او در پروژۀ اخیرش در یکی از روستاهای جنوب شرق آمستردام، 570 غاز را در اتاق گاز قابل حملش کشت. این اتاق گاز به مدد دو کپسول بزرگ گاز کربن دیاکسید کار میکند. با احتساب قربانیان این روستا، شمار کشتگان این هفته به بیش از هفت هزار رسید. او در مورد کارش میگوید: “کار لذت بخشی نیست، اما باید انجام شود.”
هرتوگ میگوید: “اگر من بتوانم کارم را انجام دهم، خلبانها میتوانند بدون نگرانی کارشان را انجام دهند.”
فعالان گروه جبهۀ رهاسازی حیوانات، به دفتر شرکت او هجوم بردند، یکی از اتاقها را آتش زدند و روی دیوارها شعارنویسی کردند. در این ماجرا کسی دستگیر نشد.
آقای هرتوگ که از آن زمان دفتر و خانۀ کنار دفترش را مجهز به دوربین مداربسته کرده و اطراف آن را نیز حصارکشی کرده است، امیدوار است دیگر اتفاق ناخوشایندی روی ندهد. اما ایمیلها نفرت آمیز همچنان او را نگران میکنند.
او میگوید که این فحاشیها آزارش میدهد، اما میگوید که ناراحتیش با دیدن “خوشحالی کشاورزانی که از کارم راضی هستند، برطرف میشود.”
بارت کرول، معاون فرماندار ناحیۀ اوترخت که مسئول سیاست غازها است، نیز میگوید که او نیز به خاطر نقشش به عنوان “وزیر غازها”، ایمیلهای نفرت آمیز دریافت کرده است. او میگوید که از دادن مجوز کشتن غازها خوشحال نیست، “اما وظیفۀ من به اجرا گذاشتن چیزی است که دموکراسی ما تصمیم به آن گرفته، و آن هم سیاست مواجهه با این مشکل است.”
دکتر استال میگوید که مخالفتی با کاهش دادن جمعیت غازها ندارد، اما در این مورد که استفاده از گاز، روش مناسبی برای کنترل جمعیت باشد مطمئن نیست.
مقایسۀ با نازیها در ابتدا چنان فضای احساسیای به وجود آورد که مسئولان دولت برای مدتی از حمایت از روشهای هرتوگ عقب نشینی کردند.
اما از یکم ژوئن، و با تصمیم آژانس مواد شیمیایی اروپا که استفاده از کربندیاکسید را به عنوان روشی برای کشتن موجودات زنده رسماً تایید کرد، هر گونه شکی دربارۀ قانونی بودن رویکر آقای دن هرتوک از بین رفت.
آقای دن هرتوگ، با انتقاد از رفتارهای احساسیای که مخلوق زندگی مدرن شهری هستند، میگوید: “خیلیها در مورد حیوانات زیادتر از حد احساساتی میشوند. آنها روی حیوانها اسم میگذارند و مثل انسان با آنها برخورد میکنند. اما طبیعت خودش خیلی سخت گیر است. وقتی که یک پرنده مریض میشود، روباه آن را میبیند و سریع آن را میکشد. اما اگر انسانها این صحنه را ببینند، دلشان میخواهد که حیوان را به بیمارستان برسانند.”
او تخمین میزند که از زمان شروع کارش در سال 2008 تاکنون، حدود 25000 غاز را در حوالی فرودگاه شیپول کشته باشد و کل تعداد غازهایی را هم که کشته مابین 50 تا 60 هزار عدد تخمین میزند.
پس از اعتراضات اولیه نسبت به روشهای آقای دن هرتوگ، او از به کار بردن کربن دیاکسید منع کردند و او نیز به سراغ شیوههای دیگری نظیر استفاده از تفنگ، یا در چند مورد استفاده از چکش رفت.
هوگو اسپیتزن، محیطبانی که بر کشتارهای بدون گاز اولیه نظارت داشته، میگوید: “خیلی صحنه زشتی بود. خون همه جا پاشیده بود.”
آقای اسپیتزن میگوید که استفاده از گاز “به خاطر ربطش به جنگ جهانی دوم”، مشکلات روابط عمومی به وجود میآورد، اما “خیلی بهتر بود، چون خونریزی و وحشت ندارد و یکی و دو دقیقه بیشتر طول نمیکشد.”
با این وجود، کل عملیات ساعتها طول میکشد. برای اطمینان از اینکه غازها پرنمیکشند و فرار نمیکنند، آقای هرتوگ تا زمان پرریزی آنها صبر میکند. هر سال، چند هفته پرهای غازها میریزد تا جا برای رشد پرهای جدید خالی شود. در این بازۀ زمانی، غازها قادر به پرواز نیستند و برای در امان ماندن از دست شکارچیان در آب جمع میشوند.
آقای دن هرتوگ و آقای اسپیتزن، از دو سمت مخالف در قایقهای کوچک به غازهای بیخیالی که در کانالی در پایین رود راین جمع شدهاند، نزدیک میشوند. هدف از این عملیات گاز انبری، مجبور کردن غازها به رفتن به سمت کنارۀ رودخانه است. در آنجا هرتوگ، پسرش و سایرین، غازها را روی نوعی سرسره به سمت اتاق گاز رهسپار میکنند.
چندتایی از غازها، گویی که آخر قصه را خوانده باشند، ناگهان دچار اضطراب میشوند و به هر زوری که شده بال میزنند و فرار میکنند.
بزارن ما بریبن بیارین اینجا . دونه از 100000 تومان . وای چه پولی
5 روز کنترات بدین به ایرانیها.همه غازها رو منقرض می کنیم.
دیگه کسی هم اعتراض نمی کنه.