زن جوان وقتی دید که شوهرش شغل دوم ندارد به دادگاه خانواده رفت و درخواست طلاق داد.
زن جوان پس از مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق داد و درخصوص علت آن به قاضی گفت: آقای قاضی شوهرم درآمد خوبی ندارد و اصلا به فکر کار جدیدی نیست.
زن جوان ادامه داد: هرچه به او می گویم که به دنبال یک کار دوم باشد و درآمدش را بیشتر کند فایده ای ندارد. او از صبح تا ظهر در یک شرکت مشغول به کار است و از ظهر به بعد بیکار است. همیشه از او می خواهم که برای بعد از ظهرهایش یک فکری بکند و کاری مناسبی پیدا کند تا هم درآمدش بیشتر شود و هم در خانه نماند فایده ای ندارد، او تنبل شده و اصلا مسئولیت پذیر نیست.
وی افزود: شوهرم نمی داند که زندگی خرج دارد و دیگر مجرد نیست و باید از صبح تا شب کار کند. او مرد بی مسئولیتی است و تصور می کند که هنوز مجرد است، من هم دیگر طاقت زندگی با این مرد را ندارم و طلاق می خواهم.
بعد از حرف های این زن قاضی شوهر وی را نیز به دادگاه احضار کرد تا پس از شنیدن صحبت های او رای خود را صادر کند.
بیخد حرف زنه این زنا!! ونه خرج زیاده مردی قد نهینه!!