«به زر می توان لشگر آراستن». این شعر را فردوسی در قرن چهارم تقویم شمسی سرود و همچنان پس از گذشت حدود یک هزار سال،چنین گزاره پرحکمتی را می توان اثبات «حکیم» بودن این شاعر بزرگ ایرانی دانست.
از قرن ها پیش،مسئله نیاز به «سرباز» برای تامین امنیت و تقویت ارتش، در ایران و سایر کشورها یک چالش برای همه دولت ها محسوب می شده و راه حل های متعددی برای آن آزموده شده است. یکی از معروف ترین این راه حل ها،ایده «سرباز اجباری» بوده که شکل «مدرن» آن نخستین بار در دوره انقلاب فرانسه و در سال 1798 به کار گرفته شد تا نخستین جمهوری جهان مدرن بتواند با این طرح، از خود در مقابل حملات پادشاهی های اروپایی دفاع کند.
فرانسه با این اقدام، به ارتش بزرگ و قدرتمندی دست پیدا کرد که ظاهرا با هزینه ای اندک برای دولت این کشور به دست آمده بود و در بحبوحه تنش های بین المللی اواخر قرن هجدهم، امتیاز بزرگی برای دولت برخاسته از انقلاب این کشور به شمار می رفت. طی سال های 1800 تا 1813، بیش از دو میلیون و 600 هزار مرد فرانسوی به ارتش این کشور فرستاده شدند که در مقابل ارتش های حرفه ای ولی چند 10 هزار نفری سایر دولت های اروپا، قدرت ویران کننده ای را به نمایش می گذاشتند.
ناپلئون با استفاده از این قدرت نظامی توانست «ارتش سلطنتی پروس» را شکست دهد تا ایده سربازی اجباری در سایر کشورها نیز به تدریج در قرن نوزدهم به کار گرفته شود.
با اینحال، مدتی طول کشید تا این ایده در ایران نیز به اجرا گذاشته شود. نخستین بار در ایران در 16 خرداد 1304 هجری شمسی (1905 میلادی) و در زمان حکومت رضاخان بود که نظام وظیفه عمومی به تصویب رسید و شکل قانون به خود گرفت. طی این دوره خدمت سربازی در ایران در عمر 88 ساله خود نام های مختلفی مانند محافظ، گارد جاویدان، یاران فناناپذیر، قزلباش، قوای محلی، تفنگچی لر، قوللر، نسقچی لر، سپاهیان ایلات و قوای ولایتی به خود گرفته است اما نکته مهم در این میان ضرورت خدمت سربازی و به اصطلاح سربازگیری بوده که همواره بر آن تاکید می شده است.
اما نقطه اوج این ایده در قرن بیستم و با وقوع جنگ های جهانی بود، به طوری که در زمان جنگ دوم کشورهای بریتانیا و شوروی، سربازی را برای زنان نیز اجباری کردند. دولت ایالات متحده نیز در سال های پایانی این جنگ، تصمیم به اجباری کردن سربازی برای زنان گرفت، با این تفاوت که قرار شد زنان فقط برای «پرستاری» به نبردها اعزام شوند.
هر چند با شکست ژاپن، این ایده به مرحله اجرا نرسید. با اینحال قانون سربازی اجباری در آمریکا تا سال ها بعد ادامه یافت و به ویژه با وقوع جنگ ویتنام، مخالفان سرشناسی همچون «محمد علی کلی»یا «میلتون فریدمن» پیدا کرد. البته با وجود اجباری بودن سربازی در آمریکا،تبصره های زیادی نیز روی آن وجود داشت و تغییرات متعددی نیز در آن صورت گرفت. از جمله در سال 1917، قانونی به نام «سیستم خدمت انتخابی» در آمریکا به تصویب رسید که هنوز هم شیوه اصلاح شده آن در حال اجراست.
مطابق این قانون، همه مردان 18 تا 25 ساله باید اطلاعات خود را در این سیستم ثبت کنند و در حال حاضر نیز استفاده از خدمات اجتماعی زیادی در این کشور برای مردان،مستلزم ثبت نام کردن در این سیستم است. در زمان صلح، ثبت نام در این سیستم افراد را مجبور به شرکت در دوره های آموزش نظامی یا صورت های دیگر خدمت سربازی عمومی نمی کند ولی افراد متعهد می شوند در زمان جنگ و در صورت لزوم، برای دفاع از کشور اقدام کنند.
با اینحال ایالاحت متحده یکی از نخستین کشورهایی بود که تصمیم به لغو سیستم سربازی اجباری در سال 1973 گرفت که تحت فشار افکار عمومی و به خصوص پس از اعتراضات صورت گرفته طی دوره جنگ ویتنام صورت گرفت. این موضوع نخستین بار در کمپین انتخاباتی ریچارد نیکسون در سال 1968 مطرح شده بود و یک سال پس از پایان جنگ ویتنام در سال 1972 عملی شد.
در سال های بعد کشورهای بیشتر و بیشتری تصمیم به لغو سیستم سربازی اجباری گرفتند و استفاده از ارتش های حرفه ای مجددا رواج بیشتری پیدا کرد. به عنوان مثال کشور فرانسه که پایه گذار سیستم مدرن سربازی همگانی بود، 203 سال پس از اجرای این قانون توسط ناپلئون، سرانجام و در سال 2001 خدمت سربازی را به طور کامل لغو کرد.
یا کشور آلمان که پس از شکست از ارتش بزرگ ناپلئون به استفاده از سیستم سربازی عمومی برای ایجاد ارتش بزرگ روی آورده بود، سرانجام از ژوئیه 2011 خدمت نظام اجباری را برای دوره صلح حذف کرد. در کشورهای منطقه نیز، عراق از ابتدای سال 2013 و افغانستان، پاکستان، عربستان، امارات متحده عربی و بحرین از سال 2012 خدمت سربازی اجباری را حذف کرده اند.
براساس گزارشی که از سوی مرکز پژوهش های مجلس تهیه شده است، در بین 198 کشور جهان، در 57 درصد کشورها (112 کشور) اساسا سربازی اجباری وجود ندارد و تنها 10 درصد کشورها (حدود 20 کشور) خدمت نظام وظیفه اجباری بیش از 18 ماه دارند، مانند آنچه هم اکنون در ایران وجود دارد. هشت درصد کشورها (15 درصد)نیز از هر دو نوع اجباری و داوطلب استفاده می کنند.
چندی پیش، وب سایت خبری الف نیز در تحقیقی به بررسی قانون سربازی عمومی در کشور پرداخته بود و با نقد وضعیت فعلی، پیشنهاد جایگزینی روش کنونی با روش به کارگیری ارتش حرفه ای را مطرح کرده بود.
براساس پیشنهاد این وب سایت، «با نگاهی به کشورهایی که خدمت اجباری 18 ماه یا بیشتر دارند می توان فهمید که چنین سیاستی در بین چه نوع کشورهایی مرسوم است. بورکینافاسو، ارمنستان، تاجیکستان، ترکمنستان، کره شمالی، کنگو، کوبا،گینه، لیبی، مصر، سودان، سوریه، سومالی و … خدمت وظیفه 18 ماه یا بیشتر دارند. البته در این کشورها هم حقوق سربازان معادل یک کارمند بوده و به نظر نمی رسد در هیچ کدام جوانان کشورشان را به صورت تقریبا رایگان به کار بگیرند.»
بنابراین با توجه به روند طی شده در جهان و کشور، می توان بیان کرد که قانون سربازی همگانی، یک پدیده «بومی» و مطابق با آداب و رسوم ایرانی نیست و از روی الگوهایی گرفته شده که در کشورهای دیگر وجود داشته است. این شیوه، در مقاطعی از تاریخ با توجه به مقتضیات و تجربیات روز،پاسخگوی نیاز کشورها برای داشتن ارتش قوی بوده است ولی با تغییرات صورت گرفته در وضعیت نظامی، اقتصادی و اجتماعی کشورها و همچنین وجود مخالفت های عمومی که در اکثر کشورهای جهان با چنین قوانینی شکل گرفته، زمینه برای انتقال از شیوه قدیمی سربازی همگانی به شیوه جدید ایجاد ارتش حرفه ای فراهم شد.
مزیت این انتقال، از لحاظ اقتصادی بارها به بحث گذاشته شده و نظریات اقتصادی، مفید بودن آن را تایید می کند. مروری بر تجربه کشورها نیز نشان می دهد روند کلی در جهان، به سوی لغو سربازی اجباری و شکل گیری ارتش های حرفه ای است.
به عنوان مثال کشور آرژانتین در سال 1994 خدمت وظیفه را لغو و آن را تبدیل به خدمت داوطلبانه کرد. یکی از دلایل این تصمیم شکست آرژانتین در جنگ فالکلند در مقابل، انگلستان بود که به وضوح نشان داد برخلاف گذشته، کمیت در نیروهای نظامی عامل مزیت بخشی نیست و تخصص، چابکی و توان نظامی نیروهاست که عامل قدرت در کشور در زمینه نظامی به شمار می رود.
در سایر کشورهایی نیز که هنوز سیستم سربازی عمومی در آنها لغو نشده راه حل های جایگزینی مثل فروش خدمت سربازی یا شیوه های دیگر به اجرا گذاشته شده است. به عنوان مثال،ترکیه یکی از کشورهایی است که هنوز سیستم سربازی عمومی در آن وجود دارد. در ترکیه خدمت نظامی اجباری برای شهروندان مردی که بین سنین 20 تا 41 سال هستند (با کمی استثنا) اعمال می شود.
مدت خدمت اجباری در این کشور متفاوت است. در ژوئیه 2003 از طول خدمت سربازی کاسته شد که به این شرح است: 15 ماه برای سربازان صرف (قبلا 18 ماه بود)، 12 ماه برای افسران احتیاط (قبلا 16 ماه بود) و شش ماه برای سربازان کوتاه مدت که شامل کسانی می شود که مدرک تحصیلی به دست آورده اند.
در این کشور هنگامی که ستاد مشترک ارتش تشخیص دهد نیروی احتیاط ارتش بیشتر از نیاز است، نظامی برقرار می شود که طبق آن هر مشمول می تواند با دادن مقداری پول و گذراندن دوره آموزشی یکماهه خدمت خود را طبق قانون به پایان ببرد. با اینحال این قانون عملی نشده است.
چرا سربازی داوطلبانه نباشد؟
در روز 27 ژانویه سال 1973، خدمت اجباری مردان در ایالات متحده به پایان رسید و در روز 30 ژوئن همان سال قانون خدمت اجباری منقضی شد. بدین شکل خدمت اجباری که از سال 1940 به غیر از مدتی از ماه مارس 1947 تا ژوئن 1948 در ایالات متحده به اجرا درآمده بود به تاریخ پیوست. ریچارد نیکسون در مبارزات انتخاباتی سال 1968 با هنوبرت هامفری که مدافع سرسخت خدمت اجباری بود، قول اتمام این قانون را داد ولی تقریبا هیچ کس بین سال های 1968 تا 1970 معتقد نبود که این قانون به زودی لغو می شود. با این وجود پنج سال پس از نطق رادیویی نیکسون قانون خدمت اجباری لغو شد. چهار دهه پس از لغو این قانون، دیگر خبری از خدمت اجباری نیست. چگونه خدمت اجباری به این سرعت لغو شد؟
یکی از دلایل اصلی این رخداد، کارهای بسیار گسترده ای بود که اقتصاددانان از میانه دهه 1960 تا پایان آن انجام دادند و نشان دادند که هزینه انسانی خدمت اجباری چقدر زیاد است و چگونه می توان یک سیستم کارای داوطلبانه در نیروهای نظامی به وجود آورد.
برای مطالعات تجربی می توانید به کار ولتر اوبی، پروفسور اقتصاد در دانشگاه واشنگتن مراجعه کنید. در این کار اوبی بین دو اثر هزینه های انسانی و اقتصادی ارتش تفکیک قائل شد. او به خوبی نشان می دهد که خدمت اجباری می تواند هزینه بودجه ای ارتش را کاهش دهد اما هزینه پنهان دیگری در مورد رفاه سربازان و افراد دیگری که می خواهند داوطلبانه وارد ارتش شوند وجود دارد.
اما مشهورترین فرد در این زمینه میلتون فردیمن است. در دسامبر 1966 در همایشی چهار روزه در دانشگاه شیکاگو، فریدمن ایده اقتصادی و فلسفی خود را تحت عنوان «چرا یک ارتش داوطلبانه نداشته باشیم؟» ارائه داد. با خواندن مباحث این کنفرانس متوجه می شوید که می توان افراد مختلف با دیدگاه های ایدئولوژیک گوناگون را یافت که با این قانون مخالف اند اما این اقتصاددانان هستند که به طور جالب توجهی بر ضد قانون دلایل منطقی و اقتصادی می آورند.
سخنرانی فریدمن و اظهار نظرات مختلف او به عقاید دیگر سخنرانان هنوز بعد از چهار دهه قابل توجه است. یکی از بهترین قسمت های سخنرانی او آنجاست که او مخالفان با قانون خدمت اجباری را موافقان با «اجیر کردن» سرباز می داند. فریدمن در یکی از اظهارنظرات پایانی خود در این کنفرانس می گوید: «من در کنفرانس های زیادی شرکت کردم اما هیچ کدام به اندازه این کنفرانس بر شنوندگان تاثیر نگذاشته است.»
در نظرسنجی که پیش از آغاز کنفرانس انجام شده بود، دو سوم مخاطبان موافق قانون خدمت وظیفه بودند اما در نظرسنجی پایانی کنفرانس،دو سوم بر ضد آن بودند. فریدمن معتقد است این کنفرانس نقطه عطفی بود در پایان یافتن قانون خدمت وظیفه.
ویلیام مکلینگ، اقتصاددان در یادداشت معروفی در این رابطه نوشت: «هر دولتی برای انجام اهدافش چه راهسازی باشد یا تشکیل یک ارتش، ضرورتا دو راه بیشدتر ندارد. دولت می تواند ابزار را از مالکیت بخش خصوصی بیرون آورد و مردم را مجبور کند تا آن کار را انجام دهند یا آنکه خود با خرید وسایل و نیروی کار، آن هدف را محقق کند.
در گزینه اول تنها برخشی از مردم که مالک آن ابزار خاص هستند و افرادی که مجبور می شوند برای دولت کار کنند،هزینه پروژه مورد نظر دولت را می دهند. آنها برای انجام پروژه مالیات می دهند اما مالیاتی خاص که پولی نیست اما در راه دوم همه مردم هزینه کالا و خدمات را می دهند. بنیامین فرانکلین بیش از 200 سال پیش نشان داده بود که اجبار افراد به کاری خاص چگونه ایجاد مالیاتی مخفی می کند و آن را غیرقانونی دانسته بود.»
پس از لغو قانون وظیفه در ایالات متحده تا به امروز هر گاه کمی بحث در مورد برگرداندن این قانون شده است،اقتصاددانان در خط مقدم مبارزه با این مباحث بوده اند. از جمله این اقتصاددانان می توان به پل هوگان متخصص نیروی کار در ارتش و استیون سایلک، اقتصاددان در نیروی دریایی ایالات متحده اشاره کرد. امروزه خود ارتش بیش از همه مخالف سرباز وظیفه است. این کاری بود که با همت اقتصاددانان صورت پذیرفت.
پانوشت
عنوان این مطلب مربوط به مقاله معروف میلتون فریدمن در مورد قانون سربازی اجباری ایالات متحده آمریکا بود که در دهه 1960 نوشته شد. یادداشت حاضر،خلاصه ای از یادداشت «دیوید هندرسون» است که پیش از این توسط پویا جبل عاملی با عنوان «نقش اقتصاددانان در لغو خدمت اجباری ایالات متحده» ترجمه شده بود.
مجله تجارت فردا/ برترین ها