حسین قدیانی فرزند شهید و جانباز فتنه 88 ، روزنامه نگار ارزشی کشورمان در قطعه 26 نوشت :
خدای خرمشهر از پس آزاد کردن حمص هم بر میآید
نه که نام عملیات آزادسازی خونینشهر «الی بیتالمقدس» بود، در آستانه سی و دومین سالگرد این عملیات، روزگار روی خوشش را به «جبهه فراملی مقاومت» نشان داد و اینبار شهر فوق استراتژیک «حمص» از لوث وجود تروریستهای مورد حمایت آمریکا و اسرائیل پاکسازی شد. اگر دیروز خرمشهر آزاد شد و امروز حمص، انشاءالله فردا نوبت قدس شریف است، که با صهیونیستها کارهای مهمی دارد خون شهدای «الی بیتالمقدس». اینک اما بیشتر باید از حمص نوشت که واقعه امروز ماست. حمص به عنوان لانه اصلی تروریستهای آدمکش، بسی دور و دراز مینمود آزادسازیاش؛ چیزی در حد غیرممکن. چه بسیار که تحلیل میکردند؛ «اگر اسد موفق شود همه سوریه را از شر اشرار پاک کند، لاجرم حمص را نخواهد توانست» اما آنچه به معجزه میمانست بازهم محقق شد، جبهه مقاومت، حمص را آزاد کرد، بگذار با مدد از خمینی(ره) اینگونه بنویسم که «حمص را خدا آزاد کرد». بودند البته کسانی که برای اسد، روزشمار سقوط آزاد معین کرده بودند. هم آمریکا و اسرائیل، هم تروریستهای وحشی و هم البته عدهای در داخل، همصدا با اشقیا، روز و شب رسما علیه اسد موضع میگرفتند و این نماینده سنگر مقاومت را به جرم ایستادگی در برابر وحشیترین تروریستها «دیکتاتور» میخواندند! میخواهی همصدایان با اسرائیل را بشناسی؟ به مخالفان و موافقان مقاومت نگاه کن! از بس همصدایی کردهاند با صهیونیستهای نجس، بر بعضیها طهارت، فرضتر از تحلیل سیاسی است! راه دوری نرویم! تعارف را هم بگذاریم کنار! همین جناب عالیجناب، همزمان با روزی که مقرر شده بود برای حمله آمریکا به سوریه، در یکی از شهرهای شمالی، معالاسف همصدایی با اسرائیل را به اوج رساند، نظام سوریه را متهم به استفاده از سلاح شیمیایی علیه مردم کرد و چنان موضع گرفت که تو گویی در حال چراغ سبز نشان دادن به آمریکاست! فقط هم ایشان نبود. برگردیم اخبار را مرور کنیم، مکرر به برخی مواضع ضدمقاومت بعضی از همین مردان اعتدال میرسیم که چه بیرحم، سوریه مظلوم را میزدند. بیم از برخوردن به مصوبات شورایعالی امنیت ملی کشور نبود، یکی یکی اسامیشان را فهرست میکردم! حتی در دولت قبلی هم، بعضیها با آن همه ژست ضداسرائیلی، دستآخر در موضوع سوریه مردود شدند. و اما مشخصا حرف حساب آقای رفسنجانی درباره سوریه چه بود؟ هیچ! الا آنکه تروریستهای آدمکش را «معترضان به اسد» و «مخالفان نظام سوریه» میدانست! شگفتا! تکفیریهایی که اغلب مال کشورهای دیگر، بعضا برخاسته از خاک اروپا بودند، شده بودند «مخالفان بشار اسد»! سوال اساسی اینجاست؛ «چگونه آدمی در تحلیل مسائل سیاسی به اینجا میرسد؟!» به این پرسش، نمیتوان پاسخ داد، الا آنکه برگردیم و سوابق بعضیها را مرور کنیم. آقای عالیجناب همان کسی بود که در سال ۸۸، فتنهگران آشوبگر ضدقانون، حرامیان عاشورا و برهمزنندگان نظم را «جماعتی معترض به نتیجه انتخابات» میخواند! این کلا اخلاق سیاسی، بهتر بگویم؛ بیاخلاقی سیاسی بعضیهاست که «فتنهگر وحشی» را «معترض قانونی» بخوانند! و خیال کنند آتشزنندگان خیمه عزای امام مظلوم ما، اعتراض به تقلب موهوم دارند، همچنان که گمان میکنند تکفیریهای آدمکش، مخالفان قانونی حکومت سوریهاند! اما واقعا این چه رفتاری است که بعضیها علیالدوام، قانون را پای ضدقانون، حق را پای باطل و مقاومت و ایستادگی را پای تروریستهای اجیرشده حضرت کدخدایی که دیگر نیست، ذبح میکنند؟! و به کدام قهقرا کشیده شدهاند این جماعت که در مصاف جبهه مقاومت و مشتی تروریست حامی غرب، طرف آدمکشها را میگیرند؟! این جماعت، خسته از مقاومت و ایستادگی، شاید اینگونه مصلحت خود را در ماجرای سوریه تشخیص دادند که طرف علیالظاهر قویتر میدان را بگیرند. اینک اما هم علیالظاهر و هم علیالباطن، حمص دست اسد است، نه اوباما. حمص دست مردم سوریه است، نه تروریستها. من خیلی خیلی از آقای رفسنجانی و آن چراغ سبز معروف عذر میخواهم اما واقعیت آن است که آمریکا در حمله مستقیم به سوریه رسما زایید! روز، بلکه ساعت حمله را معین کرد اما در لحظه آخر از حمله منصرف شد چرا که میدانست سوریه عزیز به عنوان سرپل قدس شریف، خط قرمز پررنگ جمهوری اسلامی است. اوباما از آنجا که نمیخواست متوجه برد موشکهای جمهوری اسلامی در میدان عمل شود و از آنجا که دوست نداشت تلآویو با خاک یکسان شود، بهتر آن دید دست از پا خطا نکند. وقتی آمریکا خود به خوبی میداند در چه موقعیت متزلزلی قرار دارد، به هیچ وجه، کاری از چراغ سبز بعضیها ساخته نیست! تو حالا هی برو لوگوی روزنامهات را با پرچم تروریستهای تحت کفالت غرب ست کن! فرقی نمیکند فتنه ۸۸ باشد یا فتنه شام، غلبه از آن ملتهاست؛ خواه بعضیها به دشمن، گرا بدهند، خواه ندهند! اگر «گرا دادنهای سرگشاده» در سال ۸۸ کارگر شد، چراغ سبزهایی که مکرر به یانکیها در بحث سوریه نشان دادند نیز کارگر میشد! ما البته از کسانی که رحم به آرامش و امنیت ملت خود نکردند، هرگز توقع نداریم رحم به مقاومت ملت سوریه کنند، لیکن از ایشان میخواهیم این همه به وعدههای الهی بدبین نباشند و توهم نزنند که وعدههای کدخدا -کدام کدخدا؟!- از وعدههای خدا، عملیاتیتر است! همان خدایی که خرمشهر را آزاد کرد، حمص را نیز آزاد کرد؛ او همچنان خداست، قدس را نیز آزاد خواهد کرد! خوب است بعضیها اگر هنوز هم چراغ سبزی برایشان باقی مانده، آن را خرج جبهه حق کنند و بیش از این لگد به عاقبت خود نزنند! مدعیان دروغین اصلاحطلبی، فقط امروز نیست که به جای مردم سوریه، طرف تکفیریها را میگیرند، روزگاری هم بود که ملت مظلوم افغانستان را میخواستند قربانی منافع شوم طالبان کنند و از همین رو، پیشنهاد برقراری رابطه میان نظام جمهوری اسلامی و طالبان را دادند که البته با بیمحلی معنیدار بزرگان روبهرو شدند. من واقعا تعجب میکنم از بعضیها که چرا فقط میخواهند با دشمن یا دنبالههایش به بازی برد – برد برسند؟! یک روز با طالبان، یک روز با خود آمریکا، یک روز هم با تکفیریها؟! آیا «جامعه جهانی» جز این ۳ فقره، دار و دسته دیگری ندارد؟! بعضی با آنهمه ادعا، اینگونه شناختهاند دنیا را؟! همه اشقیای عالم، دست در دست هم دادند تا از مسیر سقوط اسد، دیگر سوریه، سرپل مقاومت نباشد اما از آنجا که «جامعه جهانی» چیزی فراتر از «نظام سلطه» است و از آنجا که دست برتر و بالاتر از آن خداست، این روزها سوریه در تدارک یک انتخابات انشاءالله باشکوه است. دم مقاومت گرم که بازهم با دموکراسی، با صندوق رای، با ادب و متانت، با حضور در صحنه و با مردمسالاری، جواب چراغ سبز سرگشاده بعضیها را داد! منتهای مراتب، نه فقط هر تروریستی که اسد از شهر به شهر سوریه بیرون کرد، سیلی در گوش نظامسلطه بود، بلکه هر کدام از آرای ملت سوریه که عنقریب به صندوق انتخابات ریخته شود، سیلی در گوش کسانی است که به جای رای مردم، چشمک به تروریستهای جلاد زدند! تصورم این است که خداوند، علاوه بر عقبا در همین دنیا نیز بعضیها را عقوبت میکند. مگر آنکه خداوند بخواهد به کیفر آن همه رفتار و گفتار سرگشاده، عاقبت بعضیها را خط خطی کند، و الا بعید میدانم آدمیزاد، آدمیزاد باشد و در عین حال بخواهد طرف آدمکشهای خونریز را بگیرد! زیاد که بخواهی با بطالین به بازی برد – برد برسی، خداوند تو را در غم شکست ایشان به دست اسد مقاومت، شریک میکند! ما تسلیت عرض میکنیم آنهم از نوع سرگشاده، فتح بزرگ حمص را به همه کسانی که ۳ سال تمام، اسد را زدند اما به مشتی حرامی بیرحم گفتند «مخالف»! ما البته از یاد نمیبریم در همین سوم خرداد خودمان هم، چگونه بعضی از این لیبرالهای پیر پاتال، گرای سینه بچه بسیجیها را به صدام میدادند و چگونه بیانیههایشان سر از رادیوی رژیم بعث درمیآورد! ست کردن حلقوم با همان فریادی که دشمن دوست دارد، بسی مسبوق به سابقه است. ننگ بر جماعت اجنبی پرست! مرگ بر جماعت اجنبی پرست! که ما فراموش نمیکنیم فتحالفتوح مافوق طبیعت سوم خرداد با چه مشقتی به دست آمد. ظهر روز سوم خرداد ۶۱ بچهرزمندهها در مسجد جامع خونینشهر، چنان به نماز و گریه و توبه و استغاثه و راز و نیاز افتاده بودند کأنه نه از دل یک فتح بزرگ، بلکه از دل یک شکست سنگین بازمیگشتند! ایشان ذیل کلاس درس ولایتفقیه، پرورشیافتگان مکتب «نصر» بودند؛ «اذا جاء نصرالله و الفتح و رایتالناس یدخلون فی دینالله افواجا فسبح بحمد ربک و استغفره انه کان توابا». دقیقا بر عکس این هم داشتیم! بعضیها از دل فلان توافق که بیش از پیروزی، بوی شکست میداد، همچین مغرورانه «فتح» را مرقوم داشتند که انگار حالا جز دراز کردن زبان دشمن، چه عایدی دیگری ارزانی کشور داشت!! ما منباب خیرخواهی، توصیه میکنیم بعضی از این دولتمردان خود را به درس گرفتن از رفتار و گفتار مخلصانه و متواضعانه بسیجیها. آقای ظریف، عاقبت چندیپیش، یک حرف هم از «دلاوری» زد! ما توصیه میکنیم به ایشان، برای آنکه بهتر و دقیقتر متوجه معنای دلاوری شوند، دمی درنگ کنند در روحیات فرمانده دلاور سپاه اسلام، شهید حی و حاضر، سردار قاسم سلیمانی. اگر با دست فرمان بعضیها، زبان دشمن دراز میشود، لیکن با دست فرمان مقاومت، دشمن ولو آنکه روز حمله را هم معین کرده باشد، پا پس میکشد. از این هم بالاتر، حمص آزاد میشود. درجه آخر، ما به دولتمردان خود توصیه میکنیم هنگامی که میخواهند با ما از «فتحالفتوح» حرف بزنند، سخن از «سوم خرداد» یا «آزادسازی حمص در آستانه سی و دومین سالگرد فتح خرمشهر» برانند، نه «توافق ژنو»! نقد انقلابی ما به بعضیها سر جای خود محفوظ اما مادام که سایه خدای سوم خرداد بر سر روزگار بلند است، امیدواری ما بسی بیشتر از دلنگرانی ماست.
درود و رحمت خداوند بر شهدای عملیات «الی بیتالمقدس» که خون سرخشان تا یومالله رهایی قدس به شیربچههای مقاومت، چراغ سبز نشان میدهد… جهانی را باید آزاد کند خدا! ما به «قبله اول» ۲ رکعت نماز فتح بدهکاریم؛ این خط، این نشان که انشاءالله «حضرت منجی» در راه است…
وطن امروز/ ۳ خرداد ۱۳۹۳
toms outlet
mcm backpacks
mulberry sale uk
toms outlet
michael kors uk bags
mulberry handbags uk
borse alviero martini
louboutin pas cher paris
prada outlet uk