به گزارش فرادید به نقل از هافینگتن پست، در نگاه اول، شاید این یافته شگفتآور به نظر برسد، اما باید بدانیم که عمر کیهان بیش از 13 میلیارد سال است. این زمان برای تمدن بیگانه کافی است تا امپراتوری خود را به اندازه یک کهکشان گسترش دهد. البته شاید این ایده در ذهن دوستداران فیلمهای علمی تخیلی شکل گیرد.
بنابراین آیا میتوان گفت که هیچ چیز بیرون از کره زمین وجود ندارد؟ یا به عبارت دیگر، آیا میتوان گفت که ما انسانها تنها مغز متفکر این بخش از گیتی هستیم و در فاصله 50 میلیون سال نوری ما هیچ چیزی وجود ندارد؟
بر اساس قانون دوم ترمودینامیک، گرما محصول نهایی هر نوع فعالیت مهندسیشدهای است. از اگزوز خودروی شما، گرما خارج میشود، کارخانه محلی نیز پسماند گرم خود را داخل یک رود یا جوی میریزد یا واضحتر بگوییم تلویزیون خانه شما همین الان که روشن است داغ است. در واقع در تمام فعالیتهایی که از انرژی استفاده میشود، گرما تولید میشود. حتی زمانی که شما تعدادی داده در یک نرمافزار وارد میکنید هم گرما تولید میشود.
بنابراین هر جا که گرما باشد، نور هم هست؛ حداقل میتوان گفت از نوع مادون قرمز آن وجود دارد. محققان دانشگاه پن استیت هم از همین اطلاعات استفاده کردند و به دنبال کهکشانهایی بودند که بیش از حد معمول نور مادون قرمز تولید میکردند. میتوان گفت که آنها به دنبال «تمدن نوع سوم» بودند، همان تمدن «کمربند مشکی» که منابع انرژی تمام کهکشان را احاطه کرده و در واقع سبک زندگی ساکنان احتمالی آن را نشان میدهد. فعالیتهای ساکنان احتمالی گرمای بسیار زیادی تولید میکند و همین مسئله ذهن این محققان را درگیر میکند. با این حال، این محققان نتوانستند به هیچ نتیجهی جالبی دست پیدا کنند، زیرا تفاوت چندانی در گرمای تولید شده آن کهکشانها وجود نداشت.
کمی صبر کنید. این واقعا چه معنایی دارد؟
اجازه دهید تا با کمی اعداد و ارقام شما را گیج کنم. قبل از آن تجسم کنید که آن ستارهشناسان میتوانستند به چه نتیجهای دست پیدا کنند. اگر تابش تمام ستارههای یک کهکشان معمولی را با هم جمع کنید خواهید دید که نور آن 10 میلیارد برابر نور خورشید ما است یا به عبارت بهتر معادل چهار تریلیون تریلیون تریلیون وات خواهد بود. بنابراین آن محققان زمانی که کهکشانها را بررسی میکردند به دنبال چنین عددی بودند.
این زیادهخواهی است، زیرا تمامی این «ابَر تمدنها» باید کاملا متفاوت از ما باشند تا چنین انرژی را تولید کنند. شاید جمعیت هر کدام از آن صد میلیارد سیاره باید 100 تریلیون برابر جمعیت کره ما باشد. البته از جنبه دیگری هم میتوان به آن نگاه کرد، اینکه سبک زندگی هر ساکن به شکلی باشد که 100 تریلیون برابر ما انرژی مصرف کند. فکر کنم شما هم موافق باشید که هر دو احتمال غیرمنطقی به نظر برسد.
مشکلی اصلی در اینجا است که برداشت ما از «ابَر تمدن» بر اساس تمدن خودمان شکل گرفته است. آیا آنها همان چیزی را میخواهند که ما هم میخواهیم؟ ما فکر میکنیم که قانونی در کیهان وجود دارد که بر اساس آن جوامع پیشرفته ولع تصرف قلمرو بیشتر یا همان استعمار را دارند و میخواهند گستره بیشتری از کهکشان را از آن خود کنند. از دید ما، هر چه قلمرو بزرگتر باشد یعنی بهتر است.
اما آیا بیگانگان نیز همین را میخواهند؟ باید در نظر بگیریم که کنترل قلمرویی که گستره آن صد هزار سال نوری است کار خیلی دشواری است. سرعت امواج رادیو و راکت اصلا پاسخگوی این فاصله نیست. علاوه بر آن، ما در چند ده اخیر به این نتیجه رسیدیم که هر چه چیزها کوچکتر باشند برای ما راحتتر است، برای نمونه میتوانید به وسایل الکترونیکی نگاه کنید. یک نکته دیگر نیز وجود دارد. در جوامع کنونی روی کره زمین، قلمرو بیشتر به معنای ذخایر بیشتر انرژی است، بنابراین ما فکر میکنیم که این استاندارد در سطح کهکشانی نیز وجود دارد. اما آیا واقعا به این شکل است؟ در مجموع باید گفت که ما انسانها نباید با چشم و دیدگاه خودمان فرازمینیها را بسنجیم، در غیر این صورت مرتکب اشتباهی انسانی شدهایم.
بنابراین هنوز هم منطقی است که بگوییم دوستان فرازمینی ما وجود دارند. البته مشاهدات اخیر با تصور غالب ما در قرن 21 همخوانی ندارد. اما اگر روزی کهکشان خودمان به استعمار انسان درآید، یافتههای انسان امروز (200 هزار سال پس از اجداد نخستین ما) کاملا احمقانه و خندهدار به نظر خواهد رسید. باید توجه کنیم که فیلم جنگ ستارگان حاصل دید انسان امروز از آینده است و نه دید گذشتگان ما.
برای اینکه چهارچوب فکری مناسبی داشته باشیم باید برای بار آخر یک نکته را متذکر شوم: ساکنان دیگر کیهان «بیگانه» هستند؛ بنابراین آنها شبیه ما نیستند.