شيعيان ديگر هواي كربلا دارد حسين
روي دل با كاروان كربلا دارد حسين
مي برد در كربلا هفتاد و دو ذبح عظيم
بيش از اينها حرمت كوي مني دارد حسين
بس كه محمل ها رود منزل به منزل با شتاب
كس نميداند عروسي يا عزا دارد حسين
بردن اهل حرم دستور بود و سر غيب
ورنه اين بي حرمتي ها كي روا دارد حسين
اشك خونين گو بيا بنشين به چشم شهريار
كاندر اين گوشه عزاي بي ريا دارد حسين
«شهریار»