محمدحسین نوری: سخنگوی قوهقضائیه، رئیس دولت اصلاحات را ممنوعالتصویر اعلام کرد. پس از آن عدهای دارای هویت مشخص در داخل و خارج به دفاع از وی پرداختند. سیاست مظلومنمایی در پیش گرفتند و آسمان ریسمان بافتند که این نقض حقوق و ناشی از ضدیت و مخالفت با وی است. در این باب گفتنی بسیار است اما حیف است که چند نکته بیان نشود. خطاب اینجا به خود آقای رئیس اسبق است:
آقای رئیس دولت اصلاحات! سال 88 در این کشور انتخاباتی برگزار شد که حداقل در قیاس با انتخاباتهای کشورهای همتراز با ایران بینظیر بود. همه گروهها و افراد آزادانه حضور یافتند و هر کس هر خلاقیت و ترفندی در راستای افکار خود داشت، به کار بست تا پیروز شود. مردم آزادانه در خیابانها و محافل عمومی به تجمع و تبلیغ میپرداختند و به قولی «آزادی در ایران بیداد میکرد». آقای «خ»! شما هم پس از کنارهگیری به سود موسوی همه همت خود را به کار بستید تا جریانتان به پیروزی برسد اما بعد از آن چه شد؟ آن درخشندگی آزادی به کجا انجامید؟ آقای رئیس دولت اصلاحات! شما از خیلیها خود را منصفتر و مستحقتر در بیان واقعیت و حقیقت نشان میدادید اما نه سکوت کردید و نه حق را گفتید. شما 8 سال در این کشور رئیسجمهور بودید و میدانستید چیزی به معنای «تقلب» در چنین انتخاباتی و در جمهوری اسلامی امکانناپذیر است. همپای سایر همکارانتان، ناجوانمردانه بر طبل این دروغ نواختید و بیشتر در پنهان و خفا به تحریک و تهییج عدهای از مردم فریبخورده پرداختید. شما هم گفتید «تقلب» شده، سند عزت ایران اسلامی را لکه دروغ چسباندید و هیچگاه هم حاضر نشدید حتی به بیان گونهای از حقیقت بپردازید. آن روزها با شما برخوردی نشد و کاش همان روزها همپای موسوی و کروبی به جرم شما نیز حداقل در حصر و ممنوعیتهای دیگر رسیدگی میشد. شما که خود را فردی اخلاقمدار وانمود میکردید، به تظاهر خود هم رحم نکردید، شاید خیلیها به واسطه همین تظاهرها از شما انتظار بیشتری داشتند و منتظر بودند شما ذرهای حق بگویید، حق نگفتید و نگفتید و بعد از آن نشان دادید تبری جستن از سیاست نیرنگ و فریب صرفا فقط یک ژست اخلاقی است و چون فلسفه غرب میخواندید «شهریار»، ماکیاول را حقیقت دانستید و چند سال بعد آمدید و در ائتلاف همپیمانانتان آهنگ ناموزن بازگشت به قدرت را نواختید و خود را نایبرئیس دولت نیابتی قلمداد کردید، آقای رئیس دولت اصلاحات! شما نیرنگ و نامردی را بهتر از حقگویی و جوانمردی در پیش گرفتید و آن بلبشو و فتنهانگیزی را برای مقابله با نظامی که خود 8 سال رئیسجمهورش بودید حمایت کردید و ساماندهی هم میکردید و انصافا که این نظام چقدر سعی کرد با شما از در انتظار و انصاف برخورد کند. آقای رئیس اسبق! به جرمتان رسیدگی نشد، حالا تازه اقدامی صورت گرفت، بعد میخواهید مظلومنمایی کنید. البته در این کار استاد هستید و میدانیم که بلدید! اما این بلد بودن مصداقش قلب واقعیتی است که همواره حاضر نشدید به آن روی بگشایید. آنچه اتفاق افتاد و آن خیابانهایی که سنگفرشش سنگ و خون مردم شد و مردم به جان هم افتادند، دلیلش دروغ گفتن شما و مؤتلفان شما بود. آنهایی که فریب دروغ شما را خوردند و آنهایی که درصدد قانعکردن یا مقابله با برخی اوباش بودند، آیا آنها مظلوم واقع شدند یا جنابعالی؟ اساساً شما از چه حیث مظلوم واقع شدید؟ برای چه خود را مظلوم مینمایانید؟ 8سال رئیسجمهور بودید در همین نظامی که آن را متهم به تقلب و نقض آزادی میکنید! مگر میشود در نظامی و حکومتی آزادی نباشد و شما از کتابخانه ملی به ریاستجمهوری آن برسید؟ یا از شهرداری تهران رئیسجمهور شوید؟ یا از مخالفان باشید و با هفت دهم درصد رئیسجمهور شوید؟ شما رئیسجمهور میشوید و به همان ساختار، تهمت ناجوانمردانه «تقلب» میبندید؟ شما و دوستانتان قاتلان آزادی در ایران هستید. شک نکنید که آقای رئیس اسبق! مظلومتر از شما کسی است که همواره شما و دوستانتان علیهاش دسیسهچینی کردید و به تخریب و مقابله با او پرداختید و او مانع رئیسجمهور شدن و وزیرشدن و وکیل شدن شما نشد. کسی است که خود آزادهترینهاست و روراستی و جوانمردی را هیچگاه از مشی و اعتقادش دور نکرد اما شما هنوز به جرمتان رسیدگی نشده است.
نمیشود که هم توطئه کنید و هم رئیس نیابتی باشید. نه قانون اجازه میدهد، نه شرع و نه سیاست علوی. اکنون تا میتوانید بگویید ما را حصر کردند، ممنوعالتصویر کردند و چه کردند و چه کردند… اما تاریخ گذشته از قضاوت مردم که وعده میدهم خیلی زود درباره شما قضاوت میکنند، در آینده داوری روشنتر و عادلانهتری از ظالم و مظلوم خواهد کرد. با عکس و نام شما تنها خداحافظی نمیکنیم آقای رئیس اسبق! ما با همه شیوههای ناجوانمردانه شما و دوستانتان بدرود گفتهایم. شببخیر رئیس دولت اصلاحات!
تو خوبی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خواستم برای تک تک جملات این متن ( که البته سخته قداست کلمه متن را با انتساب این به اصطلاح مطلب به یک متن از بین برد ) جواب های دندان شکنی بنویسم اما وقتی به جمله “” و با هفت دهم درصد رئیسجمهور شوید؟”” رسیدم پشیمان شدم. چرا که این جمله مرا به یاد “”خس و خاشاک”” و “”کهریزک”” و “”ده ها اتفاق غیر قابل گفتن دیگر”” در سال 88 می اندازد که امید تاثیر هر گونه سخن و استدلالی را در چنین ذهن های بیماری که می توانند چنین عباراتی را به نگارش درآورند از بین می برد. هشت سال افرادی با طرز فکری چون نگارنده این مطلب این مملکت را به تاراج بردند، جنایت ها کردند و حالا تنها راه خلاصی را مغلطه کردن و راه انداختن هیاهو و انداختن تقصیر به گردن این و آن می دانند. دوست عزیز نگارنده یا مسئول محترم تایید کننده این به اصطلاح مطلب از عرق جبین خودت روزی خود را بدست آور و نه از روی هرز نویسی و توهین و افترا که البته این آرزوئی دست نیافتنی است برای شما. چرا که ذات انسان تغییر نیافتنی است.
درود بر اصلاحات
درود بر سید همیشه خندان.درود بر اصلاح طلبان واقعی.درود بر رهبری عزیز
درود بر نويسنده. عالي بود…