رحیم صفوی در کتاب خاطراتش، به خاطره‌ای درباره تخصص علی جنتی برای استتار سلاح و مهمات در ماشین سواری برای عبور از مرز سوریه و ترکیه اشاره می‌کند.

سردار رحیم صفوی در کتاب خاطرات خود درباره قاچاق اسحله از طریق مرز سوربه به ترکیه و سپس به ایران می‌نویسد: من بعد از سپردن کارها به آن دوستان با اتومبیل خودم به‌طرف سوریه حرکت کردم و بعد از گذشتن از مرز ترکیه به سوریه واردشده و به‌سوی شهر دمشق رفتم. در شهر دمشق بعد از ملاقات با آقای علی جنتی، ایشان ماشین را از من گرفته و بعد از باز کردن درهای آن و قسمت‌های مختلف بدنه و صندوق‌عقب، با کمک دوستانش مقادیر زیادی سلاح و مهمات جاسازی کردند و حتی در کف چمدانی قالب‌های مواد منفجره تی.ان.تی که شبیه صابون است با روشی بسیار ماهرانه جاسازی کردند و بر روی آن‌ها ابتدا با مقوا و سپس با پارچه به‌صورت آستری آن‌چنان ماهرانه استتار کردند که کسی به‌راحتی پی به وجود آن‌ها نمی‌برد و در داخل چند عدد قوطی سیگار وینستون که قبلاً محتویات اصلی آن خالی‌شده بود، بامهارت خاصی چاشنی الکتریکی قراردادند و به‌صورت اول بسته‌بندی کردند. درواقع، هرکدام از قوطی‌های سیگار وینستون حاوی 20 عدد چاشنی شبیه سیگار بود. چند قبضه سلاح کلت کمری ساخت ایتالیا نیز در بدنه ماشین جاسازی‌شده بود.

بعد از اتمام این اقدامات بنده به‌اتفاق (شهید) حمید باکری که از طریق برادر ایشان (شهید) مهدی باکری که در دوران دانشجویی در دانشگاه تبریز باهم آشنا شده بودیم، به‌طرف مرز ترکیه حرکت کردیم، البته نگران بودیم که مبادا مرزبانان ترک اتومبیل را با دقت مورد بازرسی قرار داده و اسلحه و مهمات را پیدا کنند، اما به یاری خدا چنین نشد و به‌راحتی از مرز سوریه گذشته و وارد خاک ترکیه شدیم و به‌سوی ایران آمدیم.[1]



[1] از جنوب لبنان تا جنوب ایران (خاطرات سردار سیدرحیم صفوی)، تدوین مجید نجف پور، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383. صص 115-116

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *