هنرمند که سعي او برآن است تا شاهد مقصود را در جلوه حُسن در مشهدِآغوش نشاند در هر زماني يا در هر زميني باشد ستودني است ، خواه با جان فشاني در حد دست افشاني نهضت بر انگيزد و انقلابي بيافريند خواه با نوشيدن جام زهر شاهد بقاء دين وامت باشد .
هنرمند فهميده اي است که از ميان آتش وخون مي گذرد تا بذر عزت بيفشاند و قدرت و تکبر کاذب دشمنانه را از سوئي و ذلت و خواري ننگ آور دوستانه را ازسوي ديگر از جامعه و نظام دور سازد .
هنرمند انسان شجاعي است که مرز بين تهور و ترس را با سلاح شجاعت مي شکافد تا نه جامعه از هراس دشمن تن به ذلت دهد و نه بر اساس بي باکي جان به خفت سپارد .
هنرمند انسان عدل مداري است که همواره شعار زندگيش را ( لاتَظلمْ و لاتُظلَم ) قرارداده و از ستمگري و ستيزه جوئي آنچنان در گريز است که از ستم پذيري و پذيرش جور در فرار، بلکه همواره به دنبال آن است که بين آن دو ، راه قَوام را برگزيند ، ( وکان بين ذلک قَواما )
. هنرمند آزاده اي است که بوي خوش حريت را در مشام جان نشانده تا حنظل تلخ حبس باطل واسارت غير حق را از لاله زار جامعه به دور اندازد آنچنانکه رها ويله بودن که طوق بندگي شهوت وغضب را در پي دارد را نيز نا گوار دانسته و به فکر حذف آن از فضاي زندگي است .
اعتدال ، که ارائه مطلوب و شايسته عدالت است و از گردنه هاي سخت افراط و سراشيبيهاي تند تفريط گذر کرده ، هنري معنوي و روحاني است ، نه به آساني قابل شناخت است و نه به راحتي در جامه عمل امکان تحقق دارد ، برغم معنائي روشن ، حقيقتي بسيار پيچيده و پنهان دارد ، در آغاز بايستي از جايگاه عقل نظري کوششي فراوان در يافت دقيق آن حقيقت نمود ، سپس از جايگاه عقل عملي راه برون رفت از دشواريهاي افراط و سختيهاي تفريط که نوعاً با متشابهات و القائات شيطاني و يا دسيسه هاي نفساني روبروست را با تدبيري حکيمانه پي گرفت .
در يک فراز ، شايد بتوان اينگونه گفت ، به همان ميزان که استکشاف و يا استنباط انديشه حق و گفتار صدق از لابلاي تخيل و توهم از سوئي و گذرگاه شهوت وغضب از سوي ديگر ، سخت و پر اضطراب است اعتدال علمي و عدالت عملي را از بين افراط نظري و تفريط رفتاري ، گفتاري و کرداري بيرون نهادن بسيار دشوار و پر هزينه است .
بايد اذعان کرد تا جامعه و ارکان اصلي آن به چنين جايگاه منيع معرفتي و پايگاه رفيع رفتاري راه نيابند ، وصول بدان دشوار بلکه ناممکن است ، البته اين معنا به زيبائي تمام در فرهنگ اصيل مکتب قرآن وعترت ريشه داشته و هيچ مانعي در دستيابي به آن جز خواسته هاي نفساني و اغراض شيطاني وجود ندارد .
به جرئت مي توان شيوهء معنوي و هنر روحاني ِاعتدال را برترين ارمغاني دانست که تحفه نظام وجامعه مي شود .
ممکن است پاره اي از افراد غفلةً يا تغافلاً در مفهوم و يا مصداق اعتدال دچار ترديد و سردر گمي شده و يا در آينده بدان مبتلا شوند ، از اينرو ممکن است پاره اي از توضيحات روشنگري نموده و رافع برخي ابهامات و دافع بعضي شبهات باشد ، گرچه ممکن است عده اي که از نفس مسوّله فرمان مي برند و يا راهبري آنان به امارت نفس امارّه است از اين راهبرد طرفي نبندند .
اعتدال گوهري انساني و ملکه اي نفساني است ، نه متاعي بازاري و کالائي اقتصادي ، اعتدال موهبتي الهي وتحفه اي ملکوتي است ، او را هماي سعادت خوانده و خوشبختي نظام و جامعه را در گرو آن مي دانند . هنر اعتدال با هيچ ترازوئي موزون نمي شود بلکه ترازو را با آن مي سنجند زيرا خود ميزان است .
اما جلوه هاي فرحبخش و آثار خرم اعتدال را در مظاهر گونا گون اجتماعي مي توان به نظاره نشست و هنرمندان ، اين صاحبان انديشه و اربابان انگيزه را تحسين نمود ، که چگونه تلاش مي نمايند تا با تدبير از بين روث افراط و فرث تفريط رهائي يافته به گونه ايکه نه آلودگي افراط و نه پليدي تفريط ، نظام و جامعه را به چالش نکشانده بلکه با عافيت به ساحل سعادت نشاند . و اکنون به جنبه هائي از آن اشاره مي شود .
الف ؛ اعتدال در ابعاد فرهنگي به معناي گريز از جهت گيري منحرفانه و نشان دادن رغبت نسبت به آنچه که امروزه در غرب و شرق به عنوان مظاهر فرهنگي دلربائي نموده ، بدون توجه به آنچه که در منبع معرفتي عقل برهاني ويا نقل معتبر از آن خبري ويا اثري باشد ، همانگونه که اجتناب و دور داشت جامعه از انحطاطِ دروغ ، ريا ، تزوير و ربا و بازداشت آن از سقوطِ در ورطه تهمت وافترا و نيرنگ و ناسزا ، که همه آنها در شرع انور از مظاهر دنياگرائي و نفس پرستي است ، از جلوه هاي آن هنر روحاني است .
ب ؛ اعتدال در جنبه اقتصادي ، با معيار کوثر کار و توليد همه حانبه و پرهيز از افراط تکاثر ثروت و جاه همه سويه و يا تفريط محروميت و استضعاف شناخته مي شود ، پر واضح است در جوامعي که همه مظاهر قدرت در يک نهاد مجتمع و هيچ مسئوليت و پاسخگوئي نيز وجود ندارد ، اين مهم بسي دشوار و طاقت سوز است ، البته اين تنها هنرمند عرصه اقتصاد است که با برافراشتن رايت کوثر اعتدال به جنگ تکاثر افراط و محروميت تفريط برخاسته وبر آن يورش مي برد تا پيروزمندانه از اين کارزار بيرون در آيد .
ج ؛ اعتدال در ابعاد سياسي ، همانا با توزيع قدرت و تسهيم ثروت به گونه ايکه همه انظار و آراء را در نگاهداشت جامعه و نظام و همراهي و مشارکت تمامي سليقه ها در صحنه حاضر سازد ، با افراط تمرکز قدرت و ثروت و انحصار آن در يک سليقه که هم خود را تمام دين و هم همه مردم بداند و نيز از تفريط انزوا وبه محاق رفتن يک يا چند جريان فکري به بهانه آنکه ، صداي مخالف شنيدني نيست ، در تضاد واصطکاک است واين هنرمند عرصه سياست است که ضمن شناخت جريان اعتدال ، دين و جامعه و نظام را در کنف آن از پليدي زياده روي در قدرت حاکميتي و آلودگي تفريط دوري از حکومت که با جريان خسارت بار فرار و يا مهاجرت همراه است ، در امنيت وآرامش حفظ مي نمايد .
د ؛ اعتدال که همان فرشته عدالت و هماي سعادت است ، در صحنه امنيت همه جانبه اجتماعي ، سياسي و نظاير آن بسان نسيمي خوشگوار و روح بخش نفس وبدن جامعه را مي نوازد وبا نوازشش به همه جان مي بخشد تا بياندشند و برانگيزند و ثمر دهند ، هنر اعتدال با تنزه از نگرش افراطي و رويکرد تحکّمي که موجب خشونت و غلظت غير انساني شده و عده اي بلکه جامعه اي را در ناامني واضطراب و نهايتاً فروپاشي آن پيش مي برد ، و با تجرد از جهت گيري تفريط گرايانه که مستلزم رها نمودن مجرم و باز نهادن دست خطاکار مي باشد ، بر آن سعي دارد که پا ازمرز ميانه روي و طريق وسطي فراتر ننهاده تا موجب فروفتادن در مضلّه چپ و راست نگردد .
با عارف رومي هم نوا شويم که عارفانه وحکيمانه توصيه نمود ؛
شيخ رو آورد سوي آن فقير ******** که ز هر حالي که هست اوساط گير
در خبر خير الامور اوساطها ******** نافع آمد ز اعتدال اخلاطها
گر يکي خلطي فزون شد از عرض ******** در تن مردم پديد آيد مرض
بر قرين خويش مفزا در صفت ******** کان فراق آرد يقين در عاقبت
اميدست همگان خصوصاً نخبگان در نگاهداشت نِعَم با الهام از سخن نوراني ( اَحسنوا جِوار النِعَم ) فرصت پيش آمده را مغتنم شمرده و در تبيين ، دفاع ، حمايت و پاسداشت آن بکوشند . طائران قدسي ز بامي که برخيزند مشکل نشينند و فرصتهاي سحابي چه بسا بازگشتي نداشته باشند .
مرتضي جوادي آملي ، طلبه حوزه علميه قم.
سلام. لطفا بيان فرماييد كه اين بزرگوار دكتراي چه رشته اي هستند . از كدام دانشگاه يا مركز حوزوي مدرك گرفته اند و پايان نامه ايشان در چه موضوعي بود؟ ممنونم
هراز نیوز عزیز.. شما هم به یک کارگر ساده ظلم کن و حرفش را انتشار نده. ماشاله شجاعت.. ماشاله عدالت. ماشاله ظرفیت نقد.. احسنت بر شما.. راستی از پست مست خبری نیست؟ ابدار چی خواستید بنده الساعة فی خدمة حضراتنا الکرام.