دیر زمانی است که این بحث کلیدی در اذهان سیاستمداران وبه نوعی نخبگان فکری در دنیا مطرح بوده است که، چگونه می توان خشونت وافراط گرائی را درصحنه بین الملل حذف نمود وبجای آن دنیا درکمال احترام متقابل وزبان احترام وتکریم ودر صلح زیست نمایند.اساساً خشونت پدیده ای است که سالهای سال وارد دنیای بشری گشته است وسیر آن ادامه دارد وگاهی مثل نمودار سینوسی در حال جریان است.این پدیده در ذات،با سرشت وکرامت انسانی وایمانی همه ملل دنیا در تعارض وتناض قراردارد.هیچ انسان آزاده ای در دنیای بین الملل را نمی توان یافت که امر خشونت را حتی درسطح خانواده وبالاتر از آن در سطح  بین المللی موجه قلمداد نماید.عمدتاً اِعمال خشونت،عملی مذموم و پدیده ای غیر عقلانی،غیر منطقی وغیر ایمانی خوانده می شود. واگر بخواهیم آنرا درمنطقه ودنیای اسلام مورد بررسی ومداقه قرار دهیم بایدبه این راهبرد کلیدی واصلی مسلمانان که،هدف وسیله راتوجیه    نمی کند،اشاره نمائیم که بسیار راهگشاست.این بدان معناست که اگر حتی هدف مطلوبی هم در پیش باشد،به هیچ روی فردی وگروهی حق آن ندارد که با ابراز خشونت وافراط وزور وارعاب  برای رسیدن بدان هدف مطلوب ،بهره گیرد.حال آنکه اهداف موهوم گروهی بنام داعش که بسیار واضح ومبرهن است که چیزی جز ،خشونت،افراط،نسل کشی،اختلاف انگیزی در دنیای اسلام و… نیست.

اگر درمتون ونصوص دینی جستجو وکنکاش نمائیم،همواره بحث از اخلاق والتزام به اخلاق های فردی واجتماعی توصیه می شود.ودر نقطه کمال آن ، این کلام صدق پیدا میکند که پیامبر رحمت حضرت محمد(ص) در حدیثی ،رسالت خویشتن را برای اخلاق در روی زمین وبرای بشر قرار می دهند. «اني بعثت لاتمم مكارم الاخلاق »من مبعوث شدم تا مكارم اخلاق را کامل نمایم دراینجا بصورت واضح وملموس هدف غائی ودرعین حال زیربنائی پیامبر (ص) کامل کردن مکارم اخلاقی است وبه نوعی مطرح شده است که وظیفه وهدف بعثت را مقارن با کامل کردن اخلاق دانسته اند.و در احادیث و  روایت های بسیاری ودر جای جای قرآن کریم وآثار اندیشمندان مسلمان به نقش غائی وبنیادی و      زیر بنائی اخلاق والویت های اخلاقی بطور واضح و مبیّن اشاره شده است. در این مقال قصد آنرا نداریم تا در باب ریشه های شکل گیری وتسریع در رشد وپیش روی گروه هایی افراطی همچون داعش درمنطقه بپردازیم که حتی در این بین می توان به نقش منفی بعضی از کشورهای منطقه اذعان نمود که بسیار بدان دامن زدند وباعث رشد چنین گروه های ضد انسانی شدند.که این خود حقیقاتاً در یک مقاله دیگر با عنوانی مجزا قابل بحث وبررسی وکنکاش است. اما می توانیم با آگاهی عنوان نمائیم که این گروه وگروهایی از این دست،جز پروراندن خوی سرکشی  ونسل کشی انسانها وایجاد ارعاب و وحشت هدف دیگری ندارند ومقصودآنان از این اعمال،چیزی جز ناامنی وبی ثباتی درمنطقه نخواهد بود.

اما نه اسلام  ونه هیچ یک از ادیان مطرح در دنیای بین الملل به هیچ وجه افراط وخشونت را           نمی پسندند وآنرا امری مذموم می دانند که در واقع با سرشت انسان که فطرتاً پاک وحق جو است وبدنبال اِعمال خواست های خود بصورت زور،ارعاب واجبار است نخواهد رفت،چرا که آنرا با کرامت انسانی وایمانی خویشتنِ خویش  در تعارض وپارادوکس می بیند. رییس جمهور ایران، با استفاده از این راهبرد کلیدی،طرح «جهان علیه خشونت و افراطی‌گری»را درسازمان ملل پیشنهاد نمود وبه اتفاق  آراء در مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رسید که امید آن می رود،دستگاه سیاست خارجی در تبیین وتحلیل آن برای دیگر ملل دنیا در عرصه بین المللی ومذاکراتی در سطح بین الملل بکوشد.

    ابوالفتح فخرمحمدیان* کارشناسی ارشد علوم سیاسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *