دروغ در فضای مناسبات اجتماعی در حد ربا در مناسبات اقتصادی است. همان گونه که ربا روابط اقتصادی را کاملا به محاق می برد دروغ نیز روابط و مناسبات اجتماعی را به محاق خواهد برد. اگر روابط و مناسبات اجتماعی در گفتار بخواهد براساس دروغ شکل بگیرد این دروغ ممکن است یک برجستگی کاذبی در یک مقطع خاصی ایجاد کند و بعد از مدتی افول و غروب خواهد کرد و مناسبات از آن حدی که به نظر می رسید منفعت انسانی است کاملا دگرگون خواهد شد.
در این گفتگو سوالاتی مانند اینکه معنا و مفهوم دروغ مصلحت آمیز چیست و در چه شرایطی مجاز به دروغ گفتن هستیم، آیا دروغ مصلحت آمیز حق الناس به همراه دارد، در چه زمانی تقیه به جای دروغ مصلحت آمیز قرار می گیرد، آوردن پسوند مصلحت آمیز بر دروغ چه تبعات و آسیبهای اجتماعی به همراه دارد و وظیفه علما و روحانیون در برابر سوء استفادههای مصلحتی در بیان دروغ چیست، با این استاد اخلاق حوزه علمیه قم مورد بررسی قرار گرفته است.
متن گفتوگوی شفقنا با حجت الاسلام و المسلمین دکتر مرتضی جوادی آملی را میخوانید:
* بر طبق آمار موجود مهم ترین آسیب اخلاقی و ناهنجار های رفتاری در جامعه ایران دروغگویی و عدم صداقت است. این نشان می دهد که دروغ یکی از عوامل مهم در زندگی اجتماعی امروز ایران است. دلیل بروز چنین ناهنجاری هایی با توجه به مذهبی بودن عموم جامعه چیست و چرا آموزش های فرهنگی نهادهای مختلف در اصلاح این ناهنجاری موثر نبوده است؟
حجت الاسلام و المسلمین مرتضی جوادی آملی:
اسلام و دینی که انبیای الهی در آن از طرف خداوند مبعوث شده اند همواره انسان ها را در مسیر صدق و عدل قرار می دهد و از همه انسان ها می خواهد که برای رسیدن به سعادت از راه صداقت و عدالت عبور کنند. آموزه های وحیانی به برخی از فضایل که با فطرت انسانی هماهنگ است مانند صداقت، عدالت، امانت داری و طهارت تأکید دارد. در مقابل خصلت های ناصوابی وجود دارد که همواره دین انسان ها را در ترک و مزمت آنها بسیار توصیه کرده است؛ رذیلت هایی مانند دروغ، خیانت در امانت، سرقت و نظایر آن. در این میان دروغ در هر حوزه ای مهم ترین و اساسی ترین جریان مورد توجه است. آنچه که می تواند مناسبات اجتماعی را تصحیح و اصلاح کند و جامعه را به پیش ببرد، صداقت و راستگویی است و در مقابل آن جریان دروغگویی و وارونه کردن واقعیت است. امام حسن عسگری(ع) در بیانی می فرماید: »تمام پلیدی ها در یک خانه ای قرار داده شده و کلید همه پلیدی ها دروغگویی است.« در حقیقت به لحاظ مناسبات اجتماعی و روابط انسانی آنچه می تواند جامعه را تصحیح و اصلاح کند و در جهت سعادت حرکت و سوق دهد، صداقت و راستگویی است و آنچه که باعث سقوط و انحطاط جامعه به لحاظ روابط انسانی و اجتماعی می شود، دروغگویی است. در حقیقت بر هم زدن روابط انسان ها در حوزه مسایل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی موجب می شود انسان ها به چنین ناهنجاری هایی دست زنند و روابط اجتماعی را آلوده کنند. امام صادق(ع) می فرمایند: »اگر حقوق انسان ها در مسایل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی پرداخته نشود، انسان ها برای اینکه خود را افرادی درست و موجه نشان دهند، مجبور به دروغگویی می شوند.« انسان ها با دروغگویی قصد دارند آنچه که صواب و حق است را با یک پوششی بپوشانند و باطل را در مقابل حق آشکار کنند.
درباره اینکه چرا جامعه ما به رغم اینکه یک جامعه مذهبی است و آمار دروغگویی و ناهنجاری در آن بسیار بالاست باید به این مساله توجه کرد که امروز دروغگویی معلول جریان های اقتصادی، سیاسی و فکری است. امروز جریان هایی که با قدرت گره خورده اند تحقق منافع و اهداف خود را در دروغگویی می بینند و به همین دلیل مجبور به دروغ گفتن می شوند. اگر آموزه اولی اسلام که بحث صداقت، بیان درست و راست گفتن است در جامعه تحقق یابد و آثار منفی و مخرب دروغگویی بیان و روشن شود قطعا می تواند این مسیر ناصواب را که متاسفانه در همه بخش های جامعه ریشه دوانده و مانند یک کرم ساقه خوار در حال بر هم زدن ریشه روابط اجتماعی ماست، برطرف کند.
* گاهی در کنار دروغ اصطلاح دیگری به نام مصلحت آمیز برده می شود و به عنوان توجیهی مورد استفاده افراد قرار گرفته است. این نوع دروغ چه نوع دروغی است و چه زمانی می توانیم از آن استفاده کنیم؟ در واقع استفاده از آن حالت عمومی دارد یا باید در شرایط خاصی مورد استفاده قرار گیرد؟
حجت الاسلام و المسلمین مرتضی جوادی آملی:
با توجه به اینکه دروغ در مناسبات و روابط اجتماعی در حال شکل گیری است، زمانی می تواند مصلحت آمیز باشد که قطعا یک منفعت عام و فراگیری را مدنظر قرار دهد. به طور مثال موضوع اصلاح جامعه و جریان فکری باشد یا اینکه با دروغ از قتل نفسی جلوگیری شود، اما متاسفانه ما عادت کردیم کمترین امری که با منافع ما در تضاد است را به عنوان یک مصلحت برای خود ببینیم و با توجه به اینکه نمی خواهیم منفعت ما آسیب ببیند، به دروغ آلوده می شویم تا آن منفعت را تامین کنیم. تشخیص اینکه چه مساله ای به عنوان یک مصلحت برتر است کار آسانی نیست. در آموزه های دینی ما آمده که اگر انسان جان انسانی را در خطر دید یا روابط انسانی با راست گفتن و حرف حق زدن آسیب می بیند، باید مصلحت بزرگتر در نظر گرفته شود و از حقیقت گفتن سر باز زند؛ حتی در این زمان انسان باید نیت و انگیزه خود را تغییر دهد و نه با انگیزه دروغ گفتن بلکه به منظور مصلحت این کار را انجام دهد. بنابراین اصل این امر وجود دارد، اما تشخیص اینکه چه چیزی مصلحت است و انسان می تواند به خاطر آن مصلحت، دروغی را که حرام و مسلم است و موجب وارونه کردن حقیقت می شود و یکی از عمده ترین خبایث دینی محسوب می شود، در اختیار همگان نیست، اهل آن باید تشخیص دهند که چه چیزی مصلحت و چه چیزی مصلحت نیست.
* یکی از مسایل فقهی شیعه، موضوع تقیه است. تقیه گاهی در انتقادها به عنوان نوعی پنهان کاری یا تعابیر تندتر دروغ و ریا تشبیه می شود؛ فارغ از مباحث فقهی تقیه، در چه زمانی تقیه به جای دروغ مصلحت آمیز قرار می گیرد؟
حجت الاسلام و المسلمین مرتضی جوادی آملی:
اگر سکوت انسان باعث شود که قتل نفسی اتفاق بیفتد یا یک احساس برتر و بزرگتری روی دهد، آن سکوت هم جایی ندارد. در دستورات و توصیه های دینی در صورتی که قتل نفسی اتفاق بیفتد یا حرمتی از مؤمن شکسته شود، اجازه دروغ گفتن داده شده است، اما این یک موارد بسیاری استثنایی و نادر است. آنچه که در جامعه ما وجود دارد این است که هر چیزی که با منافع ما سازگار نباشد مصلحت برتر تشخیص داده می شود و هر چیزی که با اهداف و اغراض سیاسی و اقتصادی ما هماهنگ شناخته نشود به عنوان یک مصلحت شناخته می شود و انسان مبتلا به دروغ و وجودش به دروغ آلوده می شود. این دروغگویی چون در فضای مناسبات و روابط اجتماعی در حال شکل گیری است، کل روابط اجتماعی در جامعه را زیر سوال می برد بنابراین این سخن که انسان تقیه می کند و یک دروغی را به لحاظ مصلحتی برتر می گوید و اینکه آیا آن مصلحت تا چه حدی می تواند مجوزی برای گفتن یک دروغ باشد، کار بسیار عمده و اساسی است. از سوی دیگر شناخت این مساله که ملاک مصلحت برتر است در اختیار همگان نیست.
*اما عده ای به بهانه حفظ منافع کشور باب دروغگویی را باز می کنند و به دلیل باب شدن بحث پذیرش دروغ مصلحت آمیز در اسلام و گذاشتن پسوند مصلحت آمیز در حقیقت زمینه سوءاستفاده فراهم شده و حتی یک رذیلت اخلاقی مثل دروغ با توجیهات شرعی همراه می شود. دروغگویی برای حفظ منافع کشور معنا و مفهومی دارد؟
حجت الاسلام و المسلمین مرتضی جوادی آملی:
منافع حال شخصی گروهی، جریانی یا حزبی هیچکدام نمی تواند به عنوان یک مصلحت برتر مجوزی برای گفتن دروغ باشد و اینها در مسیر انسانی روابط را از بین می برند و این باعث می شود که همه گروه ها و جریان ها یا همه اشخاص فکر کنند که خط، تفکر و جریان فکری و اقتصادی آنها باید غالب باشد. خداوند در قرآن فرموده است: «در معادلات و تعاملات و مناسبات اجتماعی اقتصادی خود همواره سعی کنید که عدالت را معیار قرار دهید.» هرگز دشمنان شما را به گفتن حرف و عمل ناصواب وادار نکنند و فکر نکنید که اگر منافع و اهداف زودگذر و مقطعی شما تامین شود این به نفع شماست. ممکن است در یک مدت کوتاه آثار مثبتی را ببینید، اما در حقیقت یک سقوط و هبوطی وجود دارد. دروغ در فضای مناسبات اجتماعی در حد ربا در مناسبات اقتصادی است. همان گونه که ربا روابط اقتصادی را کاملا به محاق می برد دروغ نیز روابط و مناسبات اجتماعی را به محاق خواهد برد. اگر روابط و مناسبات اجتماعی در گفتار بخواهد براساس دروغ شکل بگیرد این دروغ ممکن است یک برجستگی کاذبی در یک مقطع خاصی ایجاد کند و بعد از مدتی افول و غروب خواهد کرد و مناسبات از آن حدی که به نظر می رسید منفعت انسانی است کاملا دگرگون خواهد شد.
* برای عدم سوءاستفاده از پسوند مصلحت آمیز بر دروغ چه باید کرد؟
حجت الاسلام و المسلمین مرتضی جوادی آملی:
امروز متاسفانه ارزش و آثار مثبت صداقت در جامعه کمتر گفته می شود و از طرف دیگر زمینه هایی در جامعه فراهم است که مردم را به مسیری خلاف جهت صداقت و راستگویی پیش می برد. حاکمان و متولیان امر باید جامعه را به سمتی سوق دهند که انسان ها احساس کنند حرکت اقتصادی و سیاسی آنها در راستای منافع نظام و جامعه است، اگر جامعه به گونه ای حرکت کند که منفعت و اهداف خود را در خلاف جهت اصلی جامعه ببیند به دروغگویی و به قلب وارونه کردن حقیقت متمسک و متوسل می شود. آنچه که باعث می شود جامعه از دروغ و گفتار ناروا بپرهیزد ایجاد مناسبات درست اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است که مسوولیت این امر بیش از همه برعهده زمامداران و متولیان امر است.
حاکمان و زمامداران باید به این نکته توجه کنند که اگر مردم احساس کنند منافعشان در خطر است و نمی توانند با فضای موجود زندگی حداقلی خود را تامین کنند، ناچار به دروغ گفتن می شوند. مردم وقتی می بینند که اگر دروغ گفته نشود زندگی خانواده و آینده آنها هیچ روشنی و وضوحی ندارد به دروغ گفتن خود را ناچار می بینند و در نهایت به دروغ مبتلا می شوند. ما می گوییم که چند میلیون نفر زیر خط فقر هستند، حرف زدن به تنهایی کار را درست نمی کند این چند میلیون نفر برای اینکه اولیات زندگی خود را تامین کنند، با وجود آگاهی به گناه دروغ، مجبور هستند گاهی اوقات دروغ بگویند یا مسیر ناصوابی را طی کنند. متولیان و صاحبان امر به دلیل تصمیمات، اقدامات و نظرات نادرست قلب، روح و ایمان جامعه و مردم متدین را به دروغ مبتلا کرده اند. باید از مسوولان خواست که با تصمیمات، نظرات و نوع اقداماتشان جامعه را ناچار به گفتار، رفتار، اعمال و کرداری خلاف عقاید کنند. به نظر می رسد بخش قابل توجهی از دروغ هایی که در جامعه ما وجود دارد به دلیل شرایط ناصواب و نا مناسبی است که ایجاد شده، باید علت ها را دنبال کرد وگرنه به سراغ معلول رفتن دردی را دوا نمی کند.
* دروغ و ربا را به هم تشبیه کردید. در اسلام رباخواری یکی از کارهای نامشروع است که از مصادیق مسلم حق الناس به حساب می آید. می توان وعده های دروغ به مردم را نیز جزو حق الناس به حساب آورد؟
حجت الاسلام و المسلمین مرتضی جوادی آملی:
وعده دو خلاف می شود. چون خود دروغ یک خلاف است و وعده دروغ هم یک خلاف مضاعف خواهد بود و قطعا کسانی که با وعده های دروغ بخواهند چنین مناسباتی را ایجاد کنند، از بین رفتن و به محاق رسیدن آنها قطعی خواهد بود. حضرت آیت الله جوادی آملی در یک بیانی داشته اند که پیامبر اسلام فرمودند: «حتی به کودک هم وعده دروغ ندهید.» در دین اسلام حتی وعده دروغ دادن به حیوان نیز جایی ندارد. اگر انسان بخواهد در یک مقطعی با وعده های دروغ به رشد برسد، آن یک رشد کاذب است. بنابراین مناسبات اجتماعی مانند مناسبات اقتصادی ممکن است در یک مقطعی رشد کاذب داشته باشد که مانند ربای اقتصادی رشد آن کاذب است. خداوند جامعه ای را که بخواهد براساس ربا در حوزه اقتصاد رشد کند، از بین خواهد برد کما اینکه مناسبات اجتماعی هم که با دروغ شکل بگیرد، از بین خواهد رفت.
* در اسلام بسیار به حقالناس توجه شده بطوری که حقالناس مقدم بر حق الله قرار گرفته و ادای آن از واجبات است. فردی که مرتکب دروغگویی شده و حقی بر گردن مردم دارد، چگونه می تواند این حق را جبران و ادا کند؟
حجت الاسلام و المسلمین مرتضی جوادی آملی:
این گونه از امور واقعا جبران کردنی نیست. اگر کسی مخصوصا در سطح وسیعی وعده ای بدون پشتوانه و زمینه سازی داده باشد و نتواند به وعده خود جامه عمل بپوشاند، جبران این خطا برای او بسیار سخت و غیرممکن خواهد بود.
بسیاری از وعده هایی که در فضای اقتصادی داده می شود و صنعت گران و مولدان مسایل صنعتی براساس این وعده ها حرکت می کنند و به جایی نمی رسند و شکست می خورند، آنان دیگر نمی توانند کمر اقتصادی خود را استوار بدارند و حرکت اقتصادی داشته باشند. بخش قابل توجهی از آسیب هایی که امروز جامعه ما می بیند براساس این وعده های ناصواب و بدون پشتیانی است، وعده هایی که زمینه تحقق آنها فراهم نشده است به همین دلیل می گویم که این حق الناس به هیچ وجه قابل جبران نیست.
* از طرفی مردم به خاطر شرایط و برخورداری از اولیات زندگی خود مجبور هستند در بعضی از مواقع به رذیلت اخلاقی مانند دروغ گرفتار شوند و از سوی دیگر تداوم این مساله در جامعه خطرات بسیاری را موجب می شود. در این میان علما، حوزه و روحانیون برای حل این معضل چه نقشی را می توانند ایفا کنند؟
حجت الاسلام و المسلمین مرتضی جوادی آملی:
ابزار علما همواره تعلیم، تبلیغ، ترویج احکام، بیان دستورات الهی و تذکر است، اما حوزه عمل به دست علما نیست. مردم سخنان علمای خود را باور دارند و آنها را می پذیرند و به عنوان آموزه های دینی اعتقاد دارند، اما آنچه در کشور در حال رخ دادن است، تفاوت میان گفتار و عمل است. آنچه را که مردم می شنوند حق و صدق است و آنچه را که می بینند باطل است و ناصواب و چون بین این دو قدرت تمیز و تشخیص از یک سو و اقدام از سوی دیگر آسان نیست مجبور هستند در شرایطی قرار بگیرند که به انجام آن راضی نیستند. به هر حال آنچه که در اختیار عالمان است جز بیان چیز دیگری نیست. آنهایی که عهده دار میدان عمل هستند باید بیشتر دقت کنند و زمینه را به گونه ای فراهم کنند که جامعه در مسیر انحطاط و سقوط قرار نگیرد.
* یعنی از نظر شما علمای ما وظیفه خود را انجام داده اند و در سخنان خود تذکرات لازم را نسبت به مسایل به ویژه مساله مورد بحث داده اند. اشکال از جای دیگری نشأت می گیرد؟
حجت الاسلام و المسلمین مرتضی جوادی آملی:
به هر حال محدودیتی که برای عالمان دینی در گفتار و بیان وجود دارد از یک سو و شرایطی که برای آنها موجود است از سوی دیگر شاید موجب شده بیش از این مجال برای حضور علما در صحنه فراهم نشود. مثلا در بحث ربا، جریمه های دیرکرد و خسارت های آنچنانی همه علما احساس خطر کردند، فتوا دادند و گفتند که این رباست و جامعه را به محاق می برد ولی متاسفانه شرایط اقتصادی و بانکی همچنان بی اعتنا به آموزه ها و خطبایی که علما و مراجع صادر کرده اند، در حال پیشروی است و احیانا با یک نوع ظاهرسازی و فاکتور سازی در مقابل همه فتاوا می ایستند. در این میان مردم که در مقابل این دوگانگی قرار گرفته اند، ناچارند مضطر شوند و دروغ را در ردیف کار خودشان داشته باشند. شفقنا