عکس جشن تولد عادل فردوسی پور در ۴۰ سالگی ؛ چه رؤیا باشه چه حقیقت، امروز دیگه عادل چهل ساله شد! بقول معروف، چل چلی جوونیش تموم شد و پا به میانسالی گذاشت. آغاز دهه پنجم زندگی!… وبیداری از خواب غفلت…. نه؟… چهل سال عمرم تلف شده به خط ** سر زلف یار ناید آسان به کف.
چهل سالگی در فرهنگ و سنت ما سن متفاوتی بوده است.در این سن نگاه جامعه به مردان عوض می شده و آنان را به جمع پختگان و کامل مردان می پذیرفته اند. آنها در این برهه یا احساس کمال و پختگی می کنند
و طریق عقل در پیش می گیرند یا یکباره به این صرافت می افتند که ” ای دل شباب رفت و نچیدی گلی ز عیش…”آن وقت ممکن است به سبکسریهایی رو بیاورند که در اصطلاح عامه بدان “چلچلی کردن ” می گویند! البته تجربه ثابت کرده که این تخته گاز رفتنها چندان دوامی ندارد و اغلب دیر یا زود……
عکس جشن تولد عادل فردوسی پور در ۴۰ سالگی است که مشاهده می کنید. بله، مجری برنامه نود چهل ساله شد و این عکس، او را در کنار دوستانش و البته کیک تولد ۴۰ سالگی اش نشان می دهد:
در «خصال» صدوق از امام صادق علیه السّلام روایت میکند که فرمودند: إنّ العَبدَ لَفی فُسْحَةٍ مِن أمرِه ما بَینَهُ و بینَ أربعینَ سَنةً؛ فإذا بَلَغ أربعینَ سَنةً أوحَی اللهُ عزَّوجلَّ إلَی مَلَئکَتِه: إنّی قد عَمَّرتُ عَبدی عُمرًا فَغَلِّظا و شَدِّدا و تَحَفَّظا و اکتُبا عَلیهِ قَلیلَ عَمَلِه و کَثیرَهُ و صَغیرَهُ و کَبیرَه!
ترجمه: «بنده تا سنّ چهل سالگی مورد عفو و مغفرت پروردگار است؛ و زمانی که به این سنّ رسید خدای متعال به دو ملک رقیب و عتید که موکّل بر اعمال و کردر او هستند وحی میفرستد: من به تحقیق به بندهام عمر کافی جهت کسب معرفت و بلوغ عقلی عنایت کردم، از این پس دیگر او در کردار و اعمالش رها و آزاد نیست، بر او سخت گیرید و هر آنچه از او سر میزند کم یا بسیار دقیقاً ثبت و ضبط نمائید!»
و نیز این حدیث در کتب شیعه و در «احیاء العلوم» وارد است: إذا بَلَغ الرَّجُلُ أربعینَ سَنةً و لَم یَتُبْ مَسحَ الشَّیطانُ وَجهَهُ بِیَدهِ و قالَ: بِأبی وَجهُ مَن لا یُفْلِح!.
«چنانچه شخصی به سنّ چهل برسد و بسوی خدا بازگشت ننماید، شیطان پیشانی او را مسح نماید و گوید: پدرم فدای تو باد که دیگر رستگار نخواهی شد!»
درخواست انسانی چهل ساله از پروردگار: شکرنعمتهای خداوند،توبه و تسلیم شدن در برابر خداوند، انجام اعمال نیک و صالح، احسان به والدین و اصلاح امور اولاد و فرزندان(یعنی آنها را نیکوکار و اهل احسان قرار دهد) … در آیۀ مبارکه (سوره «احقاف» آیه 15) سفارش شده است.
به عقیده حکمای پیشین، از جمله ملاصدرا ، نفس آدمی از نخستین مراحل ، یعنی از مرحله جنینی که نبات بالفعل و حیوان بالقوه است ،مراحلی را طی می کند تا به بلوغ معنوی می رسد و این مرحله غالبا در حدود چهل سالگی اتفاق می افتد.
اتفاقات 40 سال زندگی «عادل فردوسی پور»
سعدی هم گفته است:اگر چل ساله را عقل و ادب نیست بتحقیقش نشاید آدمی خواند.(حکایت 11 از باب هفتم گلستان)
یافتن این “عقل و ادب” کاری آسان نیست. بسخن غزالی در نصیحة الملوک: “مردی بچهل سال مرد گردد و از صد یکی شایسته آید”.
«در کتابی خواندم که: مردم تا سی و چهار ساله هر روز بر زیادت باشد بقوت و کیب، و پس از سی و چهار ساله تا به چهل همچنان بیاید، زیادت و نقصان نکند، چنانکه آفتاب میان آسمان رسد بطی السیر بود تا فرو گشتن.»
میانسالی و چهل سالگی سن شادی و اندوه است: بالای فراز زندگی است و هنگاهی که مرد به بارآمدگی و پختگی می رسد و تن و اندیشه اش آنچه را که از این جهان بهره داشته، برگرفته است. از سویی هم آدمی سراشیب حیات و پایان این زندگی پایدار را در پیش رو می بیند، مانند ناصر خسرو به خود نهیب می زند که:
“بیدا شو از خواب خوش ای خفته ی چل سال * بنگر که زیارانت نماندند کس ایدر”
حکما معتقدند که بلوغِ معنوی انسانها در سن چهل سالگی اتفاق میفته و بهمین دلیل بسیاری از مفسران در خصوص آیه «حتی اذا بلغ اشدّه و بلغ اربعین سنة» [سوره احقاف:آیه ۱۵ ]به این نوع بلوغ اشاره کرده اند. پیامبر اسلام (ص) و غالب انبیاء الهــــی نیز دقیقـــاً در همین سن به پیامبری مبعوث شده اند.
“سعدی” معتقده: ” هر آن کس که در این سرای فتور و متاع غرور که تو او را دنیا می خوانی، سال او به چهل برسد و خیر او بر شرّ او غالب نگردد و طاعت او بر معصیت راجح نیاید ، او را بگوی که رخت برگیر و جانب دوزخ گیر!”
“ناصر خسرو” پس از خوابی که در چهل سالگی میبینه ، سفر هفت ساله اش رو شروع میکنه:
بنگر که کجا می روی ای رفته چهل سال
چون آب سوی جوی ز بالا سوی محشــر
“نظامی گنجوی” که در چهل سالگی “مخزن الاسرار” رو سروده در جایی از اون میگه:
طبع که با عقل به دلالگـی ست
منتظر نقد چهل سالگــــی ست
تا به چهل ســــــال که بالغ شود
نقد سفرهـــــاش مبالـــــــغ شود
یار کنون بایدت افســـــون مخوان
درس چهل سالــگی اکنون مخوان
“مولوی” هم که تا سن چهل سالگی شعری نسروده بود و حدود هفتاد هزار بیت شعری که سروده حاصل سالهای پس از چهل و بعد از اولین دیدارش با “شمس تبریزی” است معتقده:
آدمی را اندک اندک آن همام
تا چهل سالش کند مرد تمام
لسان الغیب “حافظ” هم به غمزه، نگران برباد رفتن اندوختۀ تکاملی خود در چهل سالگیه و میگه:
علم و فضلی که به چهل سال دلم جمع آورد
ترسم آن نرگس مستـــانه به یغمــــــا ببرد!
چهل سالگی چه حس متفاوتی دارد.گویی عمر آدمی نصف می شود .کمرش رو به خمیدگی و در سراشیبی مسیر زندگی قرار می گیرد.