اگر احساس کردی دلت در روزمرگی ها هوای گریه کرده است، به اینجا سری بزن. مجلس روضه در «اتاق اشک» در تمام ایام سال برپاست.
***
اینجا مشهد است و تو حالا در حرمی؛ از صحن گوهرشاد که به طرف صحن جامع راه میافتی، از ایوان مقصوره که میگذری، سمت راستت، بیرون مسجد، اتاقک کوچکی قرار دارد که وسعتی دارد به اندازه تمام دنیا انگار! خیلیها، حتی خادمها، خبرندارند از وجود چنین جایی و خیلیها وقتی میبینندت که بلافاصله بعد از نماز ظهر در صف ورود به اتاق ایستادهای و فقط با نگاه پرسشگرانهای، از کنارت میگذرند! اگر اینجا مدت زیادی پاتوقت بوده باشد، بسیاری از چهرهها برایت آشنا هستند. هرچند شوق ورود به اتاق و ترس از پرشدن و بیجا ماندن، هول و ولا میاندازد به جانت که زودتر بروی داخل، اما نگران نباش؛ اینجا همیشه جا برای همه هست. هرگز ندیدهام که کسی بیجا مانده باشد اینجا و این است که میگویم، وسعتی دارد به اندازه تمام دنیا این اتاق، وسعتی دارد به اندازه عشق و گسترهای دارد به اندازه اقیانوس اشک!
***
وارد که میشوی، باید گوشهای را برای خودت پیدا کنی و مهربان بنشینی و جا باز کنی برای دیگری. در جلو جمعیت، پیرغلامها هستند که به قانون نانوشتهای کسی نمینشیند جایشان و احترام خاصی دارند پیش عزادارها. چشم که بگردانی چند نفری بینشان هستند که معروفند و چند نفری که نمیشناسیشان و گاهی آن گمنامها از این معروفها دلت را بیشتر میسوزانند! و در این میان، پیرمرد نورانی و با صفایی هست که محوریت مجلس با اوست. همه پیش از آنکه بخوانند، با چشمانشان رخصتی میگیرند از او؛ سید رضا مؤید است نام او. همان شاعر کمنظیراهل بیت(علیه السلام) در عصر حاضر. با توجه به ایام هفته، مجلس با توسل به عده خاصی از معصومان(علیهم السلام) شروع میشود… «یا وجیهاً»ای میگویند جمعیت و شفاعتی میطلبند و حاجاتشان را به روی دست میگیرند و یکجا میبرند به آستان کرامت اهل بیت(علیه السلام). بعد از آن نوحهخوانها یکی یکی کارشان را شروع میکنند و هرکدام با خواندن اشعاری ناب و لبریز از کنایه و آرایه و احساس و هنر، اشک میگیرند از جمعیت. آنها که قبلاً «مجمعالذاکرین»ی را تجربه کرده باشند با این مجلس خیلی زود ارتباط برقرار میکنند. اینجا مجمعالذاکرین است البته، اما ذاکرانش از قبل معلوم نیستند همیشه. گاهی درست وسط مجلس، صدای محزونی به روضه بلند میشود و همه و بیشتر پیرغلامها، دل میدهند به مصیبت و هیچ کسی نمیپرسد نامت چیست، سابقهات چیست؟ حتی اگر صدای زیبا هم نداشته باشد، با سوز و اخلاص ذاکر اشک جمعیت که دم مشکشان است انگار، در میآید.
مجلس هرچه بیشتر حال داشته باشد، مداحها بیشتر مصیبت میخوانند، یعنی که اینجا همه چیز با دست غیبی اداره میشود انگار! مسیر روضهها حتی اختیاری انتخاب نمیشود. معمولاً حدود یک ساعت طول میکشد جلسه و در پایان مجلس آقای دکتر که او هم سالها پای ثابت این روضه است، روایتی میخواند که گاهی پندی اخلاقی میدهد به جوانترها و گاهی قدر محبت اهل بیت عصمت(علیه السلام) را باز میگوید و گاهی درباره ایمان و اعتقاد میگوید. بعد هم دعا میکند و جمعیت «آمین» میگویند با دل شکسته و چشمان اشکبارشان و سرآخر رو به قبله سلام میدهند به چهارده معصوم(علیهم السلام) و وقتی نوبت به امام هشتم(علیه السلام) میرسد، رو میکنند به روضه مقدس آقا و شعری را با هم زمزمه میکنند که هر وقت آقای دکتر باشد این همخوانی هم هست و گرنه یکی از پیرغلامها بیتی میخواند در وصف فقر و احتیاج عزادارها و درد دلشان با آقا و بعد سلام میدهند.
***
نام این محفل را گذاشتهاند «اتاق اشک» یا «اتاق عشق». البته معلوم نیست اولین بار کی و چه کسی اینجا را به این نام خوانده است اما هرچه هست نام با مسمّایی دارد اتاق. یک بار که روزیات شود حضور در «اتاق عشق»، دیگر با هیچ چیز حاضر نیستی معاوضهاش کنی. کمکم زیارتت رنگ و بوی دیگری میگیرد؛ وقتی نفس پیرغلامها و نوکران نشاندار سیدالشهدا(علیه السلام) میخورد به تو. وقتی بیرون میروی از اتاق اشک، راحتتر پرواز میکند دلت به بلندای آستان آسمانی امام هشتم(علیه السلام). چای روضه در «اتاق اشک» هم لذتی دارد برای خودش؛ مست میکند آدم را. همه بعد از روضه مینشینند و چای میخورند و نفس تازه میکنند و نفس میگیرند برای فردا روز!
اگر احساس کردی دلت در روزمرگی ها هوای گریه کرده است، به اینجا سری بزن. مجلس روضه در «اتاق اشک» بعد از نماز ظهروعصر در تمام ایام سال برپاست…
منبع: نشریه چاووش