آسیب های پنهان جامعه نظیر زندگیهای تجردی، هم خانگیهایی که امروز جامعه دانشجویان ما را به خود مبتلا کرده و زنگ خطر جدی برای کشور محسوب میشود.
گفتگو با این عضو شورای شهر را در 58 بند در ادامه میخوانید:
آیا برخوردهای سلبی آسیبهای اجتماعی را مرتفع میکند ؟
دانشور: بخشی از مشکلاتی که ما امروز در مباحث فرهنگی و آسیبهای اجتماعی داریم به خاطر اعمال سیاستهای غلطی است که در گذشته اجرا شده؛ نظیر برخوردهای سلبی و جبری با این مباحث که نه تنها آسیب را مرتفع نکرده، بلکه نتیجه معکوس داشته است، در حالی که پیامبر (ص) ما کار خود را با آموزش پیش میبرده است.
اگر ما به دین خودمان مراجعه کنیم، مشاهده میکنیم در حالی که سنتهای بسیار وحشتناکی در عصر جاهلیت وجود داشته، پیامبر گرامی اسلام از آنان افرادی متمدن ساخته و بسرعت نیز آن را توسعه داده که این امر با فرهنگ سازی و آموزش بدست آمده است، از طریق مساجدی که در آن زمان شبیه به فرهنگسراهای فعال امروز بودهاند و تمامی آموزشها را مسلمانان در مساجد میآموختند و حتی مراسمهای عروسی نیز در آنجا برپا میشده است. در واقع مساجد یک نهاد اجتماعی بوده که به پرورش خانوادهها، از کودکان و نوجوانان تا جوانان، میپرداخته است.
مسئولان ما باید خود الگو باشند، همان گونه که پیامبر اکرم(ص) و اصحابشان همگی الگو بودند؛ چراکه اگر یکی از مسئولان، امر غلط و خلافی را انجام دهد، تأثیر آن در تمام اقشار و آحاد جامعه مشاهده میشود.
حضرت علی(ع) این موضوع را به زیبایی عنوان کردهاند که مسئولان ما شبیه به حاکمینشان خواهند شد و مردم به مسئولان و دولتمردان خود نگاه میکنند و الگو میگیرند.
تجربه نشان داده است که هر گاه سیاستهای انقباضی و قهری انجام شده، متأسفانه نتیجه معکوس داده است، در حالی که باید فرهنگسراها را فعالتر و آموزشهایمان را غنیتر میکردیم.
متأسفانه آنچه ما را آزار میدهد نتیجه سیاستهای غلط است که گاهی در شورای شهر هم شاهد آن هستیم. نظیر تصمیمانی که در خصوص آموزش ندادن موسیقی انجام شد. باید به جای برخوردهای قهری، تنوع و شکلهای مختلف انسانها را پذیرا باشیم. اگرچه پوشش، بسیار مهم است و اسلام نیز بر آن تاکید کرده است، اما اینکه اصرار بر پوششی خاص داشته باشیم نیز اشتباه است؛ نظیر آنکه در برخی مدارس ابتدایی پوشش چادر را اجباری کردهاند.
نظرات جوانان چقدر مهم است؟
دانشور: متأسفانه اتفاق دیگری که در این حوزه یک چالش است، این است که برنامهریزان و سیاستگذاران با قشر جوان ارتباط ندارند و به همین دلیل براساس دوران جوانی خودشان برنامه ریزی میکنند در حالی که جوانان امروز جوانان دیجیتال، رایانه و دنیای مجازی هستند.
شاید در دوران جوانی دلخوشی ما رفتن به کتابخانه و مطالعه کتابهای شهید مطهری بود و یا علایق ما در گردشگری خلاصه میشد، اما جوانان امروز علایقی متفاوت دارند. دنیای معنویت ما نیز با آنان متفاوت بود. ما در مساجد بزرگ شدیم که من همیشه گفته ام بخش بزرگی از موفقیتهای زندگیام را مدیون همان عوامل معنوی هستم.
اما در مورد جوانان امروز با دنیای مجازیشان تنها کسی که می تواند به ما راهکار بدهد خود جوانان هستند، که متاسفانه در این زمینه آخرین نیازسنجی انجام شده از جوانان مربوط به زمان آغاز تشکیل سازمان ملی جوانان و نزدیک به 10 سال پیش است و تنها نتیجه آن تشکیل تعداد NGO ها در این زمینه بود و اخیراً هیچ مطالعهای در این خصوص برای استفاده در سیاستگذاریها انجام نشده است.
توجه به معنویات و هوش معنوی چیزی است که تمام دنیا دارند هر روز به آن پی می برند و عواقب خلا معنوی را درک می کنند. در حالی که امتیاز ما این است که این موضوع در پیشینه ما وجود دارد و تنها مهم این است که این مطالب از زبان چه کسی به جوانان گفته شود تا پذیرفته شود که بهترین افراد از میان خود جوانان است.
متاسفانه جوانان ما فضای صحبت را ندارند، در حالی که ما مسئولان باید اشتباهاتمان را بپذیریم و با سیاست گذاریهای صحیح و مداخله و مشارکت خود جوانان تصمیمات درستی اتخاذ کنیم.
شما در صحبت هایتان به مساجد در گذشته اشاره کردید که مراکز اجتماعی شدن مردم بودند و اینکه دنیای جوانان امروز تغییر کرده و در دنیایی مجازی زندگی می کنند، اما می دانیم که امروز شبکههای ماهوارهای الگوهای جوانان ما را زنان و مردانی بیبند و بار معرفی می کنند، به نظر شما آیا نباید قدرت این شبکهها در نظر گرفته شود و برای ایجاد پایگاههای فرهنگی و اجتماعی گامی موثر برداریم؟ آیا جوانان امروز ما که شاید پیشینه خواندن کتابهای شهید مطهری را نداشته باشند و با جدی نگرفتن آسیبهایی که در جامعه نفوذ می کند، کم کم به سمت بزهکاری کشیده نمیشوند؟
دانشور: همه این موارد درست است و ما قبل از هر اقدامی میبایست بینشها را در جوانان تقویت کنیم. متاسفانه آسیبهای اجتماعی امروز رنگ دیگری به خود گرفته و شاهد هستیم که متاسفانه زندگیهای همخانه و خارج از چهارچوب ازدواج امروز در حال افزایش است و حتی نوع پوشش برخی از جوانان ما به سمت الگوهای غربی کشیده شده است.
متاسفانه شکبههای ماهوارهای که جوانانمان را به سمت خودشان میکشانند و آنها را به سمت الگوهایشان سوق میدهند، آسیبهای نظیر جشن طلاق، خانههای مجردی و زندگی همخانهای و حتی جشن میلیاردر شدن و زندگی با حیوانات را به ارمغان آوردند و خانواده را که مهم ترین و پر افتخارترین نهاد جامعه ایران به لحاظ استحکام است مورد هدف قرار دادند.
متاسفانه به خاطر همین الگوها امروز شاهد هستیم آسیبهای نوظهور نظیر پدیده جشن طلاق آمارهای بالایی را در برگرفته و باید تصمیمات امروز در فضای واقعی گرفته شود .
آسیب های پنهان جامعه نظیر زندگیهای تجردی، هم خانگیهایی که امروز جامعه دانشجویان ما را به خود مبتلا کرده و زنگ خطر جدی برای کشور محسوب میشود، به طوری که دانشجویان ما را از تعهد نسبت به چهارچوب خانواده و ارزشهای انسانی دور میکنند.
اما خوشبختانه امروز فضای صحبت کردن از این آسیبها بهتر شده چراکه میدانیم که تا زمانیکه درباره بیماری صحبت نشود درمان آن امکان پذیر نیست و باید درباره این آسیبهای پنهان جامعه بیش از پیش بحث و گفتگو کرد.
زمانی مسائل اقتصادی توجیهی برای بیرغبتی به تشکیل خانواده و ازدواج بود که اگرچه هنوز یک مشکل قابل قبول است اما متاسفانه شاهدیم بسیاری از جوانانی که شرایط ازدواج را دارند نیز نسبت به این موضوع بی تمایل هستند و متاسفانه تمایل و اطمینان به ازدواج در پسرها بسیار پایین تر از دخترها است.
در گذشته ابعاد خانوادهها اگر بزرگتر بود ، حمایتها نیز بیشتر بود و در واقع سرپرست خانواده احساس تنهایی نمیکرد و عدهای در خارج از چهارچوب این خانواده نظیر پدربزرگ ، مادربزرگ ، دایی و عمه و … از این خانواده حمایت و مشکلات را حل میکردند و به همین دلیل ترسی از زیاد بودن بچه نداشتند و اگر اتفاقی رخ میداد ، هیچ بچهای سر از بهزیستی در نمیآورد اما امروز اگرچه بخشی از مشکلات اقتصادی تاثیر گذار بوده است اما تغییر الگوهای ما که مسبب اصلی آن در شبکههای ماهوارهای است باعث شده نوع نگرش به زندگی در جوانان تغییر کند.
هر روز ابعاد خانواده کوچک و کوچک تر میشود چراکه نقش های حمایتی را امروز نداریم و در نتیجه سرپرست نیز تصمیم بر کوچک کردن ابعاد خانواده می کند و لازم است نهاد های حمایتگر را ایجاد کنیم و آنچه در سنت هایمان نیز داریم که به عنوان صله رحم است را حفظ ، تقوبت و فرهنگسازی کنیم.
نهاد خانوادههای ایرانی را در هیچ کجای دنیا نمیتوان مشاهده کرد، اما متاسفانه چند سالی است که این نهاد خانواده دچار حملاتی شده و شرایط آن به مرحله هشدار رسیده که باید سریعا برای آن برنامه ریزی کرد و روی همان فکر و بینش انسانها کار کرد.
زمانی که جوانان ما میگویند،تمایلی به ازدواج ندارم همان لحظه را میبینند، در حالی که یاد نگرفته اند که برای طول زندگی خود برنامه ریزی کنند و همه ما در سننی حتما به وجود بچه نیاز داریم و دختران ما به لحاظ فطرشان نیاز به مادر شدن و نوازش فرزند را دارند که حتی این فطر را در بد حجاب ترین جوانان میتوان دید و پیدا کرد.
متاسفانه امروز جوانان ما با سرکوب کردن این نیزاها عوارض جدی را برای آینده خود تامین کردند و حتی دوران سالمندی خوبی نیز نخواهند داشت و در واقع نیاز به خانواده داشتن و امنیت داشتن را سرکوب کردند که لازم است درباره آن بسیار صحبت شود و برنامههای متنوعی برای آن در نظر گرفته شود.
ما 374 سرای محله داریم و تعداد بسیار زیادی فرهنگسرا در گوشه و کنار شهر برپا کردهایم، اما چیزی درون آنها وجود ندارد و تنها نماد گرایی است، ما بوجههای کلان اختصاص میدهیم به برنامههایی که بیشتر نماد است و عمق ندارد و باید گفت که ما مشکل بودجه در تخصیص اعتبار نداریم و به اندازه کافی بودجه در اختیار داریم و مشکل در برنامه ریزی و سیاست گذاری هست که در آنها جامعه هدف ( جوانان ) دیده نشده و در واقع در برنامه ریزها و تصمیم گیریها آنها را مداخله نمیدهیم.
اشاره ای کردید به آسیبی به عنوان زندگی های هم خانگی و زمینه آن را کوچک شدن خانواده دانستید ، به نظر شما این معضل برای درمان نیاز و حمایت دولت را نمی طلبد؟
دانشور: بخشی از حمایتها باید توسط دولت و نهادهای حمابتگر و بخش بخشی توسط والدین تامین شود ،که برای مثال میبینیم در تمام دولتها بودجههایی برای وام ها در نظر گرفته میشود اما جوانان به آن وام ها دسترسی ندارند درحالکه در جایی دیگر وام های میلیاردی به راحتی پرداخت می شود.
فکر نمی کنید شاید به این دلیل است که وام های تجاری از بورس و اوراق و سهام تامین می شود و وام های جوانان نظیر وام ازدواج از طریق قرض الحسنه باید تامین شود؟
دانشور: بله متاسفانه این چنین است و بانک ها نیز به دلیل سود پایین این وام ها رغبتی به پرداخت آن ندارند.
در صحبت هایتان تاکید بسیاری بر ورود آسیب های پنهان از طریق شبکه های ماهواره ای داشتید، این شبکه ها چگونه زمینه ورود این آسیب ها را فراهم می کنند؟
دانشور: شبکههای ماهواره ای نه تنها این نیازها را در جوانان ما سرکوب میکنند بلکه یک فراموشی و خلاء هایی را ایجاد میکنند به طوری دختران و پسران از یاد میبرند، قرار است روزی خود نیز حس مادر بودن و پدر بودن را تجربه کنند ولی متاسفانه وقتی زمان موعود میرسید، جوانان ما آماده نبوده و تنها راه گزیر از این مهلکه را سرکوب کردن حس پدر و یا مادر شدن و فرار از تشکیل خانواده میبینند.
البته یکی دیگر از آسیبهای پنهان امروز که نشات گرفته از شبکههای ماهوارهای و فیلمهای هالییودی است ،سوق دادن برخی جوانان بیگناه کشورمان به پدیدههایی نظیر زندگی با حیوانات و دوری کردن از انسانها است که متاسفانه در برخی از نقاط پایتخت چنین مواردی گزارش شده است که یک زن یا مرد به جای تشکیل خانواده با حیوان خانگی خود زندگی میکند.
به نظر شما در مقابل این اقدامات شبکه های ماهواره ای که این چنین زیرپوستی عمل می کنند ، نیاز نیست ما نیز اقدامی زیرکانه انجام دهیم و آیا فکر نمی کنید جوانان ما امروز با این تکنولوژی و وابستگی به شبکه های ماهواره ای جذب سرای محله نمی شوند و لازم است اقدامی نظیر زمانی که در شهر پوستر هایی برای برنامه ریزی آینده ای نزدیک انجام میدهیم و یا مشابه اقدامات راهنمایی و رانندگی که برای فرهنگ سازی یک پدیده به صورتی تلقینی عمل می کند، در این بخش نیز جوانان را از طریقی زیرکانه تر جذب کنیم؟
دانشور: بله درست است باید راهکاری نو اندیشیده شود و اینکه ما الگوهای خوبی در بین جوانان داریم که باید آنها را شناسایی و معرفی کنیم، چراکه ما همیشه الگوهای سالمند را معرفی کردیم، چراکه الگوهای جوان کشورمان کم نیستند و تمایل جوانان ما نیز برای شنیدن صحبتهای یک الگو جوان بیشتر است.
این الگوها میتواند هم به لحاظ مادی و به لحاظ معنوی سوق دهنده جوانان به سمت عوامل موفقیت و معرفت و بینش باشد.
متاسفانه امروز در جوانان ما بحران هویت وجود دارد، چراکه ما با جوانانمان در ارتباط با خدا با زبان ساده کم صحبت کردیم، و اغلب صحبتها ما شامل باید ها و نبیادها در این زمینه بوده و از مهربانی خداوند کم صحبت کردیم و چه شروط راحتی برا انسانها گذاشته شده است ، اما ما شرایط را سخت نشان داده ایم.
امروز جوانان ما بحران معنوبت را سپری میکنند که متافوت با نسل های گذشته است و با حضور خداوند میتوان جوانان را به زسمت زندگی درست سوق داد، چراکه آنچه ما را در قدرمتدان جهانی و استکبار به طور سربلند نگه داشته است ، ایمان به خداوند و اجرای دستوراتش بوده و هماهنگونه که در صحبتهای امام خمینی(ره) خدا و در محصر خدا بودن مورد تاکید بوده که یک قوام معنوی بالا به زندگی انسانها آن دوره بخشیده بوده است.
مسئولین ما باید مراقب رفتارهایشان باشند چراکه اشتباهات مسئولبن تبعات بسیار منفی در بین اقشار مختلف جامعه دارد و اتفاق بدی که در جامعه رخ داد، نفاق و شکافی بود که در بین مسئولین با نام اصلاح طلبها و اصولگرایان به وجود آمد ، در حالی که ما همه ایرانی و مسلمان هستیم و همه باید برای ایران و سازندگی ایران تلاش کنیم.
این موضه نیز در فرمایشات امام خمینی (ره) همواره با کلیمه وحدت مورد تاکید قرار گرفته ، اما متاسفانه امروز شاهدیم هریک از این شخصیتها با راه اندازی یک سایت تنها به یکدیگر ناسزا میگویند ، در حالی که زمانی میتوانیم تمام مسائل کشور را حل کنیم که با یکدیگر متحد باشیم.
مسئولان کشورمان در این سالیان اخیر که شبیه به شکافی بود که پس از فوت پیامبر بین شیعه و سنی رخ داد.
در تمام دنیا احزاب وجود دارند اما گفتمان مابین آنها خوب است و نه اینگونه که کل موجودیت فرد و با گروهی را به زیر سوال ببرند.
تخلفاتی بزرگی در میان مسئولان ما رخ داد که مجازات نشدند و باعث شد تا قبح این مسائل ریخته شود و بسیارند پرونده های مفاسد اقتصادی که باید به آنها سریعا رسیدگی شود و نباید گذاشت رها شوند، چراکه زمانی این مجازات اتافاق نمیافتد که زشتی این بزه از بین برود.
تخلفاتی بزرگی ذر زمینه مفاسد اقتصادی توسط افرادی انجام شده و بعد مردد بودیم که آیا این شخص را دز زندان نگه داریم و یا خیر و این مسائل به مجازات ختم نشود، قانون ستیزی و قانون گریزی را در جامعه به همراه خواهد داشت.
آنچه کمر جوانان کشور ما را در مشکلات اقتصادی خم کرده است ،تحریم نبوده بوده و مردم ما انسانهای قوی و صبوری هستند که بارها نشان داده اند در مقابل این فشارها ایستادگی خواهند کرد و این بی تعهدی برخی مسئولین که باعث خم شدن کمر مسئولان شده است.
در جنوب شهر پشت شیشه مغازه ای نوشته شده بود از فروش مرغ قستی معذوریم و وقتی از صاحب مغازه علت این نوشته را سوال کردم گفت: اشخاصی به اینجا مراجعه میکنند که شاید تنها 200 تومان بیشتر همراه خود ندارند و تقاضای خرید قستی دارند،اما در فعات بعد نیز پولی برای پرداخت قست ندارند و مجدد برای خرید مرغ این خواسته را دارند.
این مشکلات نمونه ای کوچک از اتفاقات زیر پوست شهر است که در شان مردم کشور ما نیست،چراکه ما کشور کم درآمدی نیستیم و باید منابع را درست مدیریت کنیم و این موضوع مربوط به یک دولت و یا دولتهای گذشته نیست و در تمام دولتها وجود داشته است. باید در این موضع ابتدا آسیب شناسایی کرد که آیا سیستم های نظارتی بد عمل کرده اند؟
این اتفاقات و وجود مسئولان بیتعهد بیاعتمادی را در بین جوانان ما به وجود آورده است، به طوری که دیده میشود وقتی یک جوان قصد سرمایه گذاری و یا طرح ایدهای را دارد به دولت و مسئولانش اعتماد نمیکند.
همین موضوع در جامعه کوچکتر نشان از عمد اطمینان جوانان به یکدیگر برای مشارکت و یا حتی تشکیل خانواده دارد و این ها تمام تبعات بی تدبیری است و بازهم مسئولان باید پاخگو باشند، چراکه زمانی مدیری بد عمل میکندو گزارشهای و آمارهای دروغ داده میشود و نیز وعدههای که عمل نمیشوند بی اعتمادی را رقم میزند و دولت نباید قولی دهد که نتواد عمل کند که ما دیگر فرصت اشتباه کردن را نداریم و وضعیت امروز در منطقه جهانی خاص است ،چراکه با وجود نا امنی های موجود در کشورهای همسایه ما باید قدر اقتدار کشورمان را که مدیون ایستادگی و عزت رهبرمان را است، بدانیم و از آن صیانت کنیم.
مسئولان ما باید در عملکردشان دقت کنند و این اعتماد را به جوانان ما برگدانند چراکه امروز صهنویستها بیرحمانه جوان 16 ساله را زنده زنده آتش میزنند و امثال داعش ها برنامههای جدید استکبار است.
تنها اقتادار و وجود رهبرمان باعث شده مرزهای ما را تهدید کنند و مهم ترین نقش برای مسئولان است که قدر جوانان که همان سرمایههای با ارزش کشور هستند را بدانند چراکه اگر آنان آسیب ببینند اقتدار کشور و رشد و پویایی در اینده ضربه خواهد خورد.
باید اجازه داد آسیب ها دیده شوند و درباره مشکلات و بیماریهای اجتماعی صحبت شود و در درمان نزی از کسانی که با آن درگیر هستند و تجریه دارند، کمک گرفته و نگاهمان به جوانی که امروز تغییر کند.
هیچ نخسهای مانند دین و شریعت برای جوانان ملت ما بهتر نیست و بحث شریعت و اهل بیت در ژنیتک نفس و روح ما قرار دارد که نمیتوانیم آن را معاوضه کنیم و نادیده بگیریم ،همانگونه که میبینیم بدترین انسانها در روز عاشورا اشک میریزند و این نشان از این مفاهیم و آموزه ها دارد.
متاسفانه رتبه کشور ما از نظر صادر کردن جوانان متخصص و نابغه به کشورهای دیگر تک رقمی است، چراکه ما در مدیرانی که منصوب از این جوانان نخبه استفاده نمیکنیم و مشکل ما کمبود منابع نیست، بلکه کمبود فکر درست و تخصص و تعهد است ،که همه موارد باید درکنار یکدیگر باشند.
بحث دیگری که وجود دارد آن است زمانی که رهبر معظم انقلاب در آستانه سال جدید شعاری را برای آن سال تعیین می کند متاسفانه برخی با برداشت اشتباه تمام سالشان را با بازی با آن الفاظ سپرب میکنند بدون آنکه اقدام موثری را در این خصوص دهند.
کمیته اجتماعی شورای شهر برای نخستین بار یک کارگروه جوانان را زیر مجموعه این کمیته قرار داده است که در حوزه جوانان و راه اندازی کسب و کار و کارآفرینی تلاش میکند.
متاسفانه ما آموزشهای کسب و کار در مدارس به دانش آموزانمان ندادیم بلکه در تمام دنیا این مباحث در دروس درسی آموزش داده میشوند و حتی خانواده ها را در ارتباط با این موضوع هیا آگاه نکردیم و امروز باید راهکاری اندیشه شود که در کنار گروههای مشاورهای اقداماتی در راستای تسهیل گرایی برای رسیدن جوانان به کسب و کار تلاش شود.
متاسفانه باره ا شاهد بودم جوانانی با مدرک فوق لیسانس تقاضای کار با حقوق 400 هزار تومانی را دشتهاند تنها برای اینکه از سرزنش خانواده رها شوند و ما سعی کردیم با تشکیل NGO در سرای محلهها از خود جوانان استفاده کرده و از آنان به عنوان نمایندگان و هیئت مدیره NGO استفاده کردیم، جوانان را درگیر با برخی مشکلات دیگر هم نوعشان کردیم تا قدر داشته های خودشان را بدانند.
آیا این کمیته متعلق به جوانانی که زمانی دچار لغزش شده اند که از زندان آزاد شده اند و یا از اعتیاد رها شده اند نیز خواهد بود و برای این جوانان چه اقداماتی در حال اجرا است که مجدد به چرخه خلاف باز نگردند؟
دانشور: یکی دیگر از برنامههای در این حوزه معتادان، کارتن خوابهایی و مجرمانی است که به جامعه باز میگردند ولی به دلیل نبود امکلانات مجد به چرخه جرم و خلاف میروند و احداث 15 سرای کار زندگی را برای آن ها و بیرون آوردن سرمایه های کشور و نابودی در دستور کار قرار دادیم و جا نمایی آن در حال بررسی است و تا کنون 40 میلیارد تومان اعتبار برای این پروژه در سال جاری در نظر گرفته شده است که جای خالی ان بسیار احساس میشد.
این مجموعههای باعث میشود که جوانان به ویژه رها یافتگان از اعتیاد و آزاد شدنگان زندانی بتوانند آمادگی پذیرش حضور در جامعه و کسب و کار داشتند باشند و به تبع وارد چرخه تشکیل زندگی و خانواده شوند.
بخشهایی از کارتن خوابها کسانی هستند که زندگی را خود را در بهزیستی سپری کردند و با رسیدن به سن 18 سال به دلیل اینکه در جامعه خانوادهی منتظر آنها نیست پس از مدتی تبدیل به دلیل بلد نبودن ایجاد شغل و همچنین مشکلات اقتصادی کارتن خواب میشوند و با به شبکههای جرم میپیوندند.
این 15 سرای کار و زندگی در کنار 10 مرکز ساماندهی کار و خیابان ، 4 مرکز بازپروری معتادان ،یک سامان سرای آقایان یک سامان سرای خانمهای در شهر تهران از تلاشهای شورای شهر براین افراد است که بتوانند زندگی دوباره و راه درست زندگی را به دست آوردند.