“طبیب” در میان ابناء نوع خود بدان سعادت و مقام و مرتبت است که به مظهر بودن اسم شریف “مُحیی” که از اسمای بزرگ الهی است، نائل آمده است یعنی طبیب در منظر اعلای مردم اوحدی “عیسوی مشربی” در مدینه فاضله انسانی است که به درمان بیماران احیای نفوس می کند و به پیکر جامعه روح حیات و بقا می دمد علاوه اینکه خود “طبیب” به دو معنی از نامهای نیکوی خداوند سبحان است؛
یک معنی این که لفظ “طبیب” از اسمای کتبی خداوند تعالی مأثور است دوم این که هر کلمه ای از کلمات نوری وجودی اسمی از اسمای تکوینی الهی است، تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل.
وانگهی خدای را که به “یا شافی” می خوانی و از وی درمان می خواهی چنان است که برزگر از خداوند طلب باران می کند. هر یک از درمان و باران را چنان است که باید از آن اسباب خواسته هر یک فراهم شود، بیمار و برزگر هر دو تشنه آب حیات اند، وجود طبیب برای بیمار به منزلت ابر رحمت برای برزگر است.
سه تن از استادان من که هر یک از ستارگان قدر اوّل آسمان علوم و معارف بوده اند، آیات عظام حاج میرزا ابوالحسن شعرانی، حاج میرزا احمد آشتیانی و حاج میرزا مهدی الهی قمشه ای (رضوان الله علیهم) قانون طبّ بوعلی را تدریس می فرمودند و جناب آقای آشتیانی در آن تبحّری شگفت داشت و می فرمود که قُدما میمون را می شکافتند و با تشریح آن از کالبد انسان خبر می دادند.
نگارنده، چند سال طبّ را در محضر اعلای استاد علامه ذوالفنون شعرانی به همان شیوه کلاسیکی پیشینیان (که نخست قانونچه محمد بن محمود چغمینی و پس از آن شرح اسباب معروف به شرح نفیس و سپس یک دوره کامل تشریح و بعد از آن قانون شیخ الرئیس و در عرض آن کُتب طبّی دیگر متعارف بود و تدریس می شد) تتلمذ کرده است و صحف و رسائل عدیده در طبّ و تشریح و معاجم طبّی از مخطوط و مطبوع به تازی و پارسی و فرانسوی با توفیقات الهی تحصیل کرده است.
استاد در آغاز نخستین جلسه درس قانونچه فرموده است؛
“آقا! در حوزه های علمیه ما کتب طبّ مانند دیگر رشته های علوم تدریس می شد و علمای ما در علم شریف طبّ نیز دست داشته اند. یک عالم دینی در فهم بسیاری از اخبار و حلّ و درک کثیری از مسائل فقهی از قبیل حدود و دیات به طبّ و تشریح آن نیازمند است.”
آنگاه انگشت شهادتش را در زیر جانب راست فکّ اسفلش نهاد و به مطایبت گفت:
“آخوند باید به (علم) تشریح آشنا باشد که لااقل بداند مثلاً کلیه او در اینجایش آویزان نیست”.
از خاطرات خوشی که در جلسه های درس تشریح در محضر انورش داشته ایم، جلوه گری های خاصّ کریمه “فتبارک الله احسن الخالقین” در مرئی و منظر ما بوده است چنان که خود جناب شیخ الرئیس در پایان تشریح عضل رأس به ذکر همین کریمه تبرّک جسته و به قلم آورده است “فتبارک الله أحسن الخالقین”.علامه دهر
فرمایشات اشتباه است
بیانات صحیح است.