مجتبی اصغری: 1- چهارم شهریورماه92 در بحبوحه تلاش تیم مذاکرهکننده دولت یازدهم برای ایجاد «تغییر» در سیاست خارجی کشور، یک روزنامه اصلاحطلب به قلم یکی از دیپلماتهای گروه مشهور به نیویورکیها، از طرحی نو در عرصه دیپلماسی هستهای کشور رونمایی کرد. او نوشت: تاکنون در موضوع هستهای، عمدتا تمرکز بر معامله (بده – بستان) بوده است اما سیاست «ابتکار یکجانبه» خروج از این چارچوب را پیشنهاد و یک اقدام اعتمادساز یکطرفه را توصیه میکند. در واقع در موضوع هستهای، دستگاه دیپلماسی ایران باید دست به یک «ابتکار یکجانبه» اعتمادساز بزند. بدون آنکه بخواهد مابهازا و امتیازی در قبال آن دریافت کند(!)
این روزنامه اصلاحطلب در توضیح ابتکار خود نوشت: این «ابتکار یکجانبه اعتمادساز» میتواند در هر یک از حوزههای شفافسازی در برنامه هستهای (transparency)، اقدامی در راستای ارتقای نظام راستیآزمایی (Varification) یا عدم اعمال حقی از حقوقمان باشد. بهطور مثال در یک اقدام یکجانبه ایران میتواند ۵۰ کیلوگرم از اورانیوم غنیشده با خلوص ۲۰درصد خود را تبدیل به میله سوخت کند.
هرچند «ناصر هادیان»، نویسنده یادداشت مذکور، 2 روز بعد با انتشار یادداشتی دیگر «عقبنشینی رسمی» از طرح ابتکار یکجانبه را در تقابل با حجم انتقادات متخصصان، رسانهها و گروههای مختلف مردم اعم از دانشجویان برگزید اما مروری بر حوادث و وقایع حدود 2 سال اخیر نشان از آن دارد که نقشه مذکور، مو به مو توسط تیم سیاست خارجی دولت یازدهم اجرایی شده است.
2- آنچه در این میان تلاش میشود با ایجاد «سر و صدای انحرافی» مسکوت بماند، از دست رفتن «ارزش ریسک» باقی ماندن بر مسیر مضحک «اقدام برای تعاملی خردگرا» است! مهم نیست که رئیسجمهور در دفاع از «نقطههای خیالی» و «فانتزیهای دیپلماسی هستهای» دولت، منتقدان را دعوت به «عقلانیت» میکند! بلکه آنچه در میانه این هیاهوی مشکوک قابل بررسی است، ریزش پایههای تئوریپردازیهای «خردستیزانه» در تعامل با دشمن براساس اعتماد یکجانبه و بیاثر است. از لبوفروشان گرفته تا تاکسیرانان و اساتید دانشگاه و طبقات مختلف جامعه، کسی حاضر نیست با اتکا به سیاست باخته «توکل بر کدخدا» بدنامی حمایت از دیپلماسی هستهای دولت را به جان بخرد و در تبدیل «چهارگانه عقبنشینی ایران» شامل توافقنامه سعدآباد، توافقنامه بروکسل، توافقنامه پاریس و توافقنامه ژنو، به پنجگانه تاریخی تجربهپذیر، اعتبار خرج کند! نشانه آن تن دادن اساتید دانشگاههای کشور به حبس و شلاق در برابر حمایت از «دیپلماسی هستهای» دولت یازدهم است.
دفاع از «نقطههای خیالی» پیادهروی دوستانه با دشمن، هر چند در صفحه اینستاگرام روحانی به نمایش عام درآمد اما خیلی زود با مُهر بیاعتباری دانشجویان و اساتید کشور به چالش کشیده شد. آیا نشانههای باخت سنگین دولت در رفراندوم دیپلماسی هستهای آشکار نیست؟
3- نشانههای بسیاری در نطق اخیر رئیسجمهور روحانی وجود داشت که از آگاهی دولت به شکست در عرصه سیاست خارجی پرده برمیداشت. از تلاش برای به چالش کشیدن سیاستهای لایتغیر جمهوری اسلامی در حوزه گزینش توامان «تعهد و تخصص» گرفته تا زیرسوال بردن جنبش «اسلامی شدن علوم انسانی»! قیل و قال در حوزههای انحرافی بدون یک خط گزارشدهی از عملکرد دولت در بخش سیاست داخلی، اقتصاد و نوید پروژههای عمرانی دولت که برخلاف رسم معمول ویترینچینی خدمات و تلاشهای دولت در استقبال از دهه فجر انقلاب اسلامی ارزیابی میشود. انگار کسی فراموش کرده ویترین خدمات دولت را دیزاین کند! چرا که طراح دکوراسیون و مجری پروژههای عمرانی دولت بنا بود سرمایهگذاران خارجی باشند که هرگز از راه نرسیدند! آیا نتیجه وامدهی بیپشتوانه از کیسه سیاست داخلی به سیاست خارجی غیر از این است؟
آیا در چنین شرایطی «شبههنمایی» رئیسجمهور در حوزه علوم انسانی اسلامی و ادامه شعاردهی در محوطه دانشگاه پس از فجایع دوره «داس و کلید» در قلع و قمع قریب به اتفاق رؤسای دانشگاهها به حکم سیاسیونی چون فرجیدانا و دست بردن در امور استخدامی با گزینشهای سکولاریستی، چارهساز خواهد بود؟!
بو کشیدن دهان اساتید دانشگاه برای حفظ نیروهای وابسته به جریان لیبرال – سرمایهداری، مشروع است اما سوال از تعهد فردی که بناست تربیت نسل آیندهساز کشور را عهدهدار شود، عجیب و غیرقابل باور مینماید؟! 4- لازمه «خط امامی» ماندن مرور مکرر آرمانهای امام خمینی(ره) است. «باید انقلاب اسلامی در تمام دانشگاههای سراسر ایران به وجود آید تا اساتیدی که در ارتباط با شرق یا غربند تصفیه گردند و دانشگاه محیط سالمی برای تدریس علوم عالی اسلامی شود.»
(پیام نوروزی 1359) نقبزنی به «پروژه فتح سیاسی دانشگاه» در جلسه دفاع از «دیپلماسی شکستخورده هستهای» را تنها با تمسک به حکمت امام رحمهاللهعلیه میتوان تعبیر کرد: «اگر ملت ما، علم را، آن علم جهتدار را یاد بگیرند، تربیت بشوند، کنار علم هم تربیت باشد، تربیت دینی، تربیت الهی، تربیت انسانی و هم علم، اگر این دو حربه در دست شما باشد، کسی نمیتواند به شما تعدی کند، کسی نمیتواند استبداد را برگرداند و اگر این علم نباشد، مردم را توجیه میکنند به جایی که باز هم آن مسائل سابق برگردد و آن استبداد سابق و آن وابستگیهای سابق.» (صحیفه امام، ج 13، ص450) بیشترین هزینهدهی دولت پس از پرونده دیپلماسی هستهای به موضوع مهم «فتح سیاسی دانشگاهها و مراکز علمی» کشور اختصاص یافته است. از افشای ماموریت معاونان داس بهدست فرجیدانا گرفته تا به مسلخ بردن عامدانه یک وزیر و 4 نامزد وزارت بر آموزش عالی! وزیر آموزش و پرورش نیز تاکنون به علت تلاش برای واگذاری بخشهای مختلف حوزه «آموزش و پرورش» کشور به اغیار و دستکاری حوزه استخدام معلمان و مهندسی دانشگاه فرهنگیان، دو کارت زرد از مجلس دریافت کرده است! پس از تکمیل پروژه فتح دانشگاه، استبداد حکم به آن میدهد که مخالفان و منتقدان سیاست «امتیازدهی یکجانبه» به دشمن، شلاق خورده و منزوی شوند! آیا پس از «بیعقل» خطاب کردن منتقدان، نوبت به دوره «کتابسوزی» خواهد رسید؟ سرفصلهای علم روابط بینالملل به شیوه جهان سومی در دانشگاهها بازنویسی خواهند شد و بنای همیشگی سیاست خارجی کشور، «مفتفروشی قانونی» با تاسی از «دیپلماسی قجری» خواهد شد؟ مطهری و بهشتی اگر حیات دنیویشان ادامه مییافت، امروز در نمازجمعه تریبون دست میگرفتند و جنبش مطالبهگر «اقتصاد مقاومتی» را رهبری میکردند. مطهری در چنین ایامی مدیریت «نهضت علوم انسانی اسلامی» را عهدهدار بود و بهشتی «کرسیهای نقد و آیندهپژوهی اقتصاد اسلامی» را سرپرستی میکرد. دهه فجر ایام مرور آرمانها و اهداف بلند «انقلاب اسلامی» ملت ایران است و در دومین روز سی و ششمین سالگرد بهار انقلاب، مرور «فرمان انقلاب فرهنگی» در دانشگاه و مطالبات امام در امر مهم و بر زمین مانده «علوم اسلامی» را مدیون رئیسجمهور هستیم… روحانی متشکریم!