هراز نیوز: مسعود تقی زاده پس از 12 سال، در آبان 1374 و مصادف با شب شهادت حضرت زهرا (صلوات الله علیها) به زادگاهش بازگشت.
مسعود تقی زاده در آبان 1362 و در عملیات والفجر چهار در کانیمانگا به شهادت رسید. پیکرش 12 سال بعد در آبان 1374 و مصادف با شب شهادت حضرت زهرا (صلوات الله علیها) به زادگاهش بازگشت.
آبان 1374
معراج شهدای تهران
اونشب، وقتی باقی مانده پیکر شهید مسعود تقی زاده رو روی زمین چیدند، همسرش جلو رفت و خواست چیزی از میان استخوانها بردارد.
وقتی پرسیدیم چیکار می کنید؟
گفت: می خوام از این خاک هایی که ازش باقی مونده، مقداری بردارم.
گفتیم: خب بردار، ولی دنبال چی می گردید؟
گفت: “می خوام از اون جایی که قلبش بوده، خاک بردارم.“
شهید محسن تقی زاده: شهادت بهمن 1361 عملیات والفجر مقدماتی در فکه
بازگشت پیکر: 12 سال بعد، بهمن 1373 شب شهادت حضرت علی (ع)
شهید مسعود تقی زاده: شهادت آبان 1362 عملیات والفجر 4 در کانی مانگا
بازگشت پیکر: 12 سال بعد، آبان 1374 شب شهادت حضرت زهرا (س)
منبع: وبلاگ خاطرات جبهه
سلام و دورود خدا بر شهیدان راه حق…
ای کاش کمی قدر میدانستیم…
یادش به خیر، زمانی که در مقطع راهنمایی تحصیل می کردیم، موضوع انشاء مان هر چه که بود، مقدمه ی انشاءمان این بود.
بنام الله، پاسدار حرمت خون شهیدان … .
نسل بشر بسیار عجیب و غیر قابل پیش بینی است، خصوصا ما ایرانی ها واقعا برخی اوقات تصمیم هایی می گیریم و کارهایی می کنیم که حتی شیطان را به تعجب وا میدارد.
یک لطیفه قابل تأمل بنویسم، از شیطان پرسیدند: در 24 ساعت شبانه روزچه میکنی؟
پاسخ داد: چند ساعت را در اروپا و دیگر جاهای دنیا تدریس دارم و مابقی ساعات را در … تحصیل می کنم!
واقعا ما ایرانی بسیار انسان های پیچیده ای هستیم.
قدر یکدیگر را نمی دانیم، احترام همدیگر را نداریم، تا بتوانیم برای همدیگر می زنیم تا مبادا دیگری در تجملات از ما پیشی بگیرد و از او در رقابت برای رسیدن به مادیات عقب بمانیم. به انحاء مختلف کلاه یکدیگر را بر میداریم، برای سود بیشتر در معاملات،
تا می توانیم به هم دروغ می گوییم، سیاه نمایی می کنیم، البته برخی از ماها اینگونه هستیم.
با تمام این تفاسیر که درج کردم، هنگامی که پیکر پاک شهیدی را در شهرمان تشییع می کنند، سعی می کنیم در مراسم تشییع شرکت کنیم و در عین حال اگر از ما بپرسند برای چه در این مراسم شرکت کردید، کلی حرف در ادامه دادن راه شهدا و پاسداری از حرمت خون های ریخته شده شهداء می زنیم و به فکر فرو میرویم که باید برای ادامه دادن راه شهید دست به کار شد و قدم برداشت در مسیر سرخ شهادت و با شهداء عهد و پیمان می بندیم و با خود نیز پیمان می بندیم که در این مسیر از هیچ تلاشی فروگذار نکنیم، اما با گذشت فقط چند روز، عهد و پیمان مان را فراموش خواهیم کردو روز از نو روزی از نو!
روی سخنم فقط به مردم شریف بر نمی گردد، بلکه بیشتر مسئولین باید عرایضم را مد نظر قرار دهند، چرا که نتیجه تصمیمات آنها در بسیاری از موارد، در پاسداری از حرمت خون شهیدان و نگاه مثبت مردم به انقلاب اسلامی ایران، تأثیر مستقیم دارد.
الغرض: در خانه اگر کس است ، یک حرف بس است.
به امید روزی که به جای حرف ، عمل کنیم.
اللهم عجل لولیک الفرج
مهدی@