هراز : گاهی اوقات بنا به شرایط غمبار یا شادی آور احساس نیاز به یک گوش شنوا یا دستی پر مهر داریم که تنها میتوان در وجود یک دوست سراغش را گرفت. در چنین وضعیتی ارتباط دوستانه مان به سرمایهای بدل میشود که حاضر نیستیم با ارزشمندترینها معاوضهاش کنیم. درست است که لذت بردن از این ارتباطات گویی جزو لحظات عمر محاسبه نمیشود، اما باید واقف بود این دوستیها در چارچوب خاصی جلو رفته که تا این حد راضیکننده است و کافی بود از مرزهای موجود پا فراتر بگذاریم تا ناخوشایندترین ارتباط رقم بخورد.
به گزارش هراز به نقل از روزنامه ایران،جامعهشناسان و صاحبنظران بر این اعتقادند که بازسازی یک ارتباط فروریخته انرژی چند برابری نسبت به شکلگیری آن میطلبد و در صورتی که ارتباط از هم پاشیده ترمیم شود دیگر آن ارتباط مانند سابق و با همان کارکردها نخواهد بود، به همین دلیل ممارست برای حفظ ارتباط و حتی مدیریت کجدار و مریز را پسندیدهتر از ریزش و بازسازی مجدد آن ارتباط میدانند. مرزهای ارتباطات دوستانه و نحوه ساختن آن مرزها موضوعی است که دکتر علی اصغر عباسی اسفجیر، آسیب شناس اجتماعی، مدرس و عضو هیأت علمی دانشگاه به تشریح آن پرداخته است.
نیاز به ارتباط
نمیتوان این واقعیت را نادیده گرفت که روابط اجتماعی یک نیاز است و در حقیقت نیاز به ارتباط یا تأییدهای اجتماعی زمینه ساز رشد اجتماعی و اخلاقی افراد خواهد بود از همین منظر است که میتوان روابط اجتماعی را یک نیاز تلقی کرد.
به گفته دکتر عباسی اسفجیر این نیاز آنقدر اهمیت دارد که افراد برای ارضای آن حاضر هستند از برخی نیازهای دیگرشان فاکتور بگیرند.
در حقیقت روابط اجتماعی عناصر و پارامترهایی دارند که در همین راستا نوع، کیفیت، جهت، تنوع، شعاع و دامنه ارتباط در کنار مدیریت و اولویت بندی مهم و ضروری است و به این پارامترها معنا میبخشد و افراد در تلاش هستند تا از طریق ارتباطسازی با دیگران آن را مدیریت کنند.
از این رو افراد ارتباطات خود را لایهبندی میکنند. در واقع به اصطلاح جامعه شناختی، از قسمت هسته به سمت شعاع شبکه ارتباطی میرود که هرچه به قسمت بیرونی دایره ارتباطی گرایش پیدا میکند درجه اهمیت دیگران برایش کاهش پیدا میکند.
کمال یا زوال
فرض را بر این بگذاریم فردی از زمانی که فهمیده ارتباط یک نیاز است میخواهد این سیستم را به کار گیرد و از طریق این دانش به بینش و رفتار دست پیدا کند. در این مکانیسم رفتاری، از آنجا که ارتباط، طیفی دو سویه دارد و هر سمت این طیف را شخصیت و ویژگیهای رفتاری متفاوتی تشکیل میدهد این امکان وجود دارد که دیگران مهم یک سر طیف گسترده و تنوع روابط دوستانهاش به ترتیب از روابط دوستانه عمیق تا سطحی متغیر باشد و در سوی دیگر طیف فردی با این خصوصیات را نداشته باشیم. به همین دلیل طبیعی است که ارتباط اولیه بر پایه شناخت ابتدایی افراد نسبت به یکدیگر شکل میگیرد. به عقیده این آسیب شناس اجتماعی وقتی سخن از شناخت به میان میآید این سؤال ایجاد میشود که قرار است در نتیجه ارتباطی که شکل میگیرد چه چیزی حاصل شود و میزان رشد و ارتقای حاصله از این ارتباط، درون فرد را به سمت کمال و بهبود سوق خواهد داد یا خیر؟
از این رو اگر این را به عنوان مقدمه در نظر بگیریم، فرد تلاش میکند تا خود و فرد مقابل را بشناسد، ارزیابی و حتی بازخوانی درستی انجام دهد و حتی در این مسیر به تفکر مجدد دست پیدا کند تا همه این موارد روز به روز بر پختگی ارتباطات او بیفزاید.
بنابراین اگر بپذیریم ضرورت و اصل ارتباط به عنوان یک منبع محترم و معتبر است قواعد مدیریت این ارتباط، قراردادهای اجتماعی هستند و در صورتی فرد را به سرمنزل مقصود میرسانند که بر اساس نظام هنجاری هر جامعه یکسری تدابیر خاص برایش اندیشیده شده باشد.
در این خصوص استفهامها، چه و چراهایی مطرح میشود که قرار است توسط این قواعد مدیریت شوند تا از اصل نیاز بخوبی بهره ببریم.
آسیبهای ارتباطی
دکتر علی اصغر عباسی اسفجیر در پاسخ به این سؤال که در این فرآیند چه اتفاقاتی رخ میدهد و منجر به پیامدهای مثبت یا منفی خواهد شد پاسخ میدهد: عنصر پنهان دلبستگی یا وابستگی گاهی بازدارنده، گاهی تهدیدکننده یا بازتولیدکننده ارتباط است و زمانی که قرار باشد از یک ارتباط بهره خوبی برد لازم است قواعدی از قبیل استفهامها، بازدارندهها، موانع یا سایر دستورالعملهای مرتبط را مورد بررسی قرار داد که در غیر این صورت ارتباط مدیریت نخواهد شد و از دست میرود.
هرچه شبکه اجتماعی با افرادی آگاه، مطلع، دارای صفات اخلاقی مثبت و سایر فاکتورهای صحیح تشکیل شود، باعث رشد فرد میشود.
هرچه شبکه اجتماعی با افرادی آگاه، مطلع، دارای صفات اخلاقی مثبت و سایر فاکتورهای صحیح تشکیل شود، باعث رشد فرد میشود. از طرفی ارتباطاتی که در ذات خود ایجاد دلبستگی میکند مانند چاقویی دو لبه است که از طرفی دلزدگی و از طرفی احساس نیاز شدید را به وجود میآورد و در مقابل هرچه به سوی روابط انفرادی و بیارتباطی پیش رود مضر و ارتباطی شکننده رقم خواهد خورد. وی افزود: اگر آگاهی، برنامهریزی و تدابیر در روابط وجود داشته باشد منجر به رشد و کمال خواهد شد. از این رو اگر بایدها و نبایدهای تنظیمکننده روابط مبتنی بر اصول اخلاقی، اجتماعی و دینی باشد، کمک خواهد کرد یک دستورالعمل مناسب شکل گیرد و به هر اندازه که به این قواعد بیتوجهی شود از درون به هم میریزند اگر انتظار داشته باشیم از این ارتباط به رشد دست یابیم مانع رشد ما خواهد شد که اینها از نقاط آسیب گونه این قبیل ارتباطی به حساب میآیند.
کجا، چه زمانی و با چه مرزبندی عمل کنیم؟
بخشی از مرزبندیهای لازم در روابط دوستانه به ویژگیهای فردی بازمیگردد چراکه در ارتباط با یک فرد میتوان به این واقعیت دست پیدا کرد وی تا چه اندازه راز نگهدار یا قابل اعتماد است.
دکتر عباسی ضمن اشاره به این نکته که راز نگهدار بودن یا نبودن فرد از ویژگیهای رفتاری او است، ادامه داد: این فرد ارتباط گیرنده است که باید تمهیدات لازم را به کار گیرد.
فردی که در ارتباط با سایران فاکتور دروغگویی را به کار میبرد این احتمال وجود دارد که به هر دلیل در ارتباط با دیگری نیز چنین رفتاری از خود نشان دهد، بنابراین باید توجه داشت نمیتوان برای حرفهای این دسته از افراد اعتبار خاصی قائل شد.
به عنوان نمونه فردی که در ارتباط با سایران فاکتور دروغگویی را به کار میبرد این احتمال وجود دارد که به هر دلیل در ارتباط با دیگری نیز چنین رفتاری از خود نشان دهد، بنابراین باید توجه داشت نمیتوان برای حرفهای این دسته از افراد اعتبار خاصی قائل شد. در حقیقت چند چهرهای، دروغگویی و سایر رفتارهای ناپسندی که یک فرد در ارتباط با دیگران به کار میگیرد بدون شک در صورتی که مرزبندی دوستیها بدرستی انجام نشود در انتظار ارتباطات دوستانه دیگر هم خواهد بود از این رو باید این زنگ خطر را شنید که اگر به هر دلیلی ارتباط با چنین افرادی دچار تزلزل شود ممکن است پیامدهایی به دنبال داشته باشد که بیش از آنکه فرد مقابل را تخریب کند علیه او استفاده شود. نکته ظریف در این میان این است که از طریق شناخت و دانش کافی میتوان به این مهم دست پیدا کرد ضمن اینکه یکسری انتظارات اجتماعی در هر ارتباطی وجود دارد اما نگاه دیگران و توبیخهای بیرونی و همچنین سیگنالهایی که از دیگران دریافت میشود حکم نوعی خط کش یا راه تشخیص را دارد که به فرد هشدار میدهد در آن ارتباط تا چه حد پیشروی کند و خط مرز این رابطه در کدام نقطه کشیده شده است. از طرفی دیگر هم انتظار از یک ارتباط تحکیم یا تضعیف آن را رقم میزند، برای نمونه فردی که روحیه تنوع طلبی داشته باشد همواره بر این گمان است که در ارتباطی دیگر چیزی نهفته است که اگر به ارتباط قبلی پشت پا زند به آن دست پیدا میکند. اما در حقیقت وقت و زمانی که برای شکلگیری یک ارتباط صرف شده است بسیار هزینه برتر از شکلگیری یک ارتباط جدید است چراکه نیازمند هزینههای مجدد و تکراری خواهد بود.
دکتر عباسی در پایان به این نکته حائز اهمیت توجه داشت که سرمایه اجتماعی متشکل از اعتماد، مسئولیتپذیری و تعهد است اما گاهی اوقات این سرمایهها دچار فرسودگی میشوند چراکه از میزان این فاکتورها در یک ارتباط کاسته شده است و این نخستین تیری است که به سمت روابط اجتماعی شلیک میشود بنابراین برای اینکه بتوانیم به این اصول توجه داشته باشیم باید بیاموزیم که برای هر کسی و ارتباط میان مان چه مرزی تعیین کنیم تا هیچ گاه از آن مرزها فراتر نرویم و از داشتن ارتباطات دوستانه نهایت بهره را ببریم.