پدیده ای نو
واژه پیوند خاکستری مدتی است بر سر زبانها افتاده و میان مقامات مسئول و حوزههای تصمیمگیری در این زمینه نگرانیهایی به وجود آمده است، چرا که دختران و پسران جوانی که با یکدیگر عهد زندگی میبندند این پیمان را در جایی ثبت نمیکنند و هیچ گونه مراسمی برای آن انجام نمیدهند.
دکتر علیرضا شریفی یزدی- جامعهشناس و عضو پژوهشکده خانواده ـ درخصوص وضعیت این پدیده در دنیا گفت: «در کشورهای پیشرفته دنیا از قبیل استرالیا، کانادا، کرهجنوبی، بخشی از کشورهای حوزه آسیایی، جنوب شرقی سنگاپور، تایوان و… این پدیده با قدمتی چند ده ساله، روز به روز در حال افزایش است به شکلی که امروزه در برخی جوامع غربی بالاتر از 70درصد از ازدواجها پیش از آنکه به صورت دائمی درآید یک دوره را پشت سر گذاشته است.به گفته وی اگر امروز عنوان این پدیده به طور گسترده در کشور ما مطرح نیست آثار آن بویژه در شهرهای بزرگ قابل شناسایی است و با وجود اینکه آمار دقیقی در دست نیست اما کسانی هستند که با یکدیگر زندگی میکنند بدون اینکه عقد دائم آنها ثبت شده باشد.
عوامل اصلی
در کشور ما چند عامل برای زمینهسازی گسترش این سبک وجود دارد اما در مقایسه با مسیری که در دنیا طی میشود همخوانی ندارد. دکتر شریفی یزدی در همین راستا و در پاسخ به این سؤال که آیا کسی از این سبک سود و منفعتی کسب میکند یا اینکه متضرر میشود به این نکته اشاره کرد که برخی صاحبنظران کشورهای غربی در دورهای به این جمعبندی رسیده بودندکه جامعه دوره مدرنیته را پشت سر گذاشته و وارد مرحله پستمدرن شده است و بر همین اساس، دیگر خانواده مفهوم سابق را نخواهد داشت در حالی که مطالعات و تجربیات نشان میدهد، جامعه هرگز بینیاز از نهاد خانواده نخواهد شد.
در همین راستا این کشورها وارد فاز جدیدی شدند که به دنبال آن برای جوانان این آزادی و امکان فراهم شد که بهصورت آزاد با فرد مورد علاقه خود زندگی کنند و به همین ترتیب این دیدگاه در غرب گسترش پیدا کرد، چرا که جریان فردگرایی بعد از جنگ جهانی دوم شدت گرفت و براساس لیبرالیزم انسانها آزاد هستند با هر کسی که میخواهند زندگی کنند و هر گاه توانایی زندگی این چنینی را نداشتند یکدیگر را ترک کنند و به همین ترتیب، بعدها این دوره خاکستری بهعنوان بخشی از دوران نامزدی مردم مغرب زمین برگزیده شد تا متوجه شوند روحیات و تمنیات آنها با یکدیگر همخوانی دارد یا خیر که اگر این طور باشد، مسائل مهمتری مثل فرزندآوری و موضوعات مرتبط با زندگی مشترک را کنار یکدیگر تجربه کنند.
علت گرایش به این سمت و سو
قدمت مقوله پیوند خاکستری در کشور ایران بیش از چهار دهه است و رگههایی از آن در دهه 40 و نیمه اول دهه 50 بویژه در شهر تهران مشهود بوده است، اما پس از انقلاب بشدت کمرنگ شد و دوباره روند رو به رشدی را به خود گرفته است. سؤالی که در این زمینه به ذهن میرسد این است که این پدیده در کشور ما به چه شکل رشد میکند؟ آیا تقلیدی است یا اینــــــــــکه پیش زمینه اقتصادی و فرهنگی دارد؟ دکتر علیرضا شریفی یزدی در این مورد معتقد است: در دهههای اخیر معدل سن ازدواج بشدت افزایش پیدا کرده است ضمن اینکه معدل نرخ جمعیت مجرد مطلق که هرگز قصد یا توان ازدواج ندارد بالارفته است، جشن عروسی به مـــــراسمی پر هزینه تبدیل شده و نگهداری از خانواده نیز هزینه بر است.
زمانی که تمام موارد یاد شده با بالارفتن نرخ تورم و بیکاری در جامعه همراه شود، باید این انتظار را داشت که فردگرایی در میان جوانان گسترش پیدا کند و در مقابل حس مسئولیتپذیری آنها کاهش یابد و بر مقوله ازدواج رسمی اثر بگذارد و از میزان و کیفیت آن بکاهد. به اعتقاد این جامعه شناس از سوی دیگر طلاق یا سکوت عاطفی و رسمی هم بهعنوان یک آیینه عبرت پیش روی کسانی قرار میگیرد که در یک زندگی کم کیفیت به سر میبرند یا اینکه ازدواج کرده و طلاق گرفتهاند و همین مانعی برای وارد شدن در مسیر یک ازدواج رسمی خواهد شد. مضاف بر اینکه نیازهای جسمی، روحی، روانی و… این فضا را بهوجود میآورد. در این میان پسران تمایل بیشتری برای گرایش به پیوند خاکستری نشان میدهند؛ چرا که معمولاً برخی از آنها از مهارت مسئولیتپذیری، مسأله شناسی و توانایی حل مسأله بهره کمتری بردهاند و علاوه بر این در بستر نهادهای آموزشی دوران کودکی، نوجوانی و جوانی در حوزه شناخت مسائل و مشکلات خود ناتوان یا کمتوان بودهاند و به جای پذیرش مسئولیت یک زندگی، از زیر بار آن شانه خالی میکنند. در واقع این دسته از پسران با انتخاب ارتباطات این چنینی میدانند که هیچ مسئولیتی برعهده آنها نیست بلکه یک تعهد نانوشته کلامی را پذیرفتهاند که هر زمان مایل باشند آن را باطل خواهند کرد و به هیچ عنوان تحت فشار اجتماعی، خانواده و قانون قرار نمیگیرند.
از دیدگاه دکتر شریفی یزدی، این پدیده به مثابه نوعی آزمون خواهد بود بویژه برای پسران اگر تنوع طلب باشند راحتتر به خواسته خود دست پیدا میکنند اما مطالعات گویای این است آن دسته از دخترانی به این روابط تمایل نشان میدهند که توانایی برقراری یک زندگی و ارتباط مشترک و بادوام را ندارند یا اینکه پیوند خاکستری را چتری برای حمایت روانی و عاطفی خود قلمداد میکنند. اما نمیتوان این نکته مهم را نادیده گرفت که بیشترین انگیزه برخی از این دختران، امید به شکلگیری ازدواجی قانونی، دائمی و عرفی است که جزو نیاز و آرزوی هر انسانی است.
تفاوتها
جنس پیوند خاکستری در ایران با تمام دنیا متفاوت است، زیرا از نظر دکتر علیرضا شریفی یزدی در سایر کشورها، این پدیده به منظور محک خوردن طرفین و به منزله بخشی از دوره نامزدی آنها به حساب میآید در حالی که در کشور ایران هرگز اینگونه نیست و البته به طور کامل با ویژگیهای فرهنگی ایران معارض است به طوری که میتوان گفت امکان پذیرش آن ممکن نیست.
علاوه بر این نه تنها این سبک ارتباط مورد حمایت قانون نیست بلکه نوعی جرم پنداشته میشود که حمایت رسمی هم پشت این زندگیها نیست و نسبت به نمونه غربی آن از لرزش و لغزش بیشتری برخوردار است و امکان فروپاشی آن بیشتر خواهد بود. از منظر وی لازم است به این نکته اساسی اشاره شود که به لحاظ فرهنگی، در کشور ما کسانی که بیشتر از سایرین با این انتخاب متضرر میشوند و دردسرهای ریز و درشت به سراغشان میآید دختران هستند، زیرا در این بازی و در طولانی مدت در مقایسه با پسران ضرر و زیان بیشتری را متحمل میشوند و دلیل اصلی آن ارزشها و هنجارهای حاکم بر جامعه است.
ضمن اینکه به دلیل مورد حمایت قرار نگرفتن از سوی قانون، در صورت بارداری، به اجبار انجام سقط انتخاب میشود که در کشور ما تنها در موارد خاص سقط صورت میگیرد و سقطهای غیرقانونی جرم محسوب میشود. به این ترتیب بدیهی است که شاهد افزایش سقطهای غیرقانونی و البته با وضعیت بهداشتی ضعیف خواهیم بود در حالی که کشورهای غربی به لحاظ فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی از «سقط» حمایت میکنند.نخستین و مهمترین اقدام که دکتر شریفی یزدی به آن تأکید میکند این است که برای جلوگیری از گسترش نگران کننده این پدیده، به جای سکوت در مقابل آن که به آرامی و خزنده در حال جا گرفتن در میان قشر جوان است باید با آگاهسازی کامل نسبت به خطرات فرهنگی، اقتصادی، اعتقادی، بهداشتی، درمانی، قانونی و حقوقی این مقوله، برای آنها تبیین و شفاف شود که گرفتار این تفکر غلط نشوند و آگاه باشند که رهایی از آن کار سادهای نیست.
سیاستگذاران و برنامهریزان کشور، باید برخورد دفعی و مکانیکی را کنار بگذارند و با برنامههای مدون و مشخص این واقعیت اجتماعی را در سمینارها و همایشها به چالش بکشند و کارهای پژوهشی در این خصوص انجام دهند و با نتایجی که به دست میآورند، وضعیت را بهبود بخشند.
نکته دیگر اینکه نباید تنها جنبه سلبی این پدیده را مدنظر قرار داد بلکه لازم است بستر فرهنگی قابل اجرا نه در حد شعار را بهعنوان یک جایگزین به جوانان ارائه داد اگر بنا باشد به این قضیه افق نگاهی بلند داشت باید خانوادهها وارد کار شوند و با افزایش مهارتهای زندگی اجتماعی، نسلی تحویل جامعه شود که خود حاضر به پذیرش مسئولیتها باشند.
با این شیوه رفتارهای نادرستی که طی دهههای گذشته در خصوص ایدز، مواد مخدر و… علاوه بر اینکه ابتدا مسکوت ماند و سپس به منافع و امنیت ملی گره زده شد دیگر تکرار نخواهد شد.
حال که این پدیده به یک بحران اجتماعی تبدیل نشده است باید برای مقابله با آن و جلوگیری از مسکوت ماندن موضوع، هزینههای فکری، روحی و اقتصادی را پرداخت تا با موفقیت فاصله چندانی باقی نماند.ایران
پیوند خاکستری، پدیدهای که آرام آرام و خزنده در حال نفوذ است، جای بسی نگرانی دارد و باید گامهایی اثربخش در این مسیر برداشت تا پیش از آنکه راهکارهای مدنظر، تأثیر چندانی برجای نگذارند، بهترین عکسالعمل به کار گرفته شود و پدیدهای که با فرهنگ دینی و بومی ایران همخوانی ندارد، فرصت رشد و گسترش پیدا نکند.
عالی بود
مرسی
بسیار آموزنده ممنون
س به نظرمن هم ازدواج عالی هست موافقم چون ازدواج خود مون بایست برای .همه راهاش قبول کنیم ازخاستگاری تاکوصت شعرهای دیه ولی ازدواج سفیدخاکستری دونفرباهم میونندبعدهم همدیگرنخاستن راحت جدامیشن بدون چرت پرها درگیریها
اسم دیگه ی زناشویی خاکستری در فرهنگ اسلامی زنا است ….کلا اسمش هم چندش است …ازدواج امری مقدس است و زنا با ان متفاوت است
من موندم وقتی کسی می خواد زنا بکنه چه اصراری داره اسمشو بزاره ازدواج بعدشم زنگ بده بهش ….خب ازدواج رو قبول ندارید به جهنم برید زنا کنید ….فقط لطف کنید بنویس چند بار شکست عاطفی خوردید درهمین نوع از روابط