از ساخت اولین سماور، احتمالاً بیش از دو قرن گذشته است. اما چندان قاطعانه معلوم نیست که اولین سماورساز یا چنانکه در گذشته میان مردم کشورمان معروف بوده، اولین «دواتگر» عالم چه کسی بوده و در کدام شهر و کشور میزیسته است.

روایتها در این باره متفاوت است و منابع و مدارک اندکی که در این زمینه به جای مانده، با راست و ناراست و تعصباتی درآمیخته است.
طرز کار جوشآوری و سماور
سماور ساختمانی ساده دارد: یک بخش مخزنی برای نگهداری آب، یک بخش انرژیزا (یا به نام قدیمی آن: آتشدان) برای تولید حرارت و انتقال گرما به آب.
در سالهای اخیر این دو بخش ساده، با نوآوریهایی همراه شدهاند و ظاهر یا کاربردشان را بهتر کردهاند: افزودن لولهای در وسط، کلیدی برای روشن و خاموش یا کم و زیاد شدن خودکار حرارت، حذف سوختهای دودزا و پردردسری چون هیزم و زغال و استفاده از فنرهای حرارتی و المنت برقی یا شمعک و سرپوش گازی.
اولین جوشآورها
برخی زادگاه اولیه سماور را خراسان بزرگ در ایران قدیم میپندارند. مردم این خطه وسیلهای داشتند برای دم آوردن جوشاندههایی از گیاهان کوهی یا خانگی که گرچه شکل و ظاهر آن وسایل چه بسا اندکی متفاوت از سماور کنونی بوده، به هر شکل، جد یا نیای آن به شمار میرفته است و در اصل همان کاری را میکرده که سماورهای کنونی.
بعضی دیگر آذربایجان را با استناد به دستساختهای از کسی به نام استاد «نجف قلی» نامی، اولین مکان سماورسازی در دنیا میپندارند؛ وسیله ساخته این شخص شباهت بسیار به سماورهای کنونی دارد و هماکنون نیز در موزه شهر لاهیج کشور آذربایجان نگهداری میشود. ساکنان «تولا»، شهری در روسیه که اکنون هم یکی از تولیدکنندگان سماور در جهان است، خود را پیشروان و جلوداران عرصه ساخت و عرضه این وسیله و شهرشان را نیز پایتخت سماورسازی دنیا میپندارند.
شهرت «تولا» میان مردم روس، بر پایه همان شهرتی است که کرمان ایران در زمینه تولید زیره دارد و «سماور به تولا بردن» و «موزه سماور» در این شهر، از جمله معروفترین ضربالمثلها و اماکن در روسیه است. دستهای دیگر «تولا» را فقط پایتخت کنونی سماورسازی و محل گسترش این صنعت میدانند و معتقدند خاستگاه آن جایی غیر از آنجاست. پس از انقلاب اکتبر، وقتی پتر کبیر از مسکو به تولا سفر میکرد، عدهای از کارگران و صنعتگران نیز همراهش بودند.
برخی از آنها پس از سکونت در این شهر، سماوری را که پیش از آن هم در منطقه اورال روسیه کاربرد و رواج داشت، صنعتی سازی کرده یا به عبارتی گسترش دادند و به عنوان تولیدکننده، سر زبانها افتادند.

جنگ قهوهای – سماوری!
بر اساس آنچه از برخی منابع به جای مانده در این زمینه برداشت میشود (همچون «تذکرهالملوک» یا کتابی به نام «الحیل» نوشته شخصی به نام «احمدبنموسی شاکر خراسانی» که ظاهراً در قرن هشتم میلادی پدید آمده)، احتمال تولد سماور هر چند با عناوینی دیگر در کشور ایران بعید دانسته نشده است.
طبق روایت این منابع، گفته میشود برخی ساکنان شهرهای بزرگ ایران از دیر باز به نوشیدن قهوه دلبستگی بسیار داشتهاند و این دلبستگی نه تنها در دوره صفویه هم مشهود بوده، در دربار قاجار نیز شغل قهوهچیگری یکی از اشتغالات معروف به شمار میرفته است. گفتههای روایت شده در این منابع حاکی است که قهوهچیهای آن زمان برای تهیه قهوه از وسیلهای هیزم سوز یا زغال سوز با کاربرد کنونی سماور استفاده میکردهاند و تنها تفاوت قابل بیان در کارشان این بوده است که چای و چایکاری و چاینوشی در زمانهای بعدی، جای گستردگی میل به نوشیدن قهوه را گرفته و بنابراین با همان ابزار، بعدها چای هم دم میکردند.
از همین رو دستهای معتقد شدهاند که ابزار موصوف و مورد استفاده ایرانیان، در قرن هجدهم میلادی به روسیه وارد شده و زیر توجه مردم روس و افزودن نقش و نگارهای هنرمندانه به آن، به کالایی با عنوان سماور و با قابلیت صادرات و عرضه به کشورهای دیگر بدل شده است؛ وقتی برادران لوموف نخستین سماورهای تولید انبوه روسی را در قالب مبادلات تجاری به کشورمان باز آوردهاند، نام نامعلوم پیشین آن هم تغییر کرده و سماور روسی جایگزین آن شده است.
گروهی هم البته هستند که پا به دیگر سو نهاده، استنادشان را از تجار روسی به هدایای دربار فرانسه معطوف کردهاند و معتقدند سماور ابتدا از فرانسه به ایران آمده، هرچند که بعدها نام روسی آن در میان مردم ما شایع شده است.
خلاصه، در دنیا همچنان که چند کشور، مدعی اولین تولیدکنندگان سماور و صادرات و عرضه آن به جهانیان به شمار میروند، در باب واردات و شیوع و گسترش آن به ایران یا از ایران هم، مدعا و ادعا بسیار است. اصولاً نیکو و خوشتر آن است که جنگ صنعتی و سماورگری را کنار نهیم و فقط به زبان و بیان فارسی خودمان روی آورده و به جای سماور بگوییم: جوشآور.
پای ثابت جهیزیه
گرچه اکنون جای ورشو یا برنج را ممکن است فلزاتی چون استیل با قابلیت ضد خش گرفته باشد، یا سماورهای هیزمی و زغالی و نفتی و مانند آن از قهوهخانهها و آشپزخانهها به موزهها نقل مکان کرده باشند و این اواخر انواع برقی و گازی در خانهها و ادارات بیشتر دیده شوند، چه گفتهها و باورهای فوق راست باشند چه دروغ، آنچه بدیهی به نظر میرسد این است که سماورها و متعلقات جانبی مرتبط با آن، از هر نوع و به هر قیمت و با هر جنسی که باشند، در مملکت ما هنوز هم یکی از لوازم پرکاربرد زندگی محسوب میشوند و بر همین اساس است که سر جهاز هر دختر دمِ بختی، سماور و جوشآوری از قبل مهیا شده است!
صنعت جوشآورسازی
از گذشته تاکنون، ورشو، برنج و آلیاژهایی از نیکل و نقره یا حتی سماورهایی پوشیده از آبطلا و مرصع و متصل به نگینهای رنگی و سنگهای قیمتی، در شمار انواعی از این کالای مورد استفاده و آشنا برای همگان بوده است و در تهران، خراسان، اصفهان، تبریز، زنجان، بروجرد و برخی شهرهای دیگر از این ورقهای فلزی یا آلیاژهایش در دستان صنعتگرانی که بر خلاف ما وقت بسیار و حوصله بیشتر و شوق و انگیزهای فزونتر داشتند، سماور، استکان، نعلبکی، سینی و ظروف مرتبط با چاینوشی در طرحها و قالبهای متنوع و با جنسهای گوناگون پدید میآمده و به قهوهخانهها، اماکن رسمی یا دولتی و خانههای عموم و حتی کلکسیون خواص راه مییافته است.
در صنعت سماورسازی سالهای نزدیکتر، نهایتاً دو نام «ورشوچی» و «عالینسب» با تولید انبوه و تبلیغات گستردهتر و طرحهای جدیدترشان سماورسازهای متفرق و خردهپا و کمتر موفق پیش از خود را کنار زدند و بیش از تولیدکنندگانی با نامهای دیگر به عنوان پیشگامان این صنعت شنیده و گسترده شدند. «کارخانهجات سماورسازی برادران ورشوچی» در سال 1322 و «صنایع نفتسوز و گازسوز عالینسب» در سال 1329 راهاندازی شد و بسیاری از مادران و پدران ما هنوز هم محصولاتی چون چراغها و والورهای روشنایی، گرمایی یا پختوپز ساخته شده با ورقهای ضخیم و سماورهای معروف آنها به ویژه بخاری مارک «علاءالدین» را به یاد دارند و به محض اشاره به آن، خاطراتی در ذهنشان مرور میشود.
جام جم