معصومه پرندوار که متولد نخستین روز از مهرماه سال ۱۳۵۷ است، در پیچ و خم زندگی، سختی‌های زیادی را به جان خریده اما به قول خودش نمی‌خواهد آنها را یادآوری کند چرا که تکرار خاطرات تلخ، تلخ‌تر است اما یقین دارد همان سختی‌ها او را ساخته است.
خانم فرماندار از برنامه هایش برای زندگی در استان محروم می گوی

به گزارش گروه جامعه رویکرد، بالاترین مقام سیاسی و اجتماعی شهرستان‌ هامون زنی است که تمام آرزویش را در نیکنامی خلاصه کرده است.معصومه پرندوار که متولد نخستین روز از مهرماه سال ۱۳۵۷ است، در پیچ و خم زندگی، سختی‌های زیادی را به جان خریده اما به قول خودش نمی‌خواهد آنها را یادآوری کند چرا که تکرار خاطرات تلخ، تلخ‌تر است اما یقین دارد همان سختی‌ها او را ساخته است. فرماندار شهرستان‌ هامون، با ایران زندگی به گفت‌وگو نشسته است.

از کودکی‌هایتان بگویید؟

بعد از چهار پسر به دنیا آمدم؛ در خانواده‌ای که مادر خانه‌دار و پدر به شغل آزاد مشغول بود. طبیعی است وقتی همبازی برادرهایم بودم، دنیای من هم پسرانه شد و به کارهای هیجانی علاقه‌مند بودم. با این حال اهمیت دادن به تحصیلات در خانواده ما فراموش نمی‌شد.

اهمیت به تحصیلات شما را به کجا رساند؟

با پایان دوره دبیرستان، وارد دانشگاه شدم و در سال ۱۳۷۸ در رشته جغرافیا و برنامه‌ریزی شهری از دانشگاه آزاد زاهدان با معدل الف فارغ‌التحصیل و برای گذراندن دوره کارآموزی در امور اتباع خارجی مشغول به فعالیت شدم. دوره کارآموزی که به پایان رسید، در همین مرکز پذیرفته شدم و شروع روزهای سخت کاری‌ام به دلیل تفاوت سطح تحصیلات من و سایر کارمندان رقم خورد.

نزدیک به دو سال از آن روزها می‌گذشت که برای مقطع کارشناسی ارشد در همان رشته تحصیلی در استان خراسان شمالی پذیرفته شدم و سختی کارم دوچندان شد چراکه برای پوشش دادن به تمام زوایای زندگی، مدام در مسیرهای مختلف در حرکت بودم. در تمام این دوره کارم را با جدیت دنبال و به آن عشق می‌ورزیدم.

با حضور در هر مجموعه کاری این اصل را فراموش نمی‌کردم و به هیچ عنوان کم‌کاری را نمی‌پذیرفتم. شاید به همین دلیل بود که بر اساس دیدگاه استاندار سیستان و بلوچستان در دولت تدبیر و امید، درخصوص این که زنان توانمند نیز باید در حوزه مدیریتی ظاهر شوند، از میان ۸۰ الی ۹۰ زن جزو دو نفری بودم که برای عنوان فرمانداری در سیستان و بلوچستان انتخاب شدم. از این رو با جرأت می‌گویم به غیر از توان و پشتکارم، هیچ عامل دیگری مرا به موقعیت فعلی نرساند.

آیا جایگاه شغلی شما در مقایسه با همسرتان، زندگی مشترک‌تان را تحت تأثیر قرار نداده است؟

در سال ۱۳۸۰با مردی که اهل تهران بود، ازدواج کردم. با وجود این که در آن زمان در ارگان دولتی مشغول به کار بودم با همسرم که مهندس کامپیوتر بود و شغل آزاد داشت، هیچ مشکلی نداشتیم و حتی بارها گفته‌ام موفقیت‌های شغلی‌ام جز با وجود خانواده پدری و همسرم امکانپذیر نمی‌شد. من قبل از این که فرماندار ‌هامون شوم نیز کارشناس موفقی بودم اما با این حال بین کار و زندگی‌ام منافاتی وجود نداشت و به هیچ عنوان یکی را مانع دیگری نمی‌دانستم بلکه زندگی و کارم را در کنار یکدیگر پذیرفتم با این امید که من هم مانند هر انسان دیگری در آینده پیشرفت بهتری خواهم داشت و حالا یقین دارم یکی از دلایل موفقیت امروزم، همسرم بوده و نتیجه تعامل و همکاری‌ام با او، مرا به این مرحله و موقعیت رسانده است.

پدر و مادرتان را تا چه حد در رسیدن به این موفقیت سهیم می‌دانید؟

مادرم را حتی ذره‌ای از موفقیتم دور نمی‌بینم. امروزه با داشتن تنها یک فرزند، از بسیاری امور زندگی باز می‌مانیم اما او با وجود هفت فرزند، خللی به وظیفه مادری‌اش راه نداد و همه ما فرزندان را به مدارج علمی و جایگاه‌های ورزشی شایسته رساند.

پدرم راننده بود و بیشتر لحظه‌هایش در جاده‌ها سپری می‌شد اما نقش پدری‌اش را بخوبی ایفا می‌کرد و بار اقتصادی خانواده پرجمعیت‌مان را به دوش می‌کشید و در این بین مادرم بود که جای خالی او را برایمان پر می‌کرد.مطمئن هستم اگر امروز موفقیتی کسب کرده‌ام، حاصل تعلق خاطر پدر و مادرم نسبت به یکدیگر و نقش مهمی است که آنها در زندگی‌ام ایفا کرده‌اند.

هیچ گاه از به زبان آوردن این جملات احساس شرم نمی‌کنم زیرا معتقدم در جامعه نباید همه افراد دکتر و مهندس باشند. همان طور که یک جامعه به فرماندار نیاز دارد، راننده هم می‌خواهد. هر زمان که از پدر و مادرم صحبت می‌کنم، لذت می‌برم زیرا می‌دانم اگر پدرم مهندس و مادرم پزشک بود و من امروز فرماندار می‌شدم، کار شاقی انجام نداده بودم زیرا با داشتن موقعیت اجتماعی خوب و تمکن مالی آنها، چندان دور از انتظار نبود اما سربلندم از این بابت که پدر و مادرم مرا از دل سختی‌ها و کاستی‌ها به این موقعیت رسانده‌اند و به این سابقه خانوادگی افتخار می‌کنم.

اگر بخواهید یکی از خصوصیات مادرتان را در خود تقویت کنید، آن خصوصیت کدام است؟

همیشه مادرم را در کنار مفهوم ازخودگذشتگی می‌بینم. او در تمام شرایط آسایش خود را فدای فرزندانش می‌کرد و هر زمان که شرایط بهتری برایش رقم می‌خورد، خودش را کنار می‌کشید و ما را به آن سمت هدایت می‌کرد. او از هجمه‌هایی که در استان‌مان وجود داشت و ممکن بود به ما آسیب برساند، صیانت و تربیت فرزندان در آن شرایط سخت را به نحو احسن دنبال کرد.

شما برای فرزندتان چقدر تلاش می‌کنید؟

فرزندم سه سال و نیم دارد و روزهایش را با پرستار سپری می‌کند اما به محض این که کارم به پایان می‌رسد و به خانه می‌روم، خستگی‌های طول روز را فراموش می‌کنم و او را به پارک می‌برم، با او صحبت و بازی می‌کنم و شب‌ها در آغوش من به خواب می‌رود. نمی‌خواهم به روح و جسم او لطمه‌ای وارد شود همان طور که همسرم نیز این دیدگاه را دارد؛ به همین دلیل سعی می‌کنم از وظایف مادری‌ام نسبت به فرزندم دریغ نکنم.

دستپخت‌تان چطور است؟

شاید فرصت رسیدگی به تمام امور منزل را نداشته باشم و از آشپزی کردن غافل بمانم اما با این وجود خورش فسنجانم باب طبع همه است و مادرم با وجود این که سابقه آشپزی‌اش از من بیشتر است، همیشه از خورش فسنجانم تعریف می‌کند.

مهم‌ترین آموزه‌ای که دوست دارید فرزندتان از شما به یادگار داشته باشد، چیست؟

به فرزندم با رفتار و گفتارم می‌آموزم برای رسیدن به فردای بهتر، گذشتن از لحظه‌های فعلی اجباری است.

چه آرزویی دارید؟

برای خودم هیچ آرزویی ندارم اما سرمایه زندگی هر مادری فرزندش است و من هم مانند همه مادران، آرزویم این است که سعادت و پیروزی «ارشیا» را ببینم و آینده روشنی داشته باشد.

بزرگ‌ترین مشکلی که ساکنان استان با آن مواجه هستند، چیست؟

فاصله زمانی ۲۴ ساعته از استان ما تا پایتخت و بیکاری از عمده‌ترین مشکلاتی است که ساکنان استان ما با آن مواجه هستند و قاعدتاً این فاصله مسافتی باعث می‌شود توجه کمتری به این استان معطوف باشد. علاوه بر این مشکل خشکسالی تالاب‌ هامون و عبور و مرور غیرقانونی اتباع خارجی که تقریباً از سال ۱۳۵۷ تا به امروز ادامه دارد، در استان ما ریشه دوانده است.

گمان می‌کنید عمده‌ترین مشکلی که زنان حوزه مسئولیتی شما دچار آن هستند، چیست؟

باور من این است که زنان فرهیخته، زنان تحصیلکرده، زنان در سطح متوسط و زنان فقیر از لحاظ فرهنگی و اقتصادی، هر کدام مشکلات خاص خود را دارند اما زنان منطقه‌ای که مسئولیت آن برعهده من است، از مشکل اقتصادی رنج می‌برند و به تبع همین موضوع از لحاظ فرهنگی نیز در سطح قابل قبولی قرار ندارند. همین عامل دوسویه باعث شده که موج بیکاری به معضلی تبدیل شده که زنان ما را تحت تأثیر قرار داده است و با وجود این که حتی بسیاری از آنها تحصیلات قابل قبولی دارند، اما مسافت‌های طولانی،‌ آنها را از ادامه تحصیل باز می‌دارد.

به عنوان نماینده عالی دولت در شهرستان‌ هامون برای بهبود شرایط و ارتقای جایگاه آنها چه برنامه‌ای دارید و فکر می‌کنید چه اندازه در به سرانجام رسیدن این برنامه‌ها موفق خواهید بود؟

اعتقاد دارم اگر مشکلات اقتصادی خانواده‌ها حل شود، اشتغال آنها نیز تسهیل خواهد شد. تلاش می‌کنم شرایط اقتصادی این منطقه را تغییر دهم تا به این ترتیب خانواده‌های استان مادری‌ام وضعیت بهتری را تجربه کنند و این نگاه را برای تمام زنان و مردان این منطقه خواهم داشت.

من به تنهایی از پس تمام این برنامه‌ها برنخواهم آمد و باید با کمک زنجیره‌ای از مسئولان و البته با حفظ سلسله مراتب‌، برنامه‌ای مدون داشته باشیم تا افق اهداف را بشناسیم و به سوی آن گام برداریم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *