنان به فنا فی الله رسیده بود و حجاب راه بر داشته که همه خلق را چون مخلو ق و آیات خالقش می دانست ؛و به آنان عشق می ورزید بطوریکه احدی از منزلگاهش نگران؛بیرون نمی رفت وامروز درفقدانش درغایت غم :
بی مهررخت روز مرا نور نمانده است +وزعمرمراجز شب دیجورنمانده ست هنگام وداع تو زبس گریه که کر دم +دور ازرخ تو چشم مرا نورنمانده ست میرفت خیال توزچشم من ومی گفت+هیهات ازاین گوشه که معمورنمانده ست استقبالش از مر دم باخنده بود و بدرقه اش نیز هم و پذیرای اش عاشقانه و تسکین آلام وآرامش وجود و حل مشکلات گره خورده؛فقیروغنی برای او تفاوتی نداشت ؛مزاج او صافی بود و اخلاق نفسانی اش برای آحاد انسانی مورد تکریم به قولی عالم عامل چه خوب می دانست که غایت درس و فحص و مدرسه می بایست انسانها رابه خود باز گر داند و بیدار نماید و خدمت به آحاد مر دم باشد و گره از کار بسته جامعه باز کند که الفاظ صرِف هرگز نمی تواند گرسنه ای سیر کند و برهنه ای را جامه بپو شاند و جفا دیده ای را از جفا برهاند و ملتی را به فلاحت و رستگاری برساند .
هر گاه شیخ و شابی دچار کدورت می شدند ووحدت خانواده ای از هم می گسیخت و یا جماعتی دچار نگرانی وغفلت می شدندو چاره راهی نمی یافتند منزلگه حاج آقای فتحی ماوی و سنگر بی پناهان بود که با تسلط روحانی و با نفوذی که در دلها داشتوبا اطمینانی که مر دم با او داشتند همراه با خنده نمکینش گره ها را وا می کرد و رنجدیده رنجوری را به آرامش می رساند؛حتماً می دانید محروم حاجی آقای فتحی در حل مشکلات و گاهاً اختلافات مر دم مشتری بیش از دادگستری داشت و عجیب تر اینکه دادگاهها و دادگاه انقلاب ؛اوایل برای حل بر خی از مشکلات مر دم و ایجاد سازش بین معارضین به ایشان رجوع می کر ده اند وهمه هنرش این بود که بر خلاف دادگاهها که تهدید بود وزندان ؛به کدورتها و کینه هابا ایجاد صلح و آشتی پایان می داد و زنگار از دلها می زدود و محبتّ هارا جانشین عداوت هامی نمود که گمان می کنم دادگاهها هنوزبا تمام ساپورتهای بودجه ای بدین مر تبت نرسیده باشند !؟
حضرت آقا ی فتحی در کنار گره گشایی مشکلات مر دم از سازندگی مناطق و محلاتّ و پر داختن به امورات زیر ساختهاغافل نبود چه خوب می دانست فقر پایه همه بدبختیها و عقب ماندگیها وذلتّها و دعواهاست و با حل ّآن می شود اختلافات را ریشه کن کرد و به صفر رساند ؛همیشه علاقه مند بود که منافع مادی و محصولات علمی و تکنولوژی را به مر دمش هدیه کند وبرای اعتلای مر دم مناطق از امتیازات اقتصادی و اجتماعی و ایجاد رفاه عمومی دریغ نمی کرد وبرخلاف بسییاری که مردم را به رهبانیت وتر ک دنیامحض می خواندند و ثروت رامفسده می پنداشتند حضرت آقا دنیا و آخرت را در امتداد هم می دیدو دنیا را مزرعه آخرت می دانستند و چون حضرت علامّه حسن زاده معتقد بودند بهشت و جهنم از انسان می روید وافعال اوست که خوب یا بد می آفریند
حضرت آقای فتحی در سخت ترین مشکلات بر نفس خویش غالب بود و عصبانیت در او راه نداشت و برای سر و سامان دادن به امورات مر دم در ایجاد و تحریض و تشویق گرو ههای اجتماعی و مشارکت در شورا ها سری پر شور داشت ودر امر عمران و آبادنی مناطق لیتکوه از بسیاری پیشتر بود و تمام کم لطفیها را به جان می خرید ولی هر گز از رسالتش که اعتلای ملّی و محلیّ بود وعلوّمعنوی مردم دست نشست بطوریکه بعد از بیماری حاجی آقا ما رکود در امر آبادنی مناطق را بعینه می بینیم چه خوب می دانست :
هرآنکه تخم بدی کشت وچشم نیکی داشت+دماغ بیهوده پخت وخیال باطل کرد
حضرت آقای فتحی به خاطر همین شاخص های ستوده و ممدوح مورد تکریم همه بود و در کنار این ارادتهای مر دمی ؛همسلکان و معمّمین رو حانیش اورا چنان یافتند که ۳۰سال تمام زعامت و مدیریت و رهبری سازمان تبلیغات اسلامی را بدو سپر ده اند و منویّات و رهنمود هایش را به گوش جان نیو شیدند وبه کار می بستند.
خانه اش خود سازمان تبلغات اسلامی مستقلی بود که در ماههای محرم و رمضان خود صد ها رو حانی را به اقصی نقاط رو ستاها می فرستادتا از مواهب مادی اش بی بهره نباشند و بتواننددرآمدی ولو اندک مهیا کنند و با آن دنیای شان را بگر دانندومردم را به آداب الهی رهنمون سازند .
به هرطریق حضرت آقای فتحی دنیای کرامت بودوبزرگی گر چه اکنون پیش مانیست ولی روح بلند و ملکوتیش با ماست ودر دل تکاتک ما جایی دارد و اعمال و افکار و مهربانیهایش همیشه در دلهاست گویا از بزرگی خویش آگاه بود و قفس تن را برای خویش زندان می دانست ومی گفت :
چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانیست+روم به روضه رضوان که مرغ آن چمنم
و یا جسم خویش را حجاب جان می دانست و می گفت :
حجاب چهره جان می شودغبار تنم+خو شا دمی که ازاین چهره پرده بر فکنم
خداوند ایشان را با اولیای الهی محشور بگر داند وبه فرزندان فهیم و دانشمند ش اجر و صبر ارزانی دارد. آمین یا ربالعالمین *
عباسعلی صلواتی ( آمل )
ضایعه درگذشت روحانی فاضل، وارسته و خدوم یار امام و رهبری را به خانواده محترمشان تسلیت عرض می کنیم.
مراسم باشکوه تجلیل از مقام این روحانی جلیل القدر توسط مردم عزیر و شریف آمل حاکی از این است علیرغم تبلیغ بدخواهان، روحانیون پارسا و خوشنام در قلب مردم جا دارند.
چه خوب گفت امیر پازوار:
ملا در کِ پیامبرِ هم رازه ملا در کِ بنِ بنِ ورازه
با تشکر از سایت وزین هراز نیوز که همچون حاج آقای فتحی محبوب است.
هزاران درود بر روح ملکوتی این مردم بزرگ که منشاء خیر فراوان در منطقه بود و در اصلاح بین مردم تلاش وافری داشت. اخلاق نیکوی او زبانزد عام و خاص بود و در دوران افراط الگوی اعتدال و میانه روی بود.
با سلام، با تشکر از آقای صلواتی و سایت خبری هراز نیوز، در فقدان حاج آقای فتحی منطقه لیتکوه در سوگ پدر معنوی اش عزادار میباشند به راستی مرحوم حاج آقای فتحی برایمان همانند یک پدر مایه دلگرمی و آرامش بودند. روح شان غریق رحمت …
باسلام به اقای صلواتی انشاالله شما هم در روز قیامت به این روحانی بزرگوار تان محشور شوید
خداوند ایشان را بیامرزد و با امام حسین محشور گرداند خوش خلقی و مردمداری و اخلاق نیکو و کارگشایی از مشکلات عامه مردم ازبرترین صفات ایشان بوده روحشان غریق رحمت
جناب حاج آقای فتحی نماد اعتدال و میانه روی بود. خداوند او را رحمت کند و با ائمه اطهار (ع)هم نشین کند.
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز// مرده آن است که نامش به نکویی نبرند…. حقیر ضمن تسلیت ضایعه درگذشت این بزرگ مرد امل و لیتکوه، خود را در این مصیبت با خانواده معزز فتحی بخصوص حجه الاسلام حجت الله فتحی شریک میدانم….از دل نوشته جناب صلواتی هم سپاسگزارم…