«روز حادثه در حال کار با کامپیوتر بودم که پدرم طبق روال همیشگی ایراد گرفت که چرا پشت کامپیوتر نشستهام، ابتدا به صحبتهای پدرم بیتوجه بودم اما زمانیکه شاهد ادامه ناسزاگوییهای او بودم در یک لحظه کنترل خود را از دست داده و در داخل راهرو او را به عقب هل دادم که باعث شد پدرم از ناحیه پشت سر مجروح شود. پدرم به داخل اتاق پذیرایی آمد و قصد ضرب و شتم مرا داشت که در یک لحظه و در شدت عصبانیت گلویش را گرفته و آنقدر فشار دادم که مُرد…»
شاید هنگامی که این خبر را میخوانیم، فکر کنیم که یک درگیری ساده خانوادگی بوده، که میتواند در هر خانوادهای پیش بیاید؛ پدری به فرزند خود بر سر نشستنِ زیاد در پشت کامپیوتر ایراد گرفته و فرزند او عصبانی شده است… . اما واقعیت نهفته در پشتِ چهره چنین حادثهای بههیچوجه موضوع سادهای نیست. به نظر می رسد زنگ خطری برای خانواده ایرانی به صدا درآمده است.
شاید تا ده سال پیش کمتر کسی از قتلهای خانوادگی سخن میگفت و یا از آنها مطلع میشد. پیش از یکدهه گذشته، آمار مشخصی از قتلها و خشونتهایی که در خانه رخ میدادند وجود نداشت و سخن گفتن از این موضوع، کمی شبیه به یک تابو بود. اما این روزها ما با حوادثی هر روزه سروکار داریم که دست یکم یکی از آنها در هر روز در چارچوب قتلهای خانوادگی میگنجد. چراکه بنابر آمارهای رسمی، روزانه یک قتل خانوادگی در ایران رخ میدهد.
آمار قتلهای خانوادگی پنهانکردنی نیست!
قتلهای خانوادگی در سالهای اخیر اما نتوانستهاند از آمارها جدا شوند. حال در شرایطی هستیم که مسئولین جرایم کشور، از آمار 30 تا 40 درصدی قتلهای خانوادگی در میان انواع دیگر قتل سخن میگویند. دلایل این دست از قتلها بیش از همه بر سر مسائل ناموسی، خیانت و اختلافات مالی نهفته است. بیشترین شکل از انواع قتلهای خانوادگی نیز در دایره همسرکشی میگنجد.
دلایل و انگیزههای متفاوتی در پس قتلهای خانوادگی نهفتهاند. حسین اصغرزاده –قاضی و رئیس شعبه 113 دادگاه کیفری- قتلهای خانوادگی را به دو دسته تقسیم میکند. از نظر او این قتلها به دو دستهِ قتلهایی بدون انگیزه قبلی و قتلهایی با انگیزه قبلی تقسیم میشوند؛ در دسته اول قتلها عموما در پی درگیریهای ساده خانوادگی و با ضرب و جرحهای ناگهانی پیش میآیند و در دسته دوم از قبل برای کُشتن برنامهریزی صورت گرفته است. به گفته این قاضی قتلهایی بدون برنامهریزی قبلی، 80 درصد قتلهای خانوادگی را شامل میشوند.
وقتی تحمل افراد پایین بیاید
اما چه مسائل و مشکلاتی در جامعه وجود دارد که باید شاهد افزایش این دست از خشونتها باشیم؟ کارشناسان اجتماعی یکی از دلایل اصلی این خشونتها را نبود فرهنگ گفتگو و فرهنگ مدارا و خویشتنداری میدانند. دکتر سید حسن حسینی –جامعهشناس و عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران- در گفتگو با فرارو معتقد است “در یک جامعه به هر میزان که سطح فرهنگ بالاتر باشد، رفتارهای تحملمدارانه بیشتری شکل خواهد گرفت و افراد در مواجهه با مشکلات خویشتندارتر میگردند. اما هنگامی که فرهنگ گفتگو و تحمل در جامعه آموزش داده نشده باشد، خشونت در آن جامعه افزایش مییابد.”
گذشته از دلایل کلی اقدام به قتل در یک فضای خانوادگی، یکی از انواع قتلها و خشونتهای خانوادگی که تا پیش از این میزان بسیار کمتری را به خود اختصاص داده بود قتل والدین توسط فرزندان است. اخبار حوادث این روزها، از افزایش این نوع از خشونتهای خانگی سخن میگویند. دکتر سعید معیدفر –جامعهشناس، آسیبشناس و عضو انجمن جامعهشناسی ایران- در رابطه با این شکل از قتلهای خانوادگی در گفتگو با فرارو گفت: “اینکه خشونت تا به این حد در امنترین مکان یعنی خانه راه پیدا کرده، نشان از وجود بحرانی جدی در خانواده ایرانی دارد.”
بحران جدیِ خانواده ایرانی
معیدفر در این رابطه اظهار کرد: خانواده ایرانی امروزه با فشارهای زیادی مواجه است. یکی از این فشارها تقابلی است که والدین با فرزندان پیدا کردهاند. در یک خانواده ممکن است پدر و مادر باورهای سنتی خود را حفظ کرده باشند، در حالیکه فرزندان این باورها را نداشته باشند و با باورهای خود زندگی کنند. در چنین شرایطی هرکدام بر خواستههای خود پافشاری میکنند که ممکن است در پی آن، یکی از اعضای خانواده دیگری را به قتل برساند.
معیدفر همچنین به فشارهای اقتصادی موجود در خانوادههای ایرانی اشاره میکند و میگوید “در حال حاضر در بسیاری از خانوادهها فرزندان 20 تا 30 سالهای حضور دارند که قاعدتا باید زندگی مستقل داشته باشند، اما به دلیل مشکلات مالی و اقتصادی نتوانستهاند به این مرحله راه پیدا کنند. این افراد نتیجتا در پی در خانه ماندن و اختلافات با والدین ممکن است با آنها درگیر شده و آنها را در پی یک حادثه به قتل برسانند.”
از مشاوره تا نهادهای مردمی
کارشناسان تا کنون راهکارهای مختلفی را برای کاهش خشونت در خانه پیشنهاد کردهاند. یکی از این راهحلها بهرهگیری از فرآیند مشاوره است. به اعتقاد آنها اما این راهکار تا کنون چندان در بهبود وضعیت خانواده موثر نبودهاند. آشنا نبودن خانوادهها با این راهکار و عدم اعتماد به کمکی از بیرون از دلایل عدم رجوع قابل قبول خانوادهها به مشاورههاست. همچنین استفاده از امکانات مشاورهای یکی از ابعاد زندگی مدرن است و از آنجایی که خانوادهها در ایران معلق میان سنت و مدرنیته هستند، این امکان هنوز به طور لازم در ذهن افراد جا نیفتاده است.
در همین راستا، دکتر سعید معیدفر همچنین از راهکار دیگری به نام نهادهای مردمنهاد و NGOها برای کمک به خانواده نام میبرد. به اعتقاد وی در شرایط کنونی که خانواده به زیر انواع فشارها رفته است، لازم است تا این نهادها به کمک خانواده بیایند.
اما آیا مسئولین و برنامهریزان تا چه در کاهش خشونتهای خانگی از طریق راههایی که کارشناسان به آنها اشاره میکنند، موفق عمل خواهند کرد؟ آیا در آینده این خشونتها باز هم افزایش خواهند یافت و یا میتوان آنها را کنترل کرد. به زعم متخصصین و صاحبنظران تا زمانی که قوانین درست و مدون و فرهنگ مناسب در جامعه شکل نگیرد و تا زمانیکه مشکلاتی مانند فقر، بیکاری و ناتوانی افراد در خانوادهها وجود داشته باشد، نمیتوان انتظار داشت که خشونتهای خانگی به میزان قابل قبولی کاهش پیدا کند و دیگر اعضای خانواده در اثر خشمهای آنی یکدیگر را به قتل نرسانند.