قافله منتظر ماست، بیا تا برویم!
هـراز نـو: این روزها دوباره به ایامی ورود کرده ایم که مدعیان صلح جهانی، ماسک از چهره در آورده و باز هم جنگ افروزانه تر از دیروز، چنگ و دندان نشان داده و ما را به جنگ و گزینه های نظامی روی میز، تهدید می کنند!
نمی دانم آیا آنها درسی که از ما در طول دفاع مقدس هشت ساله گرفته اند را فراموش کرده اند، یا آنکه به گمان آنها جامعه ما فرهنگ دفاع مقدس را فراموش کرده و از قهرمانان واقعی خود فاصله گرفته است؟!
به بهانه تشییع جنازه شهدای غواص که انصافاً حجیم ترین و تأثیرگذارترین تشییع جنازه در سالهای اخیر بود، بر خویش فرض دانسته تا با نگاهی منصفانه و با ادبیاتی متعارف، با شهدا همدلی و همزبانی داشته باشم.
نگارنده به تجزیه و تحلیل سیاسی و دیپلماسی انسان های سیاست زده و سیاسیون به کاهدان زده، کاری ندارد، اما واقعیت این است که ملت ما در روز تشییع جنازه شهدای غواص، بیانیه واقعی خود را صادر کرده و طی آن نشان داده است که اولاً پیوند ما با شهدا و پیام آوران مقاومت ایمانی، ناگسستنی است و ثانیاً ملتی که مکتبی بنام اسلام دارد و آن مکتب، نقطه قوتی بنام شهادت دارد، آن ملت، ظلم پذیر، ذلت پذیر، سازش پذیر، تسلیم پذیر و بیگانه پذیر نیست، ملتی که از یکسو با ولایت مطلقه فقیه قرابت آسمانی دارد و در سوی دیگر مفتخر به نسبت مستقیم خود با چنین شهدایی است که حتی با دست بسته در اسارت، آقایی و آزادگی خود را بر دشمن دیکته کرده و مصادیق بارز همان شعارهای همیشه دل انگیز زمان دفاع مقدس و این روزهای ما شده اند، شعارهایی مثل: هیهات من الذله / می جنگیم، می میریم، سازش نمی پذیریم / ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند / حسین حسین شعار ماست، شهادت افتخار ماست و ……
نگارنده کاری به کارگزاران و کارشکنان ندارد و نه می خواهد تسلیم محض دیدگاههای نوسانی و غرب پسند سیاستمداران و نظریه پردازانی شود که کلید حل مشکلات کشور را از آب خوردن گرفته تا گشایش های سطح بالای اقتصادی، فقط در توافق هسته ای و شاید هم سلسله توافقات مکتوم بعدی مثل توافق حقوق بشری! و توافق ضدتروریستی! و دهها دیکته غربی ها می نگرند و از تکرار مواضع آزارنده خود ابایی ندارند و نیز نه بنا دارد که در سال موسوم به همدلی و همزبانی، با وحدت شکنان هتاکی همراه شود که علیرغم ادعاهای ولایتمداری، بعید است که مواضع آنها در خیانت خواندن مذاکره هسته ای و خائن دانستن تیم مذاکره کننده هسته ای، انطباق چندانی با مواضع مقام عظمای ولایت داشته باشند که معظم له ضمن موافقت با اصل مذاکره هسته ای و حمایت قاطع و مکرر از تیم مذاکره کننده هسته ای، در عین حال به عنوان یک دلواپس واقعی، نقدهای خویش را نیز بیان نموده و با مراقبت هوشمندانه از خطوط قرمز نظام و میدان داری عزت مدارانه، هرگز چشمان مبارکش را بر روی نقاط قوت کار هم نمی بندند!
آنچه که حقیر در این مجال به مقال می آورد اشاره به دو نکته مهم است که یکی فهم درست پیام خون شهدا و سیره صحیح پاسداری از این خون های مقدس است و دیگری الگوبرداری عملی از روحیه مقاومت شهداست که هرگز بخاطر شکم، شرف فروشی نکنیم و بدانیم که گرگ، حتی اگر لباس میش هم به تن کند، باز هم گرگ است و دست های چدنی در پوشش دستکش های مخملین نیز شکننده و کشنده اند و ما نباید دل به وعده های شیاطینی خوش کنیم که انقلاب اسلامی و نظام مقدس جمهوری اسلامی بر پایه بی اعتمادی به آنها شکل گرفته و شرط اعتبار ما در نزد ملتها و نیز اعتماد آنها به ما در گرو حفظ همین مواضع اقتدارآمیز، غرور انگیز و عزت خیز است.
فلذا تأکید می شود که شهدا، شرمنده نمی خواهند، رزمنده می خواهند و انتظارشان از ما این است که حتی در پشت میزهای سیاست، در متن مذاکرات دیپلماتیک، در انعقاد قراردادها، در میادین مختلف داخلی و بین المللی و خلاصه در هر مقام و موضعی، همیشه یک رزمنده باشیم و همه جا را جبهه فرض کنیم و در جبهه های جدید، همانی باشیم که این شهدا در جبهه های گذشته بوده اند!
ملتی که اینگونه پابپای ولی امر مسلمین همراهی می کند و لبیک می گوید و در مراسم تشییع شهدا، حماسه حضور را رقم می زند و در تمام صحنه ها، به تکلیف خود عمل می کند، شرمنده نیست، بلکه رزمنده است و شرمنده آن کسانی اند که یا هرگز با ولایت و شهدا همراه نبوده اند و یا رفیقان نیمه راه و پشیمانانی هستند که از ارزش ها جدا شده و اصطلاحاً ریزش کرده اند و شرایط امروزشان، شباهتی با دیروزشان ندارد و بجز خاطرات، هیچگونه نسبتی با مخاطرات امروز نظام ولایی و مقدس ما نداشته و ساده لوحانه و شاید هم خائنانه گمان می کنند که به روز و جهانی شده اند، کسانی که نسخه دوم اکبر گنجی اند که ضمن اصرار بر فرستادن افکار امام راحل به موزه ها، کارش به انکار امام زمان(عج) و فلسفه انتظار کشید و یا مانند دکتر سروش که ملحدانه به انکار وحیانیت قرآن پرداخت و یا مثل محسن مخملباف که وقتی او را به یاد روزهای دل انگیز ساخت فیلم های ارزشی مثل حصار در حصار، توبه نصوح، بایکوت و غیره می انداختند، یکبار و برای همیشه، نادمانه گفت: آن دوران، ننگین ترین دوران زندگی ام در عرصه فیلمسازی بود!
به هر حال مهم تر از همه احساساتی که در تشییع جنازه شهدای غواص و گمنام به نمایش گذاشتیم، باید به پیام هایشان بیاندیشیم و بیانیه ولایی شهدا را مرور کنیم که باید در هر سنگری رزمنده بمانیم و رزم امروز، دفاع ولایتمدارانه از ارزش ها، بیگانه ستیزی، بیداری و مقاومت اسلامی و اتکاء به توانمندی های خویش است که می توان گفت که در کنار تدابیر دیپلماسی و لزوم پیگیری اهداف مذاکره هسته ای، قطعاً برترین پاسخ به تحریم های همه جانبه استکبار جهانی و صهیونیسم بین الملل، رویکرد مؤمنانه، بسیجی و جهادی مردم و کارگزاران نظام به اقتصاد مقاومتی و بزرگترین تهاجم به تهدیدهای نظام سلطه، احیای قابلیت های داخلی در عرصه های مختلف علمی، فناوری، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سایر گرایشات اقتدارآمیز مثل توانمندی های نظامی است.
در پایان شایسته است تا به تأسی از رهبر معظم انقلاب باز هم از شهدا متشکر باشیم که در ایامی که جامعه ما به رویکرد شهادت طلبانه و مقاومت گرانه آنها نیاز مبرم داشت، یکبار دیگر بسیار نیکو درخشیدند تا به برخی یادآور شوند که رویکرد خوشبینانه به دشمنان قسم خورده، رویکردی ساده لوحانه است و راههای دیگری هم برای برون رفت از تنگناهای دشمن وجود دارد که نباید نادیده گرفته و یا مسدودشان کنیم.
صادقعلی رنجبر – عضو هیئت علمی دانشگاه