هفته نامه آسمان نوشت: اقتصاد ايران اين روزها در دوراني به سر ميبرد كه به دلايل مختلف، كمتر كسي (داخلي يا خارجي) حاضر به سرمايهگذاري در آن ميشود و شايد از همين روست كه بازار طلا و ارز «سكه» شده و دست توليد خالي مانده است. اين روزها حتي مردم عادي نيز ديگر اعتمادي به اقتصاد كشور و گردانندگان آن ندارند و ترجيح ميدهند هر روز صبح نزد بانكها و صرافيها بايستند و بلرزند و با پولشان (كم يا زياد) سكه و ارز خريد و فروش كنند. سرمايهدارها كه ديگر جاي خود را دارند و وضعيتشان معلوم است. در چنين شرايطي كه ريسك سرمايهگذاري در ايران بالاست، نرخ ارز سركوب شده و توليد داخل، توسري خور، بايد هم واردكنندهها به سلاطين بازار كشور تبديل شوند و هر كدام در قلمرويي مختص به خود، فرمانروايي كنند.
ميوه، برنج، سنگ قبر، دسته بيل،… و خودرو، فرقي نميكند، آنچه اتفاق افتاده اين است كه هر كدام از اين كالاها «سلطان» خود را در بازار ايران دارند و در اين بين، بايد «خاندان گرامي» را سلطان واردات خودرو كشور خطاب كرد.هرچند در حال حاضر نسل سوم از «خانواده گراميهاي تاجر»، واردات خاندان را برعهده گرفته و مديريت ميكنند، اما نگاهي به شجرهنامه آنها نشان ميدهد كه پدربزرگشان از همان ابتدا تاجري بنام در حوزه چاي و برخي مواد غذايي بوده است.البته هنوز هم «گراميها» سنت پدربزرگ را حفظ كرده و چاي و برخي ديگر از مواد غذايي را تحت برند «گلستان» تجارت ميكنند. با اين حال، اين روزها «گراميها» را بيشتر با واردات خودرو ميشناسند و هرجا صحبت از «هيوندايي موتورز» و «كياموتورز كره» به ميان ميآيد، نام اين خاندان است كه ميدرخشد! روزگاري ميتسوبيشي، دوراني كوماتسو و حالا نيز هيوندايي و كيا و البته جيلي! اين كارنامه كاري «گراميها» در حوزه واردات خودروست كه شروع آن به حول و حوش سال ۱۹۹۰ ميلادي برميگردد.
«آسان موتور» و «اطلس خودرو» دو شركت بزرگي به شمار ميروند كه تحت مديريت خاندان «گرامي» به واردات خودرو مشغولند و اولي محصولات هيوندايي را وارد كشور ميكند و دومي نيز خودروهاي كيا را.«گراميها» البته به جز اين دو، شركتي ديگر را نيز به نام «آسان خودرو» تشكيل دادهاند، كه نماينده رسمي «جيلي موتورز» چين محسوب ميشود و محصولات اين خودروساز را به تازگي وارد ايران كرده است. اگر نگاهي به آمار واردات خودرو بيندازيم، متوجه ميشويم هم اكنون بيش از ۹۰ درصد خودروهاي وارداتي به كشور را اين سه شركت به خصوص «آسان موتور» و «اطلس خودرو» برعهده دارند و به همين دليل بايد «گراميها» را سلطان واردات خودرو به ايران ناميد. اين لقب البته به مدد ضعف و يا تحريم ساير واردكنندگان خودرو و طي يكي دو سال گذشته نصيب خاندان «گرامي» شده است، حال آنكه تا پيش از آنها، خانواده «حدادها» با آوردن تويوتا به ايران، بازيگر شماره يك بازار خودرو داخل به شمار ميرفت.
هرچند سابقه فعاليت «گراميها» در حوزه خودرو كمتر از «حدادها» است، اما اين روزها اين هيوندايي و كياست كه بيش از امثال تويوتا در خيابان كشور به چشم ميآيند. «گراميها» البته به لحاظ «بزرگي» هنوز هم پايينتر از خاندان «فردوس» كه شركت ماموت را مديريت ميكنند، قرار دارند، اما به هر حال رقيبي گردن كلفت براي «ماموتيها» به حساب ميآيند. آنها در شرايطي توانستهاند به واردكننده شماره خودرو در كشورايران تبديل شوند، شركتهايي مانند ايرتويا (واردكننده تويوتا)، ستاره ايران (واردكننده بنز) و پرشياخودرو (واردكننده بيام و)، مدتهاست به دليل مساله حاصل از تحريمهاي بينالمللي، فعاليتي در زمينه واردات ندارند و اگر هم دارند، بسيار محدود و كم اثر شده است. بايد ديد در شرايطي كه پيچ تحريمها پيدرپي در حال سفت شدن است، آيا «گراميها» ميتوانند همچنان سلطان واردات خودرو به كشور باقي بمانند، يا اينكه روزي پشت چراغ قرمز كرهايها خواهد ايستاد؟ كسي چه ميداند، شايد اينكه «گراميها» به سراغ جيلي چين رفتهاند، ذخيرهاي است براي روز مبادا…