معایب نگاه صفر و صد به توافق خوب و بد!

هـراز: در شرایطی که به اندازه کافی به خبرنگاران و رسانه های گروهی جهان اطلاع رسانی روشنگرانه انجام نشده است، ما حق نداریم که با تیترهای از پیش تعیین شده به سراغ واقعیتی به نام توافق هسته ای لوزان 2 بین ایران و گروه کشورهای 1+5 برویم که برای کلمه به کلمه آن مذاکره، مشاوره، مباحثه و حتی مشاجره شده و هر کدام از بندها، شامل سه نگاه فنی و حقوقی و سیاسی اند و طبعاً جنس این توافق در بالاترین سطوح مدیریتی این کشورها، آنالیز و طراحی شده است.

اگر به متن این توافق از “مبداء صفر” نگاه شود، می توان گفت که به یک پیروزی بزرگ دست یافته ایم، زیرا در شرایطی که نظام سلطه جهانی حاضر نبود ما حتی به تعداد کمتر از انگشتان یک دست هم از سانتریفیوژها برخوردار باشیم، حالا به بیش از 6000 سانتریفوژ رضایت دادند و با ادامه ی فعالیت مراکز و نیروگاههای هسته ای کشورمان با تغییراتی موافقت کردند و علاوه بر آن ما می توانیم در حد نیازهای صلح آمیز به غنی سازی های خود نیز استمرار بخشیم و بر اساس بیانیه و مصاحبه های مذاکره کنندگان ایرانی و حتی بر اساس بیانیه نتانیاهو و جمهوری خواهان، ایران موفق به تحمیل خواسته های خود بر امریکا و سایر اعضای مذاکره کننده شد!

و اما اگر به مفاد توافق لوزان 2 از “مقصد صد” نگاه شود، قطعاً می توان به ناکامی های بزرگی اشاره کرد که به آنها نرسیده ایم، زیرا در شرایطی که ما می توانستیم در ردیف کشورهای برتر جهان در زمینه برخورداری از تکنولوژی هسته ای قرار بگیریم، نظام سلطه جهانی با بهره برداری از اهرم های اقتصادی، حقوقی، سیاسی، دیپلماسی و دهها اهرم دیگر که شرحش بر همگان روشن است، مانع از ارتقای وضعیت ما در این راستا شد و کار بجایی رسید که بقول آقای شریعتمداری ما اسب زین شده را با افسار پاره تعویض کردیم!

اما اگر از این دو نگاه افراط و تفریطی خارج شویم و نیز نظر منصفانه ای پیرامون تز مذاکره ای برد-برد بیاندازیم، نگاه میانه ای نیز وجود دارد که می توان بین صفر و صد را هم رصد کرد و گمان بر این است که مقام معظم رهبری از این منظر با متن های پیشنهادی، البته با کمی جرح و تعدیل، اعلام موافقت کرده اند و مذاکره کنندگان ایرانی موفق شدند تا بالاخره خط پایانی را بر مذاکره ی ماراتن گونه ی هسته ای در لوزان که اتفاقاً مقر المپیک است، در نظر گرفته و بیانیه ی مشترکی را که مقدمه توافق نهایی طرفین مذاکره بود، صادر کنند.

ذوق زدگی و دق مرگی دو آفت اساسی و احساسی در دیپلماسی و محاسبات و توافقات و تحرکات سیاسی اند و می توان آنها را نتیجه ی نگاهی جناحی و تسویه حساب های ستادی دانست که طبعاً با مواضع میانه روانه، رصدگرانه، تعدیل گرانه و البته حمایتگرانه ی رهبری معظم انقلاب، انطباق چندانی ندارند و ما اگر خود را تابع امر ولی امر مسلمین می دانیم، باید کمی محتاطانه تر به اظهارنظر بپردازیم تا دچار خطای استراتژیک نشویم!

بنظر نگارنده علیرغم ذوق زدگی های احساسی و پوپولیستی، توافق لوزان 2 یک پیروزی بزرگ نیست، همانگونه که بر خلاف دق مرگی های سیاه بینانه و ژورنالیستی، یک شکست بزرگ نیز نیست، بلکه یک واقعیت تلخ و شیرینی است که می توان آن را همانند قطعنامه 598،فقط یک عقب نشینی تاکتیکی و پیروزی همزمان طرفین مذاکره و نیز به منظور ایجاد یک فرصت مطلوب برای رهایی کشورمان از شرایط نامطلوب و گامی بسوی کاهش آسیب پذیری های همه جانبه ی ملی در آینده مخصوصاً در جنبه های اقتصادی و دیپلماسی تلقی کرد!

یادمان باشد که عده ای در همین سال گذشته و پس از توافق ژنو نیز دچار همین ذوق زدگی زودهنگام و ساده لوحانه و نیز دق مرگی سیاه بینانه شده بودند، اما دیری نپایید که هر دو طرف متوجه اشتباهات فاحش و استراتژیک خود شده و مجبور شدند که به استراتژی ادامه مذاکرات تن در دهند و شک نباید کرد که حجم و غلظت شیطنت های پس از توافق لوزان 2 نیز تعیین کننده متن توافق نامه ی مذکور خواهد شد! پس تا آن موقع و تا اعلام مواضع مقام معظم رهبری باید صبر کرد!

به هر حال کسی چه می دانست که یکسال پس از انعقاد صلح حدیبیه توسط پیامبر گرامی اسلام(ص) در آن شرایط سخت که با انتقاد گسترده ی برخی از اصحاب مواجه شده بود و قدرت اسلام را بیش از امضای صلح می دیدند، فتح الفتوح اتفاق می افتد و مکّه توسط مسلمانان فتح می شود؟!

نگارنده توجه ی منتقدان توافق هسته ای را به تذکر امام راحل به منتقدان قطعنامه 598 جلب می کنم که با تک بیتی از حافظ به آنها فرمودند: شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها!

تدابیر حکومتی بسیار پیچیده اند و ما نباید با فرمولهای ساده به پیکار مسائل بغرنجی برویم که الزاماً به حل آنها نمی انجامند و در این رابطه حق نداریم با مواضع تکراری به سمت واقعیت هایی برویم که همواره در حال دگرگونی و تغییرند و در این رابطه لازم است به دولتمردان هم متذکر شویم که دوران دیپلماسی خنده با نمایندگان نظام سلطه به پایان رسیده و نظام ما باید همچنان در هیبت انقلابی خود وارد مسائل جهانی شود و نکند که خدای ناکرده فرداروزی ما را در قبال سایر خواسته هایشان تهدید و تحریم کنند و ما مجبور شویم برای اینکه به سرنوشت هسته ای نرسیم، کلاً خنثی شده و رسالت های انقلابی خود را در قبال مظلومان عالم فراموش کنیم!

در پایان انتظار می رود که بجای بروز احساسات خیابانی و یا رسانه ای اعم از مخالف یا موافق با توافق لوزان 2، ارزیابی آن را به عهده نمایندگان مجلس و نهایتاً رهبری معظم انقلاب بسپاریم تا خدای ناکرده، با مصالح عالیه نظام، ناشیانه مواجه نشویم.

 

صادقعلی رنجبر – عضو هیئت علمی دانشگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *