محسن تنابنده می‌گوید افرادی که بی‌خبر از شرایط سخت کار در رسانه‌ی ملی هستند زیر باد کولر می‌نشینند، سیگار می‌کشند و آروغ روشنفکری می‌زنند.این بازیگر تلویزیون، سینما و تئاتر که چند سالی است نقش نقی معمولی سریال «پایتخت» را بازی می‌کند، در گفت‌وگویی که با روزنامه‌ی شرق داشته درباره‌ی سریال «پایتخت» و نقدهای‌ منتقدان بر این سریال صحبت کرده است.

او بابیان این مطلب که اقبال مخاطبان به سریال «پایتخت» در همه این سال‌ها مثال‌زدنی است و همین استقبال مخاطبان است که باعث شده تمام سختی‌ها را برای تولید پایتخت به جان بخریم، گفته: «اما تا حدی از دوستانی که در حوزه نقد قلم می‌زنند دلگیرم و متأسفانه شرایط را درک نمی‌کنند. در همین فصل چهارم، ما با شرایط بسیار سختی کار را به آنتن رساندیم. گرمای وحشتناک شمال، لوکیشن‌های متعدد و… و از هیچ‌چیز به‌منظور کیفیت بهتر اثر چشم‌پوشی نمی‌کنیم. در این شرایط توقع هم نداریم که توسط گروهی مورد هجمه بی‌مورد قرار بگیریم.»

به گفته تنابنده نگاه اجتماعی جاری در سریال، نوع پلان‌ها، گسترش قصه و نماهای سنگین یا شخصیت‌های زیاد قصه مشخص می‌کند تا چه حد برای ساخت این مجموعه زحمت‌کشیده شده است. حقیقت این است که ما برای منتقد این سریال را نمی‌سازیم و تمام تلاش ما برای مردم است. من متوجه این نگاه دوگانه منتقد و تماشاگر نمی‌شوم! گاهی با خودم فکر می‌کنم انگار منتقدان ما در عوالم دیگری سیر می‌کنند و اصلاً متوجه اثری که ساخته‌شده است نمی‌شوند؛ هرچند منتقدانی هم مثل آقای گلمکانی که آدم بزرگوار و منتقد پیش‌کسوتی هستند به سریال لطف دارند. صحبت من با منتقدانی است که انصاف را در تحلیل‌هایشان رعایت نمی‌کنند.

او در مورد حضور پررنگ اسپانسر در این سریال هم گفته: «برای ساخت یک مجموعه، عوامل زیادی دست‌به‌دست هم می‌دهند. از خیلی‌ها شنیدم که می‌گویند چرا اسپانسر در سریال این‌قدر گل‌درشت است؟ به خدا ما هم عقلمان می‌رسد و متوجه هستیم که چه چیزی به نفع یا ضرر سریال است؛ اما باور کنید حضور اسپانسر اختیاری نیست، کاملاً جبری است. به دلیل اینکه سازمان صداوسیما با مشکلات بسیار بد اقتصادی مواجه است ما هم به‌عنوان تولید‌کنندگان یک اثر مجبور هستیم چیزهایی را بپذیریم.»

او معتقد است: «حضور اسپانسر در کار اگر به شکل بهداشتی و هم‌راستا با نحوه ارائه اثر، استفاده شود اصلاً بد نیست. این مورد در سایر کشورها هم وجود دارد و اصلاً اتفاق بعیدی نیست، اما در کشور ما این ضعف اقتصادی وجود دارد و صداوسیما با توان اقتصادی بسیار کمی که دارد، از وجود این اسپانسرها نه‌تنها در این سریال بلکه در سایر برنامه و مجموعه‌هایش می‌تواند کمی قوت بگیرد.»

تنابنده گفته: «از طرف دیگر تغییر و تحولات معمولاً به ضرر سازندگان تمام می‌شود و آن‌قدر رسانه ملی دچار سیاست‌های غلط می‌شود که مسیر هم برای سازندگان نامشخص است. تلویزیون خواستار سریال‌های باکیفیت خوب و درجه‌یک است و از ما می‌خواهند با سریال‌های مبتذل و مستهجن مبارزه کنیم. این شرایط دقیقاً مثل این است که تمام لوازم یک جنگ را از شما بگیرند و شمارا راهی جنگ کنند هرچند که شاید جنگ واژه درستی نباشد، اما به‌هرحال مشابه همین وضعیت است. مگر شدنی است؟»

او که در حال حاضر فیلم گینس را روی پرده‌ی سینما دارد، معتقد است: «حتماً باید ابزاری در اختیار ما باشد که بتوانیم کاری کنیم. تجربه به من ثابت کرده که وارد شدن به حوزه کارهای شیرین از فشار اول قبر سخت‌تر است و اصلاً ساخت سریال در تلویزیونی که با محدودیت‌های بسیاری روبه‌رو است، بسیار دشوار است. شوخی با خانم‌ها در تلویزیون ما تقریباً امکان ندارد. شوخی با سن و برخی چیزهای دیگر خط قرمز است و تقریباً هیچ دستاویزی برای سرگرمی مردم وجود ندارد. حقیقتاً با این شرایط دلم می‌خواهد یکی از همین منتقدانی که پایتخت را فاجعه‌بار توصیف کرده است، بیاید و سریال بسازد. حتماً کار مشکلی است و از پس آن برنمی‌آید.»

این بازیگر می‌گوید: «بسیاری از منتقدان ما منتظر می‌مانند تا در شرایطی اعلام حضور کنند و حاضر نیستند بپذیرند یک مجموعه وقتی به فصل‌های مختلف می‌رسد باید دچار تغییر و تحولاتی شود و مثلاً برای ساخت فصل چهارم، همه‌چیز؛ از متن گرفته تا نحوه ساخت، سخت‌تر می‌شود و خودشان را در شرایط سازندگان اثر قرار نمی‌دهند.»

او تأکید می‌کند که شکاف وحشتناکی بین مردم و منتقد وجود دارد و منتقد عمدتاً برای لذت بردن کاری را نگاه نمی‌کند و این‌روها بیشتر به این موضوع فکر می‌کنم که یکسری آدم‌ها چرا از تلویزیون رفتند و به این نتیجه می‌رسم که برخی آن‌قدر تو را مستهلک می‌کنند که ناچار به کناره‌گیری می‌شوی. شرایط برای کار کردن، آن‌هم در رسانه ملی سخت است و در این‌ میان هستند افرادی که بی‌خبر از این شرایط زیر باد کولر می‌نشینند، سیگار می‌کشند و آروغ روشنفکری می‌زنند.

به اعتقاد تنابنده، چیزی که متأسفانه در جامعه ما به‌مرور تبدیل به یک فرهنگ می‌شود، بدرفتاری و استفاده از ادبیات بد در مراوده باهم است. زمانی در دولت قبل، دو نفر درملأعام در مناظره به جان هم افتادند و کار به بدرفتاری و ادبیات بد و سخیف کشید. این فرهنگ به‌مرور نه‌تنها در ابعاد زیاد و آدم‌هایی که جایگاه و منزلت اجتماعی بالایی داشتند بلکه در سایر سطوح اجتماعی هم رسوخ پیدا کرد و فرهنگ و هنر هم از این قاعده مستثنا نبود و متأسفانه به‌جایی رسیدیم که همه به هم ناسزا می‌گوییم.
او می‌افزاید: «به‌زور خانه سینما را می‌بندیم و رفتارهای این‌چنینی از ما سر می‌زند. مدتی است که نخستین تجربه‌ کارگردانی من در سینما اکران شده است و من رفتارها و گفتارهای عجیبی درباره فیلم می‌بینم و می‌شنوم، احتمالاً فیلم من ضعف‌هایی هم دارد، اما متأسفانه کار را هم نقد نمی‌کنیم. فحش می‌دهیم و معلوم نیست چرا این کار را انجام می‌دهیم.»او بابیان این مطلب که کار من و امثال من از یک‌جهت قابل‌ستایش است، ادامه می‌دهد: «باید احترام گذاشت به کسانی که تماشاچی را به سالن‌های سینما می‌آورند و با توجه به اینکه مدام از بحران مخاطب حرف می‌زنیم، مشخص نیست چرا به کسانی که تماشاچی به سالن‌ها می‌آورند فحش می‌دهیم و برعکس به کسانی که تماشاچی نمی‌آورند هم ناسزا می‌گوییم؟ ما به دنبال چه هستیم؟ فکر می‌کنم زمان آن فرارسیده که این ادبیات سخیف و بدرفتاری و توهین از بین برود و روزگار کمی جلو برود تا باهم کمی مؤدب‌تر و درست برخورد کنیم.»

این بازیگر می‌گوید: «بازی کردن در فیلم سینمایی، نوشتن و حتی کارگردانی، هرقدر هم که سخت باشد، از کار ما در «پایتخت» سخت‌تر نیست. تنها لطف مردم است که «پایتخت» را نگاه داشته و مشخص نیست چرا در این سال‌ها عده‌ای تمام تلاششان را کردند که نباشیم و مدام به این فکر می‌کنند هر طور که هست بلایی سر ما بیاورند که از کار منصرف شویم. این فقط منوط به‌ کار ما نیست. در بسیاری از حوزه‌ها؛ مثل فوتبال و سیاست هم همین اتفاق را می‌بینید و نمی‌دانم چرا چشم دیدن همدیگر را نداریم!»

7 thoughts on “تنابنده: زیر کولر آروغ روشنفکری می‌زنند!”
  1. جناب تنابنده سلام
    منتقد مگر از مردم جداست؟؟؟
    در این کشور بازیگران طنز پرداز با محتوا زیاد داشتیم
    مثل جناب پرستویی اکبر عبدی منوچهر نوذری و غیره
    متاسفانه شما ادای یه سری افراد رو مثل دلقک ها در اوردی و سریالت روز به روز مسخره تر و بی معنی تر میشه….
    چنان میگی شرایط سخت که انگار شاخ قول رو شکوندی……
    شما میدونی اکبر عبدی واسه آدم برفی چقدر دست مزد گرفت؟؟؟
    چی میگی؟؟؟؟
    شما با شکستن هنجار ها معروف شدید نه با طنز پردازی….
    مگه واسه خندوندن باید با خانمها شوخی کرد؟؟؟؟
    این همه سوژه….
    بد نیست یه بار این چند مجموعه ی پایتخت رو نگاه کنی و ببینی از کجا به کجا کشیده….
    تا اینجا هم اگه لحجه ی شیرین مازندرانی هارو نداشتی دو زار معنی و محتوا نداشت این کار….

  2. کلا لهجه مازندرانی رو از این فیلم بگیری این فیلم دیگه چیزی برای ارائه نداره…!؟؟؟؟

  3. ولی به نظر من پایتخت خیلی خوب تونسته تو دل مردم جا بشه….
    یادمون باشه این سریال هم طنز هم آموزنده…یک طرفه به قاضی نرید…

    لطفا

    فقط اسمش باید عوض بشه چون دیگه تو پایتخت کاری ندارن.
    یچیزی که به مازندران بخوره

  4. طرف خودش زیر کولر نشسته آروغ روشنفکری می زنه بعدش بقیه رو متعم می کنه.خجالت بکش آقای تنابنده.خراب کردی. دارین به فرهنگ یه قوم توهین می کنین اونوقت اسم شو گذاشتین طنز.شما طنز رو با لودگی اشتباه گرفتین آقا.

  5. چرا اینقدر حرص می خوری ؟؟؟؟؟؟ با این همه علامت سوال

    بهتره یه نگاه به خودت بندازی

    اگه از پایتخت خوشت نمیاد می تونی بری تام و جری ببینی

  6. آقای تنابنده عزیز چنان از اقبال مردم صحبت می فرمایند که انگار یادشان رفته است سال پیش ایشان و آقای مقدم برای سمیناری که پس از پخش فصل سوم سریال در دانشگاه مازندران در جهت نقد این سریال برگزار شده بود حضور نیافتند که به گواه مسئولین و هماهنگ کنندگان علت عدم حضور ایشان «ترس» از جو سنگین و اعتراض شدید دانشجویان این دانشگاه به این فیلم بوده است که همانا حاضرین در این جلسه نقد شاهد اعتراض شدید دانشجویان این دانشگاه به این سریال بوده اند؛ آیا این دانشجویان مردم نبودند و نیستند….
    آقای تنابنده که در فرمایش هایش دم از اخلاق بر می آورند، چرا دروغ و نایده انگاری را پیشه می گیرند و اعتراض بسیاری از مردم عادی را به این سریال نادیده می گیرند و توضیحی در جهت عدم حضور در این جلسه نقد ایراد نمی فرمایند…

    جدای از این مباحث بنده نیز با دوستان موافقم که در صورتی که لهجه مازرونی را از این سریال جدا کنیم، این سریال نمی تواند اقبال زیادی به دست آورد؛

    اشکال عمده ای که به این سریال وارد است این موضوع می باشد که این سریال به بسیاری از کلیشه ها دامن می زند: اینکه کسانی که به لهجه تهرانی صحیت می کنند منطقی تر، با کلاس تر، فهمیده تر، منطقی تر، سرآمد تر و … هستند که جلوه و سمبل این کلیشه را می تواند در نقش هما یافت و سئوال بزرگ این است که چرا بازیگر نقش هما نمی بایست به لهجه زیبای مازندرانی گپ بزنه که همانا نقش «هما» نقطه تاریک و بسیار سیاه این فیلم می باشد.

    هنرمندانی مانند تنابنده و مقدم با بکار بردن هر واژه ای در هر جا برخی از واژه ها را بی مفهوم و ناپاک می کنند؛ چه اینکه ایشان کار خود را طنز می نامند که گت سئوال وه هسه که وشون کار طنز هسه یا لودگی؟؟؟

  7. با هرسا موافقم
    به نطرم تنا بده با این نقش دیگر خدا را بنده نیست….
    همه می تونن دلقک و بی ادب باشند…
    هنرمند و با ادب بودن سخته…
    ایشون اصلا نمی تونن روبرو با کسی حرف بزنند چون به نطرشون بی معنی میاد….
    اکبر عبدی با این همه سابقه درخشان جلوی هفتاد میلیون بیننده میگه دسته عبدالله اسکندری رو می بوسم به خاطر گریم صورتش در نقش های متعدد
    .
    .
    .
    حالا آقای تنابنده (خدا نه بنده) ارث پدرش رو از ملت می خواد….
    واقعا واسش متاسفم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *