این مردان و زنان در مشهد وحشت‌آفرینی می‌کردند

وی در اعترافات خود گفت: پدر و مادرم سال‌ها پیش از هم طلاق گرفته‌اند، من جوشکاری دارم و حدود یک سال و نیم قبل با دختری به نام «نگار» آشنا شدم. به این دختر علاقه زیادی داشتم اما او به دام شیشه افتاد و خیلی از این موضوع رنج می‌کشیدم. خانواده‌ام نیز به همین خاطر اجازه نمی‌دادند با نگار ازدواج کنم.حدود یک سال پیش بود که نگار را به خانه یکی از دوستانم بردم اما همان‌جا به اتهام رابطه نامشروع دستگیر شدیم. دیگر برایم مهم نبود که چه بلایی می‌خواهد به سرم بیاید. من فکر می‌کنم همه بدبختی‌هایی که به سرم آمده است از سر رفاقت با یک شرور است. این رفاقت شوم باعث شد شرم و حیا را کنار بگذارم و دست به چنین اقدامات مجرمانه‌ای بزنم.
«مهدی» 32 ساله، یکی از گردانندگان این شبکه شرارت‌های مسلحانه که در بازرسی از خانه‌اش دو تفنگ جنگی به‌دست آمده است نیز در اعترافات خود بیان داشت: همسرم را طلاق داده‌ام، البته او حق داشت و نمی‌خواست با یک شرور زندگی کند. من هر چه می‌کشم از بی‌سوادی پدر و مادرم است. پدرم که دو زنه است نمی‌توانست از من و خواهران و برادرانم مراقبت کند، فکر می‌کنم برای همین یاغی بار آمدم.  «محمد» جوان 29 ساله‌ای که از راه مسافرکشی خرجی موادمخدرش را تأمین می‌کند نیز یکی دیگر از متهمان این پرونده است. وی در اعترافات خود گفت: دیپلم دارم و پدرم بازنشسته است، او سال‌ها قبل از مادرم جدا شد. من با مادرم زندگی می‌کردم اما از روزی که سایه ناپدری روی سرمان آمد اوضاع زندگی‌مان به هم ریخت. متأسفانه کمبود محبت باعث شد عصبی بار بیایم، وقتی می‌دیدم مادرم به خواهران و برادران ناتنی‌ام بیشتر توجه می‌کند اعصابم به هم می‌ریخت. از حدود سه ماه پیش با اعضای شبکه آشنا شدم و به دام شیشه افتادم و این همه بلا و بدبختی به سرم آمد. نگار، دختر 21 ساله‌ای است که می‌گوید پدرش در قزوین زندگی می‌کند. خانواده او نیز 10سال پیش از هم جدا شده‌اند. نگار در اعترافات خود اظهار داشت: من به‌طور اتفاقی با بهزاد آشنا شدم. او با توسل به زور و تهدید تفنگ مرا به دام شیشه انداخت، الآن حدود یک سال است که شیشه‌ای شده‌ام. بهزاد روزهای نخست تصمیم داشت با من ازدواج کند اما او زیر حرفش زد و چند بار هم جلوی خانه‌ام تیراندازی کرده تا از من و مادرم زهر چشم بگیرد. تمام بدبختی‌هایی که به سرم آمده از این است که پدری معتاد داشتم و مادرم نیز روحیه‌اش را بعد از طلاق باخته بود. من سرپرست درست و حسابی نداشتم. دل به بهزاد خوش کرده بودم که او نیز این همه بلا و بدبختی به سرم آورد و با تهدید سلاح از من سوء‌استفاده می‌کرد.  «آزاده» نیز یکی دیگر از متهمان این پرونده است که ادعا می‌کند به منظور نظافت خانه سردسته شبکه، به خانه او رفته و دستگیر شده است.  پلیس امنیت عمومی خراسان رضوی پس از 9 ماه تحقیقات پی در پی و ردزنی‌های اطلاعاتی شب هفدهم بهمن ماه هفت مرد و دو دختر جوان را که از متهمان پرونده شرارت‌های مسلحانه، تهیه و تولید شیشه و سرقت و زورگیری در مشهد بودند دستگیر کرد. سرتیپ «بهمن امیری‌مقدم» فرمانده انتظامی خراسان رضوی در این‌باره به شوک گفت: متهمان با تیراندازی هوایی  در نزاع‌های خیابانی اقدام به ایجاد رعب و وحشت و اخلال در نظم و امنیت عمومی می‌کردند و مأموران عملیات ویژه پلیس امنیت عمومی در بازرسی از مخفیگاه آنان مقادیری اسکناس‌های تقلبی، مقادیری شیشه و تریاک و یک خودروی سرقتی و 5 تفنگ کشف کرده‌اند. مرد جوانی که ازسوی این اراذل و اوباش مورد حمله و اصابت گلوله قرار گرفته است نیز به شوک گفت: در یک نمایشگاه خودرو کار می‌کنم، سال قبل اختلافی به خاطر یک چک با یکی از مشتریان پیدا کردم. شنیدم که چک را به شرخر فروخته‌اند، یک روز بعدازظهر در خیابان بهمن منطقه خواجه ربیع داشتم به خانه می‌رفتم که ناگهان این افراد با موتورسیکلت به من نزدیک شدند و با تفنگ شکاری وینچستر به سمت من حمله کردند. آنها با شلیک 30 تیر ساچمه‌ای به سرم فرار کردند و من دیگر نفهمیدم چه اتفاقی افتاد. وقتی چشمانم را باز کردم دیدم روی تخت بیمارستان هستم، پزشکان می‌گفتند 11 بار مورد عمل جراحی قرار گرفته‌ام. متأسفانه در اثر اصابت گلوله چشم راستم را از دست دادم و هنوز چند ساچمه نیز توی سرم مانده که پزشکان جرأت نمی‌کنند مرا مورد عمل جراحی قرار دهند و می‌گویند خطرناک است. امروز که فهمیدم این متهمان دستگیر شده‌اند خیلی خوشحال شدم و آمده‌ام موضوع را پیگیری کنم. ایران