اگر در سالهای پیشین انتشار شایعه مرگ هنرمندان، بسیار نادر بود، حال با توسعه فضای آنلاین و شبکههای اجتماعی، دامن زدن به این شایعات نیز سهلتر از گذشته شده و به راحتی میتوان آنچه حدس زده میشود را به عنوان یک شایعه و یا حتی یک خبر قطعی منتشر کرد و با مصالح اجتماعی یا امنیتی روحی و روانی اشخاص بازی کرد. در همین راستا یکی از عرصههایی که روز به روز بر بازیگرانش افزوده میشود، مرگ آفرینی است!
بازار شایعهپراکنی در همه ادوار خصوصاً در عصر ارتباطات به قدری داغ است که هر فردی حتماً روزانه با یکی از آنها روبهرو میشود. البته شکل و شمایل شایعه نسبت به شرایط اجتماعی دائماً در حالت تغییر است و کم و زیاد میشود، خصوصاً اگر حادثهای مهم رخ داده باشد سیلی از شایعه به راه میافتد. هر کجا که پای شایعهباز شود کنجکاوی افراد بیشتر و همان شایعه دستخوش تغییرات اساسی میشود.
این یک کلاغ چهل کلاغها در سالهای اخیر با گسترش دنیای ارتباطات، شبکههای اجتماعی و شبکههای پیامرسان موبایلی از جمله وایبر، لاین، هایک، واتس آپ و… خیلی هوشمندانهتر، دقیقتر و سریعتر و گاهی سازمانیافتهتر دهان به دهان میچرخد تا شاید ارگانی، مسئول و شخصی از راه برسد و به این شایعهها پایان دهد و صحت و سقم آن را مورد بررسی قرار دهد.
این روزها شایعهسازان دیگر تنها به اطلاعیه و هشدارهای عمومی بسنده نمیکنند و بتازگی شایعه مرگ افراد معروف و مشهور را نیز با بیرحمی تمام انعکاس میدهند و به تشویش اذهان عمومی و دلشکستگی آنان دست میزنند.
نمونههایی از این شایعات را در خصوص اسیدپاشی، مرگ مرتضی پاشایی و حتی مرگ بازیگر معروف به قلقلی و خواننده دیگر به نام رضا صادقی دیده و شنیدهایم که واکنشهای همین هنرمندان را در پی داشت و آنها با دلآزردگی نسبت به چنین اخبار دروغی اعتراض کردند تا جایی که مرتضی پاشایی نیز پیش از مرگ وقتی شنید شایعه مردن وی در فضای مجازی انتشار یافته با ناراحتی گفته بود من چه کردهام که نمیخواهند من در این دنیا بمانم و…با وجود این شایعههایی از این جنس تمامی ندارد و میتواند لطمه بزرگی را به فضای اجتماعی و فرهنگ ایرانی بزند.