وقتی عباس بابایی از دیوار مدرسه بالا میرفت

همه نزدیکان عباس را می شناختم. فامیل خودم هم بودند،

اما او آن زمان با سن کمش کارهایی می کرد که از آدم بزرگ های فامیل هم ندیده بودم.

صبح هایی زودتر می رفته از دیوار مدرسه می پریده پایین حیاط مدرسه را جارو می کرده تا مدیر مدرسه بهانه ای برای اخراج سرایدار که کمردرد داشته، نداشته باشد.
به روایت همسر شهید

———————————————————————–

با شنیدن خاطرات و خواندن وصیت نامه شهدا می شود چیزهای زیادی آموخت .

شهیدی و در ان موقع انسان با تقوایی که برای اخراج نشدن سرایدار مدرسه حیاط مدرسه را جارومی کند تا سرایدار اخراج نشود

ولی اما امروز همه برای  بردن آبروی مسلمانی بسیج می شوند تا او سر کار نیاید  چون اگر مسلمانی بر سر کار بیاید و شیوه و راه و رسم مولایمان علی را بخواهد اجرا کند بسیاری ازانهایی که نقاب بر چهره زده اند نقابهایشان کنار خواهد رفت و چهره پشت نقاب انان آشکار خواهد شد .

ولی آیا همیشه چهره ها پشت نقاب خواهد ماند ؟؟؟؟؟؟

مردم ما تیزبین تر از آن هستند که دیگر توجه ای به نقاب نخواهند کرد .

از این پس سعی داریم هر هفته و اگر خدا بخواهد هر روز خاطرات وو صیت نامه شهدا را برایتان به نگارش در بیاوریم تا انانی که مسیر و معبر باز شده شهدا را فراموش کرده اند بیدن سو باز گردند .ان شا الله

گرد اورنده : جواد حیدری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *