واقعیت این است که روح مردم سالاری، تضارب آراء، تلاقی دیدگاهها و تعاطی افکار است و باید با کنارنهادن همگرایی های تصنعی، واگرایی های واقعی را تجربه کرده و با طمأنینه و شکیبایی به وحدتی اندیشید که از امواج اختلافات سلیقه و اولیه گذر کرده و به ساحل اتحاد و انسجام رسید!
ظرفیت بعضی ها، شبیه ظرفیت مورچه ای است که در داخل یک لیوان آب غرق شده بود و دست و پا می زد و هوار می کشید و تقاضای کمک می کرد و می گفت؛ نجاتم بدهید، دنیا را آب برد! خلاصه مهربانی پیدا شد و مورچه را از آن مخمصه رهانید و به هنگام نجاتش به مورچه گفت: مورچه جان، دنیا خیلی وسیع تر از یک لیوان است، تو فقط می توانی بگویی؛ مرا آب برد، نه دنیا را! چون ظرفیت تو کم است و معیار قضاوت تو خودت هستی، فلذا بزرگ نمایی می کنی، تا بتوانی کم ظرفیتی خودت را لاپوشانی کنی! بجای این کار توصیه می کنم که ظرفیتت را بیشتر کنی! مورچه پرسید: چگونه؟! مرد مهربان گفت: شنا بیاموز که اگر چنین کنی، حتی در امواج دریاها و اقیانوس ها هم این چنین هوار نمی کشی!
واقعیت این است که روح مردمسالاری، تضارب آراء، تلاقی دیدگاهها و تعاطی افکار است و باید با کنارنهادن همگرایی های تصنعی، واگرایی های واقعی را تجربه کرده و با طمأنینه و شکیبایی به وحدتی اندیشید که از امواج اختلافات سلیقه و اولیه گذر کرده و به ساحل اتحاد و انسجام رسید!
عدم تحمل روح دمکراسی، با ادعاهای طرفداری از آن منافات کامل دارد و اتفاقی که این روزها در شورای اسلامی شهر ساری شاهد آنیم، در تمامی ادوار مجلس شورای اسلامی و نیز در همین دوره، هر روز شاهد آن بوده و به مراتب سطح بکارگیری واژه ها، بسیار بسیار بالاتر از محاورات و مکاتباتی است که به نقل از برخی از اعضای شورای اسلامی شهر ساری مسموع و رؤیت می شود!
به گذشته های دور نمی رویم تا مشکل فراموشی و آلزایمر را مطرح کنید و کافی است که جلسات علنی همین یکی دو هفته اخیر مجلس شورای اسلامی را که الگوی کشوری مردمسالاری دینی در کشور ماست را رصد کنیم و واژه هایی مثل دیکتاتور خواندن رئیس مجلس توسط یکی از نمایندگان تهران را بیاد آوریم که چگونه ایشان با آرامش خاصی اشاره کرد که من رئیس مجلسم، دیکتاتور نیستم و به آسانی از آن عبور کرد و یا قبل تر از آن که نماینده دیگری از تهران پس از عزل فرجی دانا در جلسه استیضاح، پلاکاردی را در جلوی دیدگان خبرنگاران حمل می کرد که در آن نوشته بود: دوپینگ لاریجانی هم اثر نکرد! و رئیس مجلس با سکوتی متین از آن هم عبور کرد!
روزی که از اعلام سیزده نفره شدن شورای اسلامی هفت نفره شهر ساری اظهار خوشحالی و حتی غرور می کردیم، می بایستی چنین روزهایی را هم حدس می زدیم که حالا باید به تعامل سیزده نفر در یک شورا فکر کنیم که می توانند در هر یک از موضوعات، نظر مخالف با دیگر اعضای شورا داشته و سیزده انتخاب را روی میز قرار داده و روند تفاهم را با کندی و یا با تنش مواجه سازند!
اینجاست که ظرفیت ما می تواند کارساز باشد و کم ظرفیت ها که فن شنای سیاسی را یاد نگرفته اند، در لیوانی از اختلافات، آنچنان بی طاقت شده و هوار می کشند و یک موضوع کاملاً قابل پیش بینی را طوری غیرعادی جلوه داده و به جزع و فزع می پردازند که انگار مصیبت بزرگی اتفاق افتاده و یا خیانت غیرقابل اغماضی در حال وقوع است!
یادم می آید که در ایام پایانی شهریور سال 1359، ارتش بعثی عراق به بمباران فرودگاه مهرآباد تهران مبادرت کرد و به عبارتی رسماً آغازگر جنگی شد که 8 سال بطول انجامید و تنی چند از مسئولین کشوری و لشکری، خدمت امام راحل رسیده و با نگرانی و اضطراب، موضوع را به عرض معظم له رساندند و امام راحل با طمأنینه ایمانی همیشگی خود فرمودند، دزدی سنگی را به خانه شما انداخته تا ببیند که در این خانه آدم زنده ای هست یا نه؟! شما هم پاسخش را بدهید که او بفهمد که در اینجا همه بیدارند و هیچکس خواب نیست! و در اصل امام راحل با این واکنش صبورانه و انقلابی، در مخاطبان، ظرفیت سازی کرد تا نه تنها یک جنگ تحمیلی هشت ساله، بلکه یک جنگ درازمدت و همه جانبه را هم به راحتی تدبیر کرده و پاسخ های مقتضی بدهند!
باز هم یادم می آید که پس از عملیات نافرجام والفجر مقدماتی، فرماندهان خدمت امام راحل رسیده و با گریه، اعلام شرمندگی در محضر ایشان می کردند و باز هم معظم له فرمودند که شما شکست نخورده اید، بلکه دچار عدم فتح شده اید، شکست آن است که شما چیزی را از دست داده باشید، اما عدم فتح، یعنی اینکه شما می خواستید به چیزی دست پیدا کنید، اما موفق نشدید! و اینجا هم امام راحل درس ماندگاری را دادند که زاویه نگاهمان را درست تنظیم کنیم تا هیچ اتفاقی ما را به ناامیدی سوق ندهد و زمینه سقوط باورها و دیدگاهها را در ما فراهم نیاورد!
علیهذا باید متذکر شد که اختلافات سلیقه باعث تنوع دیدگاه ها، تعدد راه حل ها، تکثر انتخاب ها، سلامت رقابت ها، صلابت مصوبات، سعادت جامعه، رضایت مردم، افزایش کیفیت کارها، توسعه فعالیت ها، شکستن انحصارها، تثبیت مردمسالاری دینی، تقویت خلاقیت ها، تعالی مشارکت ها، مانور آراء، فروپاشی باندها، تغییر بافت ها، تضعیف مافیاها، تقدیس ارزش ها، تجمیع اندیشه ها، طرد افراط ها و تفریط ها، شناسایی و شکوفایی استعدادها، بکارگیری قابلیت ها، احیای سرمایه ها، تجدید پیمان ها، افزایش هشیاری ها، تشجیع قلم ها و بیان ها، تنویر افکار عمومی، تسهیل ارتباط ها، تصحیح قضاوت ها، تکمیل رسالت ها، تسریع خدمات، تشریح اتفاقات، تمدید اعتمادها، تشدید اعتبارها، تجدید انتخاب ها، تعویض چهره ها، تفویض اختیارها و بسیاری از اتفاق ها شده که نهایتاً به همان رهنمود وحیانی پیامبر گرامی اسلام می رسیم که فرمودند، اختلاف بین امت من، نعمت است!
البته کاملاً متقاعدم که هتاکی بد است، پرده دری، افشاگری و هتک حرمت ناپسند است، اما باید پذیرفت که اختلاف، فی نفسه مذموم نیست و ما نباید طرفین اختلاف را به خاطر اصل اختلاف، مورد نکوهش و مذمت قرار دهیم، بلکه می توانیم به تنظیم واژه ها و روش ها پرداخته تا خدای ناکرده، افکار عمومی و جامعه دچار آسیب نشود.
اگر چه به شدت از ایفاگری نقش عقل کل گریزانم، اما بخاطر عدم رعایت بهداشت کلام در محاجات برخی از اعضای شورای اسلامی شهر ساری و نیز آتش بیار معرکه شدن برخی از چهره ها که آتش اختلافات را شعله ور کرده و زیبایی اختلاف سلیقه را به زشتی اختلافات مبنایی می کشانند لازم می دانم با استعانت از نمونه های بین المللی و نیز داخلی مردمسالاری متذکر شوم که:
اگر ظرفیت سیاسی ما کافی بود، اولاً اختلافات را به هتاکی نمی کشاندیم، ثانیاً در بن بست افشاگری ها و ناگفته ها که البته وزنی هم نداشتند، گرفتار نمی شدیم، ثالثاً اینگونه در رسانه ها و محافل حضوری، آنها را لنگ نکرده و از آنها گلادیاتورهایی نمی ساختیم که با اوج گرفتن دعواها و درگیری های لفظی آنها، تفریح کنیم!
اگر ظرفیت فرهنگی ما مطلوب بود، به راحتی از اینگونه محاجّه ها عبور می کردیم و از دین و تاریخ و فولگ و ادبیات و غیره برای لجن مال کردن حریفان و رقیبان که سابقه رفاقت و قرابت هم داریم، بهره نمی گرفتیم و به اصطلاح بر خلاف رهنمودهای معصومین(ع) این همه اصرار نمی کردیم که تمامی پل های پشت سر خود را خراب کنیم!
اگر ظرفیت اجتماعی مناسبی داشتیم، اختلاف سلیقه را به اختلافات مبنایی و اعتقادی مبدل نکرده و همدیگر را به بی ایمانی، ارزش ستیزی، خفقان گرایی، بداخلاقی، تبانی و غیره متهم نکرده و هرگز خودمان را فرشته و رقبا را دیو نمی پنداشتیم!
اگر ظرفیت اخلاقی ما اکتفاء می کرد، حقایق را وارونه و واقعیات را تفسیر به رأی نکرده و دروغ را راه نجات خود تلقی نکرده و از بستن تهمت و افتراء به برادران ایمانی خود استنکاف می کردیم!
اگر ظرفیت مسئولیت داشتیم، همه چیز را قربانی نفسانیات خود نکرده و از هر ترفندی برای ترور شخصیت و حذف رقبا بهره نمی گرفتیم و اصلاً به سوء استفاده از موقعیت خود نمی اندیشیدیم و با فرافکنی های نخ نما شده، اینگونه حیثیت خود را به حراج نمی گذاشتیم!
اگر ظرفیت توانا بودن داشتیم، به زورگویی و دیکتاتوری کلامی تن نداده و به هر قیمتی دنبال بُرد نبودیم و با منش جوانمردی، وارد گود شده و همه چیز را در این دنیا نمی دیدیم و چیزهایی را هم برای آخرت می گذاشتیم!
اگر ظرفیت شهرت یافتن داشتیم، شهوت محبوبیت بر ما غلبه نمی کرد و اینگونه در متن و حاشیه، فرصت های خدمت به مردم را از دست نداده و بلیط های خود را نسوزانده و زمان را از دست نمی دادیم!
اینجاست که امام سجاد(ع) می فرمایند: خدایا قبل از آن که امانتی را به من واگذاری، ظرفیتش را در من ایجاد کن و یا در جای دیگری می فرمایند: خدایا هر اندازه که مرا در نزد خلق بالا می بری، در نزد خودم کوچکم کن!
ظرفیت، همان فن شنایی است که در ابتدای این یادداشت متذکر شدم که می تواند مورچه ای را از ذلت ترس از غرق شدن در یکم لیوان آب به عزت شجاعت شناگری و سواری خوردن از شانه های امواج اقیانوس ها اعتلای مقام ببخشد و یا همان قدرت پروازی است که خداوند به پرنده ها داده تا به ناکجاهای جهان ناشناخته سفر کند و کافی است که انسان نیز در قبال این همه مواهب الهی، چراغی در دست داشته باشد تا به ظرفیت عبور از تاریکی ها، ابهامات، مشکلات و موانع نایل آید!
علیهذا نکته مهم اینجاست که نباید اصل اختلاف سلیقه را زیر سؤال برد و بر پاک کردن صورت مسئله اصرار داشت، بلکه باید با تصحیح و پاکسازی واژه های غیراخلاقی، به کاهش ابهام ها، افزایش آگاهی ها، ارائه راهکارها، اهداء دیدگاهها و نهایتاً مساعدت میدانی و فکری به کسانی که قدرت عبور از تنگناها را ندارند، راهگشایی کرده و تفاهمات شورایی را برای آینده همکاری ها و همدلی ها تمدید کرد.
به هر حال باید بپذیریم که نباید با افراطی گری و عنان گسیختگی قلمی و کلامی، مردم و افکار عمومی را از اختلافات مسئولین بترسانیم و کار را به جایی بکشانیم که باورپذیری مردم را از نعمت بودن اختلافات کاهش داده و رفته رفته بجای واگرایی و ابتکار و خلاقیت، جامعه را به همگرایی کسل کننده سوق دهیم که کسی از ترس تخریب وجهه و یا ترور شخصیت خود، جرأت ورود به رقابت ها، بروز دیدگاهها و نیز حضور در مشارکت ها را نداشته باشد و در اصل به دست خودمان، خفقان آفرینی کرده و به ذبح مردمسالاری مبادرت ورزیم!
در پایان، ضمن تأکید بر انسجام و اعتصام و اتحاد همه اعضای شورای اسلامی شهر ساری که شهروندان به تلاش ها و احساس مسئولیت آنها در شرایط فعلی و سه سال آینده عضویت آنها در شورا در راستای خدمت به شهر ساری و کمک به برون رفت مرکز استان از مشکلات دست و پاگیر رفاهی، عمرانی، فرهنگی و اجتماعی، به شدت نیازمند و امیدوارند، با اینحال یادآور می شوم که اگر روزی شورای شهر، اختلاف دیدگاه و تضارب آراء نداشته باشد، عملاً ماهیت واقعی اش را از دست داده و مسخ شده است و مثل همه سازمان های سلسله مراتبی، ساختار بله قربان گو پیدا کرده و طبعاً فلسفه وجودی اش را به فراموشی سپرده است و اینکه صاحبان قلم و تریبون اینگونه القاء کنند که آنها همواره باید سکوت کرده و یا ساز مخالف نزنند، پدیده ای به مراتب خطرناک تر از اصل اختلاف و در اصل یک توصیه ضد مردمسالاری دینی است و نباید چنین رفتاری پیشه کرده و نمایندگان مردم در شوراهای اسلامی را کر و لال و گنگ بخواهیم، اگر چه معتقدم که همه این اختلافات در مرحله مقدماتی مباحث و برای به کرسی نشاندن رأی خویش است، اما همین که موضوعی با اکثریت آراء به تصویب می رسد، مخالفان هم باید آن را مصوبه خود دانسته و برای تحقق آن تلاش کنند!
صادقعلی رنجبر-عضو هیئت علمی دانشگاه