اعتماد: ماجرا از 31 فروردين سال 88 آغاز شد، زماني كه مرد ميانسالي با پليس تماس گرفت و خبر از كشف جسدي در يكي از مراكز فرهنگي در شيراز داد.
كارآگاهان جنايي با اعلام خبر بلافاصله وارد عمل شده و با حضور در محل با جسد جواني مواجه شدند.
تحقيقات اوليه متخصصان پزشكي قانوني حكايت از آن داشت كه قرباني بر اثر خفگي به قتل رسيده است. جسد به دستور بازپرس جنايي به پزشكي قانوني انتقال داده شد و بررسيها براي رازگشايي اين جنايت ادامه داشت.
در تحقيقات يكي از شاهدان به پليس گفت: «روز قبل سعيد و نامزدش با هم به مركز تجاري آمدند. وقتي آنها را با هم ديدم خيلي تعجب كردم چون سعيد گفته بود با همسرش اختلافاتي دارد. آنها غذا خريده بودند. من خوشحال شدم و با خودم گفتم آشتي كردهاند كه ميخواهند با هم غذا بخورند.»
يكي ديگر از شاهدان به پليس گفت: «بعدازظهر بود كه سعيد را بدحال ديدم. به او گفتم ميخواهي با هم به دكتر برويم گفت همسرم رفته برايم دارو بخرد بهتر ميشوم بعد از آن ديگر خبري از او نشد تا اينكه جسدش را پيدا كرديم.»
در ادامه بررسيها پدر و مادر دختر نوجوان حقيقت ديگري را برملا كردند، آنها گفتند كه دخترشان به مدرسه نرفته و از او خبري ندارند. تحقيقات براي يافتن نازنين كه ناپديد شده بود ادامه داشت تا اينكه زن نوجوان بازداشت شد و به قتل همسرش اعتراف كرد و گفت: «اول به او 10 قرص ديازپام دادم. آن را در آبميوه ريختم و به شوهرم دادم. بيحال كه شد او را با سيم شارژ لپتاپ خفه كردم. بعد پوكه قرصها، آبميوه و سيم لپتاپ را در سطل زباله انداختم.»
پس از تحقيقات كيفرخواست پرونده درحالي صادر شد كه خانواده اولياي دم خواهان قصاص قاتل بودند. اما زماني كه نازنين پاي ميز محاكمه رفت، اظهارات جديدي را بيان كرد و گفت براي خريد دارو از شوهرم جدا شدم و زماني كه برگشتم دو مرد و يك زن را در اتاق ديدم. اول فكر كردم آنها از دوستان شوهرم هستند اما بعد متوجه شدم براي كشتن او آمدهاند. آنها مرا تهديد كردند و گفتند هر كاري كه ميگويند بايد انجام بدهم. آمپول هوا دستشان بود. به من گفتند بايد آمپول را به شوهرم تزريق كنم نميخواستم اين كار را بكنم اما تهديدم كردند بعد هم شوهرم را خفه كردند.
هر چند نازنين تلاش داشت خود را در اين جنايت بيگناه نشان دهد اما صحبتهاي او براي 5 قاضي دادگاه كيفري محكمهپسند نبود و حكم قصاص نازنين صادر شد. با اعتراض عروس نوجوان و وكيلمدافعش، فرشيد رفوگران؛ پرونده به ديوانعالي كشور رفت. با توجه به اينكه نازنين زير 18سال بود، مطابق ماده 91 قانون مجازات اسلامي جديد راي صادره نقض شد تا بلوغ عقلي اين نوجوان مورد بررسي قرار گيرد.
به اين ترتيب يكبار ديگر نازنين پاي ميز محاكمه رفت. نازنين اواسط ارديبهشت امسال بار ديگر پاي ميز محاكمه رفت و در دفاع از خود گفت: «13 ساله بودم كه خانوادهام مرا مجبور به ازدواج كردند. بعد از دو سال جدا شدم چون شوهرم شكاك بود و من را خيلي كتك ميزد بعد با اصرار خانوادهام با سعيد ازدواج كردم. ما با هم اختلافاتي داشتيم و من منكر آن نميشوم اما هيچوقت قصد كشتن او را نداشتم. وقتي به قتل شوهرم اعتراف كردم ترسيده بودم واقعيت همين است كه در جلسه دادگاه گفتهام. دو مرد و يك زن آمدند، او را كشتند و من را هم تهديد كردند و گفتند بايد ساكت باشم.
در ادامه فرشيد رفوگران در جايگاه قرار گرفت و گفت: ادعاي موكل من بهدرستي مورد تحقيق قرار نگرفته و اينكه آيا سم يا دارويي در بدن مقتول وجود داشت يا نه، بررسي نشده است ضمن اينكه موكلم در چند مرحله اظهارات ضدونقيض داشته و اين نشان ميدهد او در بازجوييها واقعيت را نگفته است. ضمن اينكه از نگهبان مركز فرهنگي كه رفتوآمدها را كنترل ميكرده نيز تحقيق نشده و ادعاي موكل من در دادگاه نيز مورد بررسي قرار نگرفته است. دوست موكلم كه گفته ميشود مدعي شده نازنين قصد كشتن شوهرش را داشته در جايي ديگر گفتههايش را منكر شده است. ضمن اينكه شاهدان گفتهاند موكل و نامزدش با هم آشتي كرده بودند و غذا ميخوردند. از دادگاه درخواست دارم به مداركي كه نشان ميدهد نازنين بيگناه است، توجه كنند.
قضات بعد از پايان جلسه رسيدگي براي صدور راي دادگاه وارد شور شدند. درنهايت قضات شعبه چهارم دادگاه كيفري استان فارس متهم را گناهكار دانسته و حكم قصاص او را صادر كردند.