به مخالفان و اهل بدعت می توان تهمت و افترا زد؛ این گزاره خطرناکی است که در افکار برخی به دین نسبت داده می شود و پایه های اخلاق و عدالت را می لرزاند. چگونه آنچه اصول دین را آسیب می زند، می تواند موجب حفاظت از دین شود؟ پیامبری که به یارانش تاکید می کند پرده از اعمال دیگران ندرند، چگونه ممکن است بر دروغ بستن با هدف بردن آبروی افراد مجوز دهد؟ تثبیت و رواج چنین اعتقادی چه آسیب هایی برای جامعه مسلمانان به دنبال دارد؟ خبرنگار شفقنا این پرسش ها را با پژوهشگر حوزه دین و استاد حوزه علمیه، حجت الاسلام و المسلمین مرتضی جوادی آملی به بحث گذاشته است.
او با اعتقاد بر اینکه چنین نظری قطعا ایجاد فساد می کند، می گوید: شاید یکی از بزرگترین آسیب هایی که ممکن است به یک نظام دینی زده باشد، همین مساله است که عده ای فکر کنند با مخالفت کردن دیگران از مواضع و نظرات آنها، باید ایشان را اهل بدع شمرد، در مقابلشان موضع گرفت و آنها را متهم کرد. البته بسیاری از علما و محققان از دانش فقه چنین نظری ندارند که باید به این اهل بدع حتی تهمت و افترا زد و در ارتباط با آنها سخن غیر از حق را گفت؛ بلکه بسیاری از محققان از علما و فرزانگان دینی کسانی هستند که با این ماجرا مخالفت کردند.
ریاست بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسرا با تاکید بر اینکه چنین برداشتی کاملا انحرافی است، ابراز تاسف می کند که تنها انگیزه قدرت، چنین انحرافی را ایجاد و توجیه می کند. مشکل ما در این زمینه فکری و اندیشه ای نیست. اصلا جا ندارد که یک امر ضداخلاقی را به عنوان آموزه دینی مطرح کنند. او هشدار می دهد که متولیان امر جامعه، به ویژه متولیان فرهنگ و سیاست باید کاملا هوشمندانه بایستند و به این گونه نظراتی که ممکن است در گوشه و کنار دانشی مثل دانش فقه شکل بگیرد، مجال برای حرکت عملی ندهند.
متن گفتوگوی شفقنا با حجت الاسلام و المسلمین دکتر مرتضی جوادی آملی را میخوانید:
*ما پیرو دینی هستیم که پیامبرش برای به کمال رساندن مکارم اخلاق مبعوث شده است و کتابش قرآن تهمت زننده را در دنیا و آخرت ملعون می داند؛ اما در برخی نظرات، فقه با وجود حرام دانستن دروغ، به دلیل مصلحت، برای تهمت زدن به افرادی که بدعت گذار می داند، مجوز می دهد. این تعارض چگونه قابل توضیح است؟
جوادی آملی: اصل این پرسش و این مجوز دادن در حوزه فقه باید مورد تامل قرار بگیرد. یک اینکه سلسله احکامی در اسلام، در حوزه فقه و سلسله احکامی نیز در حوزه اخلاق مطرح است و به طور طبیعی احکامی که در حوزه فقه طرح می شود، شرایط و مقتضیاتی دارد که متفاوت است با آنچه در فضای اخلاق مطرح می شود. اینکه افراد بشر باید با اخلاق با یکدیگر تعامل کنند و پیامبر گرامی اسلام یک زندگی اخلاقی را به جامعه بشری هدیه می دهد و این آموزه ها را برای آنها فراهم آورده است. این مساله ایست که باید به عنوان اصل مسلم حقیقت دینی شناخته شود. به عبارت دیگر حوزه اخلاق اسلام یک حوزه بین المللی است و اختصاصی به جامعه شیعی یا حتی اسلامی ندارد. اگر بحث مناسبات انسانی، از یکدیگر صیانت کردن و روابط شایسته اخلاقی را در جامعه اسلامی برقرار کردن است، این موارد از اموری است که به عنوان احکام بین المللی اسلام شناخته می شوند. بر این اساس دروغ گفتن، تهمت زدن، ناسزا گفتن و این گونه مسایل حتی در مورد کسی که کافر یا غیرمسلمان باشد، با قطع نظر از حرمت فقهی باز همان حرمت اخلاقی خود را دارد. به طور مثال در بحث امانتداری، حتی اگر شخصی که امانتی را نزد مسلمانی گذاشته است، کافر هم باشد، باید در مقام امانتداری آن امانت را برگرداند. این بیان معروف از حضرت سجاد(ع) است که «اگر کسی شمشیری که با آن سر پدرم امام حسین از پیکرشان جدا شده است را به رسم امانت در دست من بگذارد، من آن شمشیر را بر می گردانم» به جهت اینکه امانتداری در حوزه اسلام به عنوان آموزه های بین المللی جهان اسلام است.
نکته دوم این است که برای دین یک سلسله محکمات و یک سلسله متشابهات وجود دارد و این از محکمات ادیان توحیدی و به ویژه اسلام است که در حوزه دین بحث عدالت، انسانیت، شرافت و کرامت انسانی اصل است. بر این اساس هر سخن و هر حکمی که بخواهد به این اصول محکم و متقن دینی آسیب بزند، هرگز ارزش دینی نخواهد داشت. با توجه به اینکه جامعه اسلامی از منظر دین یک جامعه متعالی است که در مناسبات و روابط خود بهترین مناسبات را ایجاد می کند و زندگی خود را براساس صداقت، عدالت، صمیمیت، وحدت و اخوت سامان می دهد، طبیعی است که هرگز چنین احکامی که بخواهد دیگران را با تهمت زدن، بدگویی کردن، ناسزا گفتن و امثال آن از صحنه به دور کند، هرگز با محکمات و اصول اولیه اسلام سازگار نیست. طبیعی است که قواعد و اصول اصلی همواره برتمام احکام در فقه، اخلاق و معارف حاکم هستند. هیچ تردیدی وجود ندارد که در جامعه اسلامی براساس آموزه های وحیانی، مناسبات انسانی مبتنی بر اخلاق شکل می گیرد. اگر چنین مطالب یا احکامی بخواهد این اصول مسلم انسانی را در جامعه اسلامی محدود کند، هرگز ارزش فقهی و اخلاقی نخواهد داشت.
*پس این تعارض قابل حل نبوده و اصلا با اصول اولیه و محکمات سازگار نیست؟
جوادی آملی: اصلا تعارضی نیست زیرا تعارض در زمانی است که دو آموزه با ملاکات مختلف داشته باشیم. اگر یک ملاک اصلی مسلم قطعی و ضروری وجود داشته باشد که ملاک حقانیت، عدالت و اخلاق است، با توجه به اینکه هیچ شکی نیست که یک دین الهی نمی تواند خلاف اخلاق باشد، اصل این تعارض اتفاق نمی افتد. تعارض در جایی رخ می دهد که دو حکم فرعی در مقابل هم قرار بگیرند، وگرنه یک حکم فرعی نمی تواند در معارضه با یک حکم اصلی قرار بگیرد.
علاوه بر آن باید فضای موضوعی روایاتی که در این باب آمده است، کاملا شناخته شود. واقعا اهل بدع و آن کسانی که در دین بدعت گذاری می کنند و با دین و متدینان دشمنی دارند، کسانی هستند که از حوزه دین خارجند و هرگز به عنوان یک مسلمان شناخته نمی شوند. بر این اساس حتی از ظواهر این دسته از روایاتی که برای بعضی ها چنین برداشت غیر منطقی از آنها می شود، کاملا مشخص است که موضوعا چه کسانی هستند. از جمله گفته شده است که «اذا رأیتم اهل الریب و البدع من بعدی فأظهروا البرائه منهم و اکثروا من سبهّم..» و آن افراد را اینگونه معرفی می کند که کسانی هستند که نه تنها خود فاسدند، بلکه در جامعه اختلال ایجاد و مردم را از دین بیزار می کنند؛ کسانی هستند که در جرگه دین قرار نمی گیرند. این موضوع شناسی در این دسته از روایات بسیار مهم است یعنی کسانی در این حوزه به عنوان اهل بدع شناخته می شوند که نه حتی ظاهر بلکه در واقع با دین و اسلام مخالفند و تلاش می کنند که مردم را از دین بازگردانند. به همین دلیل این اصلا نمی تواند در حوزه جامعه اسلامی رخ دهد که بخواهیم نسبت به یک مسلمان دیگر که حرفی زده یا موضعی گرفته و نظری خلاف نظر ما داده است، چنین اقدامی مرتکب شویم.
*با وجود تاکیدات شما اما مشاهده می شود که به هر حال این نظریه وجود دارد و برخی افراد هم آن را پذیرفته اند و حتی به کار می گیرند. این نظریه ظرفیت بالایی دارد برای اینکه در جهت منافع شخصی افراد، مورد سوءاستفاده قرار گیرد. با توجه به باز بودن راه سوءاستفاده از این نظریه فقهی، استفاده از آن، چه آسیب های اجتماعی و آثار اخلاقی برای جامعه مسلمانان به دنبال خواهد داشت؟
جوادی آملی: قطعا ایجاد فساد می کند و شاید یکی از بزرگترین آسیب هایی که ممکن است به یک نظام دینی زده باشند، همین مساله است که که عده ای فکر کنند با مخالفت کردن دیگران از مواضع و نظرات آنها، باید ایشان را اهل بدع شمرد، در مقابلشان موضع گرفت و آنها را متهم کرد. این نکته هم قابل گفتن است که بسیاری از علما و محققان از دانش فقه چنین نظری ندارند که باید به این اهل بدع حتی تهمت و افترا زد و در ارتباط با آنها سخن غیر از حق را گفت؛ بلکه بسیاری از محققان از علما و فرزانگان دینی کسانی هستند که با این ماجرا مخالفت کردند. حتی علامه شعرانی (رضوان الله علیه) با این مضمون فرموده اند که «کسانی که چنین اندیشه ای داشته باشند، در اشتباه و غلط هستند و نباید چنین تفکری را ارزشمند دانست که کسی بخواهد دیگری را به جهت ابنکه بدعت گذاشته است، با ناسزا گفتن یا تهمت زدن از صحنه بیرون برد». بر این اساس این نکته هم باید مورد توجه باشد که نه تنها اصل این حکم که محققان از دانش فقه چنین نظری داشته باشند، کاملا زیر سوال است، بلکه تا قرون اخیر اصلا کسی به این نظر فتوا نداده است. علاوه بر آن با این نظر مخالفت هم کرده اند و این مساله را کاملا در یک فضای عادلانه بررسی کرده اند و گفته اند که «بله! اگر کسی اهل بدع هست، باید او را طرد کرد اما اینکه او را متهم کرد و ناسزا گفت و با القاب و اقوالی او را از صحنه به در کرد، هرگز مورد پذیرش نیست».
*استفاده از این نظریه چه در عرصه فردی و چه در عرصه اجتماعی تبعاتی به دنبال دارد و مسلما در عرصه اجتماعی تاثیرات منفی تری را ممکن است داشته باشد. کسانی که این نظریه فقهی را مطرح می کنند، آن تاثیرات را چطور توجیه می کنند؟ آیا اصلا ضمانی متوجه فقیهی که این نظریه را داده یا آن کسی که از این نظریه استفاده می کنند در اختیار است؟
جوادی آملی: خیر! هیچ تردیدی در انحراف فکری کسانی نیست که بخواهند در حوزه مسایل دینی و جامعه دینی چنین برداشتی داشته باشند. چرا که به هر حال در یک جامعه اسلامی اختلاف نظر و اختلاف موضع وجود دارد و حتی ممکن است این مواضع صد در صد رو به روی هم باشند. امروز در دانش فقه مشاهده می شود که در مورد یک موضوع برخی افراد فتوای به وجوب و برخی دیگر فتوای به حرمت می دهند، کدامیک از این موارد می تواند عین واقع باشد؟ با این که معیارها و دانش هر دو یکسان است، به طور مثال عده ای قایل به حرمت و عده ای قایل به وجوب نماز جمعه در عصر غیبت هستند؛ آیا صرف اینکه براساس مبنا و روشی شخصی نظری مخالف با نظر دیگری داشت، باید به عنوان اهل بدعت شناخته شود و تهمت و امثال آن به او روا داشته شود؟ این کاملا انحرافی است که متاسفانه، قدرت، آن را ایجاد و توجیه می کند. در حقیقت مشکل ما در این زمینه فکری و اندیشه ای نیست؛ مساله کاملا روشن است؛ عده ای با انگیزه قدرت و با تمسک نابه جا و بدون فهم درست حکما و موضوعا از این مساله به چنین مسیری کشیده می شوند یعنی هم حکم این مساله برای آنها چندان روشن نیست و هم موضوع این مساله که واقعا اهل بدع چه کسانی هستند. بر فرض درست بودن این حکم، شرایط اجرا و انطباق این حکم بر افراد هم باید کاملا روشن باشد، اما به این دلیل که نه حکم برای آنها مشخص است، نه توانسته اند موضوع را کاملا احراز کنند و نه توانسته اند شرایط را به درستی منطبق کنند و تنها قدرت در اینجا میدان داری می کند، طبیعی است که چنین نظری را داشته باشند، دیگران را اهل بدع و بدعت بدانند و به خود اجازه دهند که چنین مشکلاتی را برای جامعه ایجاد کنند.
*به آثار استفاده از این نظریه بپردازیم؛ حتی سوءاستفاده هم خیر! استفاده کردن از این نظریه چه تاثیری در میزان اعتماد به گفته ها، شنیده ها، نوشته ها و شهادت های مسلمانان خواهد داشت؟
جوادی آملی: با قایل شدن به اینکه چنین فتوا و نظری یک نظر دینی و اسلامی است، هرگز نمی توان جامعه ای را به عنوان یک جامعه اخلاقی و انسانی شناخت که در آن جامعه نه تنها تهمت زدن، ناسزا گفتن، غیبت کردن و اقوالی از این دست مجاز شمرده شود، بلکه دینی تلقی شود. طبیعی است که در چنین جامعه ای هرگز قابلیت مناسبات درست و شایسته اجتماعی پیش نخواهد آمد. اعتقاد من آن است در اصل این نظریه صحبت شود. باید تاکید کرد که نظر محکم دینی عبارت از ایجاد مناسبات درست در یک فضای اجتماعی است و محکماتی که در این رابطه وجود دارد، اصل است و به عنوان قواعد اصلی باید مورد توجه قرار گیرد. آنچه متاسفانه امروزه در جامعه وجود دارد، انحراف و رویکرد ناروایی است که عده ای براساس قدرت گرایی و تمرکز نسبت به آن تفکر و اندیشه ای که به عنوان یک اندیشه رسمی برای خود پذیرفته اند، چنین مساله ای ایجاد می کنند. اسلام به مراتب روشن تر و احکام آن به مراتب نورانی تر از آن است که بخواهد در این فضا بحث شود. یک آموزه دینی هر گز در این جهت نخواهد بود که راه تهمت زدن، افترا زدن، دروغ بستن، ناسزا گفتن و نظایر آن را برای جامعه باز کند. باید در ابتدا اسلام را به گونه ای شناخت که چنین مسیری برای افراد مسلمان ایجاد نشده باشد. با توجه به وجود سلسله بینات و موارد روشنی به عنوان محکمات، ضروریات، اصول و قواعد روشن دینی در اسلام، اینکه گفته شود تهمت زدن و افترا زدن، آن هم در یک جامعه اسلامی، آن هم به مسلمانی که تمام اصول و ارزش ها را قبول دارد و فقط نظر عده ای را قبول ندارد، رواست، قطعا سخن ناصوابی خواهد بود. اسلام، اصول مسلم و محکمات روشنی دارد.
*گفته شما متین است اما عده ای به همین رویکرد ناروا و انحراف تمسک می جویند، به گونه ای که آموزه ای دینی تعبیر می شود، پس توجه به آثار آن و بررسی تناقضات این آثار با محکمات مورد اشاره شما نیز می تواند در نفی آن موثر باشد. نظر شما غیر از این است؟
جوادی آملی: موضوع اینجاست که ارجاع محکم به متشابه در مقام تعارض نیست. تعارض آنجایی است که به طور مثال دو روایت وجود دارند که هر دو در سطح هم هستند؛ می توان دو روایتی را که در یک فرعی با هم معارضه می کنند، از این جهت بررسی کنیم. بر فرض اگر روایتی بگوید که مثلا نماز واجب نیست، در حالی که صدها و هزارها روایت دیگر وجود دارد که نماز به عنوان ضروری دین و عمود دین است، مشخص است که کسی با آن نمی تواند مقابله کند. مناسبات اجتماعی باید براساس عقل و فقه باشد و اصلا فلسفه بعثت پیغمبر(ص) مکارم اخلاق است. با این وجود اصلا جا ندارد که یک امر ضداخلاقی را به عنوان آموزه دینی مطرح کنند. آن کسانی که اینگونه عمل می کنند، نمی خواهند بحث تعارض را مطرح کنند، بحث اینها قدرت است.
*بنابراین تاکید شما ابن است که مطرح شدن چنین نظریاتی با انگیزه قدرت انجام می شود؟
جوادی آملی: مطمئنا قدرت است؛ وگرنه با وجود این همه آیات و روایات محکمی که اسلام در فضای عدالت اجتماعی و عدالت انسانی و اخلاقی دارد و وقتی که فراتر از عدالت، کرامت انسانی مطرح است، آیا جایی برای اینگونه مسایل باقی خواهد بود؟ یکی از مسایلی که در خصوص اینگونه از احکام باید مورد توجه قرار بگیرد، موضوعات موجود در این زمینه است. آیا در مورد فردی است که بیرون از حوزه دین و فاسد و مفسد باشد و می خواهد جامعه را از دین و دین را از جامعه جدا کند؟
*آیا تهمت و دروغ نسبت به اینگونه افرادی که بیرون از حوزه دین و در تلاش برای جدا کردن جامعه از دین هستند، جایز است؟
جوادی آملی: این می تواند به عنوان یک موضوع مستقل فقهی مورد بحث باشد. گاهی صحبت ما در حوزه جامعه اسلامی است که مسلمانی بخواهد به خاطر نظری، مسلمان دیگری را طرد کند، افترا ببندد و امثال آن که این اصلا جا ندارد. در نتیجه این سوال نیز اصلا جایی ندارد، زیرا آن بینات، محکمات و اصول و قواعد به حدی محکمه و حاکمه است که اجازه چنین فضایی را نمی دهد تا روایتی بخواهد با آن معارضه کند. در حالی که اگر فردی در بیرون از حوزه دین و در کسوت دشمن واقعا در حال دشمنی کردن است و جامعه را از اسلام دین و دین را از جامعه جدا می کند و بدعت می گذارد، در حال ایجاد انحراف و امثال آن است. آیا در این شرایط جای تهمت زدن برای او هست یا نیست، تازه آنجا اول کلام است و این گونه نیست که کسی به سادگی بتواند فتوا دهد.
*یعنی در این مورد هم به سادگی نمی توان اجازه به چنین کاری داد؟
جوادی آملی: خیر! آنجا صحنه تعارض روایی ممکن است پیش آید؛ تازه آنجا کسانی که اصول مسلم اخلاقی را در حوزه احکام بین المللی رعایت می کنند، طبعا به چنین امری فتوا نمی دهند که فراتر از آنچه آن شخص گفته است، سخنی به او روا داشت. به این دلیل که این مرز عدالت باید به عنوان اصل مسلم و حاکم در همه جا رعایت شود. عدالت که مختص جامعه اسلامی نیست، عدالت از احکام فرا دینی است و در حوزه جامعه بشری برای اسلام به عنوان احکام بین المللی شناخته می شود.
*آمار موجود و گفته بسیاری از کارشناسان حوزه های مختلف دینی و جامعه شناسی، جامعه امروز ما را جامعه بداخلاقی در زمینه های مختلف اجتماعی و سیاسی و …می دانند. این نظریه فقهی و رواج آن در بداخلاقی امروز جامعه که بسیاری از کارشناسان دینی و جامعه شناسان از آن سخن می گویند و نسبت به آن هشدار می دهد، چقدر می تواند سهم داشته باشد؟
جوادی آملی: باید این را پذیرفت و به عنوان یک واقعیت در جامعه دانست که جامعه ما متاسفانه با معیارهای اخلاق و آداب اسلامی و انسانی پیش نمی رود. متاسفانه بداخلاقی های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در جامعه ما رواج دارد و واقعا به عنوان یک فرض شایع در مراکز قدرت از یک سو و در بدنه جامعه از سوی دیگر وجود دارد. اتفاقا یکی از منشأها و اسباب و علل چنین بداخلاقی هایی برای عده ای که فکر می کنند براساس آموزه های دینی کار می کنند، همین نوع برداشت های نادرست، ناروا و ناصحیح است. در حال حاضر هیچ دانشمند کارشناس عمیق اسلامی در حوزه دین نمی تواند به سادگی در مورد اهل بدع –آنها که در جامعه اسلامی با آرا و نظرات و جناح های مختلف زندگی می کنند که هیچ، حتی آنهایی که بیرون از حوزه دین هستند و با دین دشمنی و فساد جامعه و دین ایجاد می کنند- چنین فتوایی دهد. اگر هم چنین فتوایی دهند و چنین فتوایی وجود داشته باشد، فتوای نادری است. در مقابل این فتوای نادر، فتاوی مشهور دیگری وجود دارد که واقعا چنین فتاوی اجازه و مجال سر برداشتن ندارند. اگر در همین زمینه به مراجع بزرگوار تقلید و دانشمندان روشن حوزه دین مراجعه شود، مشاهده می شود که در این رابطه، نظر قاطعی را در خصوص اصول محکم و عدالت محورانه دین چه در حوزه اخلاق و چه در حوزه فقه بیان می کنند.
*پاکسازی نظریات فقهی از این گونه نظریاتی که شما با محکمات در تقابل می دانید و اخلاقی کردن نظریات فقهی چه تاثیری در تغییر وضعیت جاری و حرکت به سوی جامعه ای اخلاق مدار و مبتنی بر اصول اسلامی خواهد داشت؟
جوادی آملی: سوال خوبی است، از این جهت که باید فضای علم را کاملا واسع دید. ممکن است در فضای علم بسیاری از این گونه شبهات و تعارضات وجود داشته باشد و علما باید به آن بپردازند. بر فرض متولیان امر جامعه، به ویژه متولیان فرهنگ و سیاست باید کاملا هوشمندانه بایستند و به این گونه نظراتی که ممکن است در گوشه و کنار دانشی مثل دانش فقه شکل بگیرد، مجال برای حرکت عملی ندهند. به هر حال دانش ها از حرام حرام تا حلال حلال و واژه به واژه در حال انجام کار علمی هستند و اینکه سلسله مطالبی در حوزه دانشی شکل بگیرد، به این معنا نیست که لزوما باید بیاید در خارج و آثار احیانا مخرب و مضرات خود را بر جامعه تحمیل کند. بر این اساس دانش، اقتضائاتی دارد که باید به آن اقتضائات توجه داد. اگر در گوشه ای روایتی از امام معصوم بیان شده است، حال چه به لحاظ بررسی سندی یا جهتی یا دلالتی است که همه اینها باید انجام شود، اما به این معنا نیست که اگر احیانا چنین پدیده ای در حوزه دانشی شکل گرفت، لزوما باید در جامعه هم راه پیدا کند. اگر اتفاق کل بود یا لااقل شهرت فتوایی و نظریه دانشمندان واقعا وجود داشت، باید آن هم با مصالحی که در جامعه بخواهد پیدا کند، به صورت فرایندی به جامعه وارد شود؛ نه اینکه اگر یک نظر فقهی نادر و استثنایی در گوشه ای بود، چند نفر هم احیانا براساس ظواهر نظری دارند، بخواهد به عنوان یک مدل و فرم حکومتی شکل پیدا کند و عده ای بگویند که براساس آن روایت، ما این کار را انجام می دهیم. خیر! در حقیقت این یک توجیه، بهانه جویی و مستندسازی ناروا و ناصحیح است. این واقعیت را هم باید پذیرفت که عده ای برای اینکه بتوانند نظرات خود را بر دیگران تحمیل کنند، متاسفانه چنین بهانه هایی را به دست خواهند گرفت. از منظر کارشناسان، محققان، دانشمندان و نوع متدینان کاملا روشن و شفاف است که این جز یک بهانه چیز دیگری نخواهد بود.