از بدو تاریخ تاکنون، از زمانی که اجتماعات بصورت منسجمی تشکیل شد و روابط اجتماعی استقرار یافت بحث روش حکومت داری و یا بصورت عام هدایت جامعه مورد بحث کارشناسان و اندیشمندان بوده است. نظریات مختلفی نیز در این باب ارائه شده است که می­توان برای پی­گیری این نظریات به مباحث فلسفه­ی سیاسی ورود یافت. اما آنچه که به عنوان زیرمجموعه­ی هدایت جامعه در بحث روش کنش­های سیاسی مورد توجه قرار می­گیرد رفتار انسان­های نخبه و لیدرهای جریانات فکری مختلف است که می­تواند الگویی از برای پیروان باشد. در میان نخبگان سیاسی نیز مشاهده می­شود در اتفاقات گوناگون رفتارهایی بروز می­یابد که گاه متناقص با رفتاری دیگر است و اساساً با اهداف آن جریان فکری در تضاد قرار می­گیرد به عنوان نمونه می­توان به رفتار متناقض حاکمان فرانسه اشاره کرد که از یک طرف آن کشور را مهد دموکراسی و حقوق بشر نام می­نهند اما در عین حال نقض حقوق بشر را در مورد کشف حجاب در رابطه با مسلمانان مشاهده کنیم!

در تاریخ اسلام نیز از این رفتارها نشانه­های فراوانی می­یابیم بطور مثال ادعای حاکمیت براساس قرآن و سنت توسط خلیفه دوم و در عین حال نقض آشکار قرآن و سنت در مورد حکم متعه! در این میان در سیره­های امام حسن (ع) مشاهده می­شود که ایشان درحوادث و گذرگاه­های مهم سیاسی آن زمان اسلوب مشخصی را ارائه نمودند و هیچ گاه رفتاری نداشتند که به اهداف مد نظر آسیب بزند. در این مختصر نگاشته سعی می­شود به چند اصل اساسی در رفتار سیاسی ایشان اشاره می­شود:

1-خدا محوری و نگرش توحیدی در مورد هر فعلی: ایشان در جمله­ای که اسلوب سیاستمداری را ترسیم کردند از حقوق خداوند نام بردند که حقوق خداوند عبارتست از: آنچه را از تو خواست اجابت نمایی و از آنچه که تو را از آن نهی کرده پرهیز نمایی[1] ، همچنین در پاسخ سلیمان بن صرد خزاعی در باب صلح با معاویه فرمودند: … و به حکم خدا عقد بستم. 2-اتخاذ صلابت و شجاعت در مسیر اهداف: متأسفانه این امام بزرگوار به جهت انعقاد پیمان نامه صلحی که با معاویه برقرار ساختند مورد هجمه­ی مردمان حتی یاران خویش قرار گرفتند و با تعابیر بسیار زشت همچون «یا مذّل المؤمنین» از او یاد کردند در حالیکه در جای جای زندگی ایشان شجاعت موج می­زند، به طور مثال در صحنه­ی جنگ جمل که امام المتقیان (ع) پس از فرستادن محمد حنیفه، امام حسن (ع) را به جنگ فرستاند و از ایشان رزم منحصر به فردی مشاهده گشت که وصف آن را از لسان شاعران می­توان به زیبایی دریافت کرد.

در ماجرای پس از شهادت امیرالمؤمنین نیز پس از بیعت مردم و تشکیل حکومت پس از دعوت معاویه جهت بیعت با امام که نتیجه­ای جز گستاخی معاویه نداشت بدون هراس از شهادت و از دست دادن جان خویش فرمان جهاد صادر کردند و تا آخرین لحظه ممکن خموش ننشستند تا شد همچنانچه نباید می­شد… و سه ضلع زر و زور و تزویر دگربار بر سپاه مؤمنین غلبه یافت و پیمان صلح منعقد گشت. پس از صلح نیز هیچ گاه از شجاعت امام کاسته نشد، به عنوان نمونه در مجالسی که معاویه بارها ترتیب داد، او و عمر و عاص، مغیره بن ­شعبه، عتبه بن ابوسفیان، عمروبن عثمان و ولید بن عقبه را در مناظره­ها مفتضحانه رسوا می­کرد تا آنجا که از کار خویش پیشمان می­شدند و امام هیچ هراسی به خویش راه نمی­داد. [2] ضمن آنکه در متن صلح نامه نیز نشانه­های فراوانی از اقتدار و موضع مقتدرانه امام مشاهده می­شود که اگر به درستی اجرا می­شد نتایج مفید زیادی عائد جامعه مسلمین علی الخصوص شیعیان می­گشت. 3- مصلحت و تدبیر: نکته­ی دیگری که شاید سیاسیون از آن غافل باشند اصل تدبیر است. همانگونه که برخی در تعریف سیاست گفته­اند یعنی تدابیر امور، به لحاظ اهمیت اصل مصلحت گاهی تصمیمات سختی باید اتخاذ شود و قواعد ثانویه جایگزین گردد نظیر دفع افسد به فاسد یا حفظ امنیت، در سیره­ی امام حسن (ع)نیز اگر انعقاد صلح و عدم قیام مجدد را با اهمیت­ترین کنش سیاسی ایشان تلقی کنیم رعایت اصل مصلحت بسیار پررنگ است. در جریان صلح عده­ای لب به اعتراض می­گشودند و امام اینگونه پاسخ می­داد: الف) همانا اگر صلح نمی­کردیم یک تن از شیعیان ما  در روی زمین باقی نمی­ماند مگر اینکه کشته می­شد!! ب) آنچه من می­نگرم شما نمی­توانید بنگرید و من حفظ جان، مال امت را در این مصالحه دانستم ج) به درستی که معاویه با من در امری با دعوا کرد که مخصوص من و حق من بود من سزوار آن بودم. و او به ناحق ادعای آن را داشت، اما من مصلحت این امت و قطع فتنه را مد نظر قرار دادم.[3]  4- رعایت عقد و پیمان: همانگونه که در قرآن تأکید شد، مسلمین باید به عهدهای خویش وفادار باشند= آیه 7 سوره توبه: چگونه برای این مشرکان (پیمان شکن) نزد خدا و رسول او عهدی باشد (با اینکه عهد شکنی آنان تجربه شده است؟) مگر کسانی که در کنار مسجد الحرام با آنان پیمان بسته­اند (و به پیمانشان وفادار مانده­اند) که تا وقتی با شمار است باشند شما نیز با آنان راست باشید همانا خدا تقوا پیشگان را دوست می­دارد. امام در این مورد می­فرمایند: سخاوت و بخشندگی از ویژگی­های پسندیده مسلمان است اما وعده دادن بیماری آن است که اگر وفا نشود، سخاوت را کمرنگ می­کند و درمان آن وفای به عهد است.[4]  امام مجتبی (ع) در برابر پیشنهاد سلیمان صرد خزاعی نیز برای نقض پیمان مقاومت کردند (البته پس از نقض پیمان توسط معاویه این کار مباح گشت)، نکته­ای که بسیاری از سیاستمداران آن را رعایت نمی­کند 5- مشورت با پیروان: اگر رهبر سیاسی نتواند از همه­ی ظرفیت­ها کمک بگیرد و بصورت استبدادی طی طریق نماید قطعاً پیروز نخواهد بود و سلب اختیار از پیروان ایجاد استکبار خواهد نمود.

اما امام سعی می­کردند اختیار را از پیروان سلب ننمایند، در جریان درگیری با معاویه جهت اتمام حجت با یاران، خطبه­ای خواندند که بخشی از آن بدین صورت بوده است: …. اگر زندگانی خویش را
می­خواهید ما آنچه را که او می­خواهد قبول می­کنیم و بلکه چشم برخار فرو می­کنیم و زحمت را با خود حمل کنیم و اگر مرگ را بر زندگی اختیار می­کنید در راه خدا بذل جان کنیم و این داوری را از خدا بخواهیم که لشکر پاسخ دادند: ما تقیه پیشه می­کنیم و جان خود را از مهلکه نجات می­دهیم[5].

6- حق نقد رهبری سیاسی: ایشان در ترسیم سیاست مداری در باب حقوق افراد زنده می­فرمایند: … و تا زمانی که ولی امر مسلمین با امت خود صادق است با او صادق باش و هنگامی که وی از راه راست منحرف شد عقیده­ات را رودرروی او اظهار کن، در سیره عملی ایشان هم به عنوان رهبر و نخبه سیاسی مشاهده می­شود که نقدها را محترمانه پاسخ می­دادند مثلاً در باب صلح خطاب به جابر می­فرماید: ای جابر ملامتن نکن!

رسول خدا را در گفتارش تصدیق کن که فرمود براستی که این فرزندم آقا و سرور است، خداوند متعال بوسیله او میان دو گروه بزرگ از مسلمانان صلح وآشتی برقرار می­کند.

قطعاً با کاوش در سیره­ی ایشان می­توان نکات ارزشمند دیگری نیز برداشت نمود که می­تواند برای همه­ی سیاسیون علی الخصوص سیاستمداران مسلمان الگویی مناسب و شایسته باشد.

امید می­رود تا با نگاه مجدد به زندگی این امام کریم قطره­ای از دریای بی­کران وجود  ایشان دریافت نمود.

                                                                                          رضوان مهدوی

                                                      به مناسبت نیمه رمضان سنه 1435 هـ.ق



[1] موسوی المصطفی و العتر، ج 5 ص 119

[2]  شفقی در مهتاب (امیر حسن محمودی) ص 122 تا 139

[3] فرهنگ سخنان امام حسن مجتبی ص 341 احقاق الحق ج11 ص 203- کشف الغّمه ج 2 ص 146

[4] فرهنگ سخنان امام حسن مجتبی ص 392- نزهه الناظر ص 71 ج 6 – بحارالانوار ج 75 ص 113 ، ذیل ح 7

[5]  ناسخ التواریخ، شفق در مهتاب ص 90 الثاقب المناقب ص 306 ج 1

One thought on “اسلوب سیاست حَسَنی”
  1. امید می رود حضرت معبود ما را با حضرت حسن(ع) محشور فرماید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *