هـراز نـو – مهتاب خلیفپور: اواخر تیر ماه بود که خبری مبنی بر پیدا شدن شهدای غواصی که دست بسته در اروند غرق شده بودند به گوش مردم رسید .

چیزی که مردم را تحت تاثیر قرار داد مظلومیت بی حد و اندازه ی این جوانان بود ، احتمالا هر کدامشان اواخر نفسشان زیر آب به یک چیزی فکر میکردند  یکی به آینده ی دختری که در راه داشت ، یکی به چهره ی مادرش وقتی با او شوخی میکرد ، یکی به مهربانی های همسرش و قرار هایی که با هم داشتند ، یکی به فکر رفیقش که با خمپاره شهید شد و دیگری به اینکه بالاخره به آرزویش که شهادت بود اما چيزي كه نميدانند  ، نگاه ِ منتظر مادر هنگام رفتن و زمزمه هاي همسر “مراقب خودت باش ” بود ، حتي بابا كه از همه مغرور تر بود دست روي شانه هايش گذاشته بود و گفته بود فقط براي خدا بجنگ .
حالا مادر گوشه ي پرچم را گرفته و دارد پسرش را صدا ميكند ، زجه ميزند و امام حسين را صدا ميكند ، همسرش ، مراقب تك دخترشان است ، كسي كه سنش هم سن مادر بود زماني كه بابا براي آخرين بار به مادرش گفته بود دوستت دارم . و پدر با همان غرورش پر از بغض و آه بي آنكه قطره اي اشك بريزد دست زير تابوت ميگذارد و بلند ميگويد يا زهرا .
جنگ ناراحت کننده است ، بغض آور است . جوان هایی که خودشان مرد آب و دریا و نجات دهنده بودند ، اسیر آب شدند . این قصه همانقدر که تلخ است میتواند شیرین باشد . این بغض در گلو و این جمعیت چند هزار نفری کمتر دیده شده نشان میدهد که مردم بعد از سه دهه از دفاع مقدس هنوز هم دلشان به حال مظلومیت و معصومیت دلشان به حال خودشان حتی میسوزد . و اینکه در صدای الله اکبر جوانی بیست ساله ناراحتی میشنوی ، همین که کسی گوشه ای نشسته و گریه میکند . همین که میگویند شهدا شرمنده ایم یعنی موجی از احساس در ما نخفته و عرض ارادت تمام سنین را به این شهدا ابراز میکنند .
به یقین آن ها زمانی از ما راضی خواهند بود که ارزش هایی که برایش جان دادند زنده کنیم .
باید قبول کنیم که این غواصان برای بعثی ها  مشکل بودند و سختی ، آن ها مشکلشان را به آب سپردند که فراموششان کنند ، چه بسا که ماندگارشان کردند. چنان مهر ماندگاري بر دستانشان زدند كه پارچه اي كه دستانشان را در بند اسارات گرفته بود حكم صد ها مدال طلا براي ملت دارد .
ولي قطعا چه آن بعثي هايي كه زنده ن و چه آن ها كه مرده اند ، در برابر اشك هاي بي امان مادر و نگاه هايش به در و دهان ِ مردم كه خبري از پسرش به گوش برسد ، در برابر لحظه اي كه همسر ميخواست دست دختر ش را محكم بگيرد و بگويد اين پدرت است ، در برابر پدري كه منتظر بود عصاي دستش از ديار بي رحمي برگردد ، در برابر رفيقي كه صد بار به خودش لعنت فرستاد كه چرا غواص نبود ، در برابر خواهري كه زينب وار برادرش را دوست داشت ، هيچ جوابي نخواهند داشت .

2 thoughts on “بعثی ها چه جوابی خواهند داشت ؟”
  1. باسم قاسم الجبارین
    همه داریم ازمظلومیت شهدا می گوییم وازچگونگی شهادتشان!
    چراکسی به ذهنش خطورنمی کندکه چرا اینگونه به شهادت رسیدند؟
    چراکسی نیست که بگویددرآن عملیات چه گذشت؟
    چرافقط دشمنان خارجی رامی بینیدوازدشمنان داخلی حرفی نیست؟
    آری ماقبل ازینکه عملیات کربللای4 راکه خیلی برای عملیات بعدی مهم بودرا به عراقی ها ببازیم به دست خائنین ووطن فروشانی که درمیان ما رخنه کرده بودندباختیم
    درست است که مادرعملیات به ظاهرشکست خوردیم ولی درباطن بایدگفت که ماپیروزاین عملیات بودیم ونشانه آن هم شهادت شهدای ما روی پل ام البانی است(شهیدان نوبخت وآویش)ام البانی بعدازام الرصاص قرارداردوعزیزان رزمنده و پِِِژوهشگران آنجا رامی شناسند
    آری عزیزان، ماازدست مزدوران منافق که هنوزهم دراین مملکت وجوددارندشکست خوردیم،منافقانی که رحم برنزدیکان خودندارند همواره تشنه خون مجاهدین فی سبیل الله بوده وهستند
    پس بصیرت داشته باشیم ودشمنان داخلی رابیشتربشناسیم چون شناخت وازمیان برداشتن آنها کاری بس دشواروسخت است وازحوصله این کامنت خارج!!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *