هراز نیوز :بانك اطلاعات ISI مركزي براي فهرست نمودن و پوشش دادن جامع مهمترين مجلات علمي منتشره در دنيا به منظور تبادل اطلاعات ميان پژوهشگران مختلف مي باشد. شمار مجلات ISI ثابت نيست. يك مجله ممكن است در يك زمان، از مجلات ISI محسوب شود، اما به دليل كاهش بار علمي، ممکن است بعداً از ليست مجلات ISI كنار گذاشته شود. در حال حاضر بيش از ۱۶۰۰۰ مجله، در ليست ISI قرار دارند. هر ساله ۲۰۰۰ مجله جديد مورد ارزيابي قرار مي گيرد و حدود ده درصد آنها به ليست ISI اضافه مي شوند.
هر مجله علمي قبل از انتخاب شدن و فهرست شدن در ISIيكسري مراحل ارزيابي را پشت سر مي گذارد. ازجمله عوامل مورد ارزيابي و رعايت استانداردهاي بانك اطلاعاتي ISI ، كميته علمي منتخب مجله، تنوع بين المللي مقالات چاپ شده در آن، نشر به موقع مجله و جايگاه نشرآن مي باشد. مهمترین عامل برای مجلاتی که در ISI نمایه می شوند ضریب درجه تاثیر است (impact factor). اين عامل همه ساله توسط ISI برمبناي ارجاعات به هر يك از مجلات علمي آن محاسبه مي شود و نتيجه در گزارشات ارجاع مجله يا Journal Citation Reports يا به اختصار JCR ، منتشر مي شود.
بهترین راه برای آنکه دریابیم یک مجله در زمره مجلات پرارجاع است یا خیر مراجعه به سايت هايي نظير تامسون است. زيرا همچنان كه گفته شد، هم تعداد مجلات زياد است و هم ISI محسوب شدن يك مجله ممكن است هميشگي نباشد.هر نشريه با هر امتياز علمي در كشور چاپ شود اگر ضريب تأثيرش صفر باشد، در اين پايگاه قرار نمي گيرد. متأسفانه، در حال حاضر بسیاری از نشريات ايراني داراي ضريب تأثير صفر بوده و جايي در اين پايگاه ندارند.
بر اساس قانون تجمع گارفيلد متون هسته براي تمامي رشته هاي علمي بيش از 1000 مجله نيست. همچنين مطالعه اي از سوي گارفيلد بر روي پايگاه اطلاعاتي اِس.سي.آي (Science Citation Index) نشان داده است كه 75% ارجاعات در كمتر از 1000 عنوان مجله شناسايي شدند.اما چون مساله پوشش، وجهي عملا اقتصادي دارد ISI Thomson مجلاتي را نمايه مي كند كه احتمال استناد به آنها بيشتر باشد. ولي چه شاخصي مي تواند صلاحيت ورود ديگر مجلات به جمع مجلات منبع ISI Thomson را تاييد كند؟ پاسخ ساده است:
فراواني استناد به مجلات در منابعي كه پيشتر در اين نمايه وارد شده اند. حال اگر دانشگاهها مي خواهند مجلات خود را در نمايه هاي سه گانه ISI Thomson وارد كنند، علاوه بر رعايت ضوابط عمومي مانند وضعيت نشر، كيفيت مقالات، تركيب سردبيري و تحريريه و … بايد در جستجوي راهكارهايي باشند كه به مجلات آنها از سوي مجلات منبع ISI Thomson، استناد شود.
اما بازار چاپ مقالات دانشجویان و اساتید ایرانی در مجلاتی که در ISI نمایه می شوند بسیار داغ است و این روزها برای معرفی بیشتر نخبگان یا کسانی که می خواهند در زمره نخبگان دیده شوند اشاره به مقالات چاپ شده در مجلات ISI یک معیار دهان پر کن به حساب می آید.
بررسيهاي انجام شده نشانگر اين مطلب است كه بخشي از علل بالا رفتن آمارهاي تعداد مقالات ارائه شده از سوي ايران ناشي از تكرار ارائه يك مقاله به چند نشريه با تغيير جزئي در ظاهر آن ميباشد. همچنين بررسيهاي انجام گرفته نشان می دهد كه بخش زيادي از مقالهها و اسناد علمي ايران در مجلات زير استاندارد و كم اعتبار خارجي منتشر ميشود که ضریب تاثیری حتی زیر یک دارند. تحقيق انجام شده توسط جمعي از دانشجويان دانشگاه شريف (نرم افزارPaper generator) بيانگر اين است که ارزيابي برخي از نشريات نمايه شده توسط ISI، غير كارشناسي و واهي است و راهي براي توليد و انتشار مقالات جعلي ميباشد که البته شمار ایرانیانی که در این نوع مجلات مطالب علمی! خود را چاپ کرده اند کم نیست.
نشريه نيچر در گزارشي به تقلبهاي علمي پرداخته و دستمايه اين گزارش نيز شناسايي آثار كپي برداري و تقلبهاي علمي از سوي يك پايگاه اطلاعاتي با نام دژاوو (Deja Vu) بود، اما نكته مهم در اين ميان، اشاره نيچر به سهم بالاي ايران در تقلبهاي علمي بود. در ادامه اين گزارش تاكيد شده بود که محققان دانشگاه تگزاس با استفاده از امكانات نرم افزاري پايگاه دژاوو مدعي شدهاند كه بالغ بر 85 درصد از مقالات ارائه شده از سوي يك استاد ايراني متعلق به 5 مقاله ديگر از ساير محققان بوده كه از هر يك بين 5 تا 30 درصد كپيبرداري شده است.
در برخي موارد تعدد و كثرت مقالات ارائه شده از جانب برخي از پژوهشگران كشور در يك سال شائبه علمي بودن اينگونه مقالات را در ذهن ايجاد مينمايد. به عنوان مثال، يكي از پژوهشگران در سال 2005 در جدول نمايه ISI، 29 مقاله نمايه نموده، يعني هر 12 روز يك مقاله علمي ارائه کرده است.
از سوی دیگر مقالات علمی درخور و قابل قبولی که توسط دانشمندان ایرانی و پس از سالها تحقیق و تتبع نوشته می شوند به زبان انگلیسی تهیه شده و روانه بازار علمی کشور های توسعه یافته می شوند و به مسایلی می پردازند که به رفع نيازهاي كشورهاي غربي منتج می شود. در واقع باهوشترين و موفقترين نخبگان و فرهيختگان كشور با هزينههاي بسيار گزاف طي سالهاي متمادي تربيت شده و نهايتاً استعدادهاي شكوفا شده با صرف هزينه داخلي به استخدام كشورهاي غربي درميآيند كه با اين روند دستيابي ايران به جايگاه مرجع جهاني (مطلبي كه مورد تاكيد مقام معظم رهبري و چشمانداز ارائه شده از سوي ايشان نيز است)، موردترديد است.
البته در بی اعتباری بسیاری از این مجلات که هم اکنون بیشتر مشتریان خود را از کشورهایی نظیر ایران تامین می کنند مثالهای متعددی وجود دارد . چندي پيش برخي از دانشجويان يكي از دانشگاههاي فني معتبر تهران مقالهاي را با عنوان «بهينهسازي و طراحي شبكههاي جغرافيايي با استفاده از روش كله پاچه» جهت درج در نشريه EGU از نشريات معتبر و مورد تأييد ISI به دفتر اين نشريه ارسال ميكنند. اين دانشجويان خود را دانشمندان علوم زمین و دارای مدرک دکتری معرفی کرده و این نامها را برای خود بر می گزینند. «ب. گوسفند، خ. بز و ج. بره سفيد».
این مقاله بی سر و ته در نهایت تعجب با شمارهEGU2009-6632 براي چاپ در شماره 11 مجله مذكور پذيرش ميشود و در نوبت چاپ قرار ميگيرد! اين دانشجويان هدف خود را از تدوین این مقاله «پيداكردن روشي قابل اعتماد براي بهينهسازي در طراحي و تغيير شكل شبكههاي رصد»!!!!! عنوان كرده و نام اين روش جديد را روش كلهپاچه گذاشتهاند و در بخش نتیجه گیری آوردهاند: «براي داشتن نتايج بهتر توصيه ميكنيم كه از اين روش صبح اول وقت به همراه ملزوماتي چون: زبون، چشم و البته پاچه استفاده كنيد. همچنين استفاده از آبليمو پس از قسمت دوم ضروري است».
قبلتر نيز يك گروه از دانشجويان دانشگاه صنعتی شریف نرم افزاري را تحت عنوان paper generator طراحي كرده بودند كه قادر بود بخشهايي از مقالات دهها مجله تخصصي را كپي كرده و طوري به هم بچسباند كه به ظاهر داراي معني باشد و اين مقالات با ذكر دقيق منابع علمي و رسم نمودارها و جداول تحليلي، شكل و شماي يك مقاله علمي پژوهشي را دارا بوده و چندين مقالهسازي با روش مذكور در ژرونالهاي علمي دنيا پذيرش گرفته يا منتشر شده است.
اين امر نشاندهنده آفت مهلکی است كه در حوزه توليد دانش و نشر مقالات علمي در ايران وجود دارد و از سوي ديگر حاكي از کج فهمی است كه گريبانگير نهادهاي علمي ايران شده كه سعي دارند به هر قيمت ممكن حتي با روش مقالهسازي، آمار مقالات منتشره خود را در مجلات ISI بالا ببرند و از اين موضوع نيز با عنوان توليد علم نام ميبرند.
بارها شاهد بوده ایم افرادی که در حوزه كاري خود در ايران داراي كمترين دانش و تجربهاي هستند و كسي در داخل، آنها را نميشناسد و در هيچ محفل علمي حتي يك مقاله ندادهاند و در هيچ كنفرانسي ديده نشدهاند اما رزومه كاري آنها سرشار از مقالات ISI است که در بیشتر این موارد هم نام دانشجویان آنها در لیست تهیه کنندگان و نویسندگان این مقالات به چشم می خورد. بدیهی است که در اینگونه موارد این حق و حقوق دانشجو است که هزینه شهرت استاد شده است.
در واقع اين سؤال مطرح ميشود كه چرا در حوزه این علوم، دانشمنداني كه مقالات آنها غنابخش مجله های معتبر علمي دنيا شده است! اندكي از سرمايه علمي خود را صرف نشر دانش در داخل كشور نميكنند؟ و مشقت ارسال مقاله به زبان انگلیسی را به مجلات خارجي بر خود هموار كرده اند در حالیکه در بسیاری از موارد سواد انگلیسی آنها نیز از یک سلام و علیک خشک و خالی فراتر نمی رود.
چطور افردي بدون هيچ سابقه نوشتاري و انتشار مقاله و ارائه مقاله به كنفرانسهاي علمي داخلي، يا بدون هر گونه بحث و نشست و ارائه ديدگاهي، رجما و بالغیب، درختشان بار دانش گرفته مقالاتشان پی در پی در ژورنالهاي علمي خارجي منتشر می شود.
مــتأسفانـه سيســتم نادرست ارتقاي هيأت علمي در دانشگاههاي ايران و شاخص انتشار مقاله در ISI يا ژورنالهاي علمي –پژوهشي و اجباری شدن ارائه مقاله در مجلات ISI برای دانشجویان دکترا باعث شده تا این قشر از جامعه که می تواند به حق و به طور شایسته در تولید علم در کشور نقش مهمی بازی کند تمام جد و جهد خود را مصروف انتشار یک یا چند مقاله در این نشریات نماید و حتی در این راه پول هم بدهد غافل از اینکه برای مقاله خوب و علمی باید پول بگیرند نه اینکه از فرط تهی بودن و برای چاپ آن پول هم بدهند.
زیرا پاره ای بررسی ها در این خصوص حاکی از آن است که انگیزه تقلب در این حوزه عمدتا بهره مندی از امتیازات مالی و اداری در چارچوب مقررات جاری در دانشگاهها و مراکز علمی و پژوهشی است و ضمن آنکه موجبات نزول رتبه علمی موسسه را هم فراهم می آورد.
روزنامه آفرینش