یک بیمار مبتلا به ایدز گفت: شوهرم به دلیل خالکوبی در زندان به ایدز مبتلا شده بود و پس از فوت او به توصیه پزشکان آزمایش انجام دادم و متوجه آلودگی خود به این بیماری شدم.
آسیه.ا در گفتوگو با خبرنگار فارس در کرمانشاه اظهار داشت: چند سال پیش شوهرم فوت کرد و از نتیجه آزمایشات پزشکی متوجه شدم که به ویروس اچ.آی.وی مبتلا بوده است.
وی خود را 40 ساله و دارای دو فرزند معرفی کرد و ادامه داد: شوهرم بهدلیل مشکلات مالی مدتی در زندان و در آنجا اقدام به خالکوبی بر روی دستش کرده بود.
این بیمار مبتلا به اچ.آی.وی مثبت با بیان اینکه شوهرم در زندان بهدلیل خالکوبی با وسایل آلوده به ایدز مبتلا شده بود، افزود: با فوت شوهرم پزشکان به من توصیه کردند آزمایش خون انجام بدهم.
وی خاطرنشان کرد: لحظهای که جواب آزمایشم را گرفتم، فکر میکردم مثبت بهمعنای خوب است و فورا به دخترم زنگ زدم و مثبت بودن جواب آزمایش را به او اطلاع دادم.
این بیمار مبتلا به ایدز ابراز داشت: دخترم پشت تلفن به من گفت سریعا به منزل برگرد و با هیچکس در اینباره صحبتی انجام نده که در این لحظه دچار تشویش بدی شدم.
وی با تاکید بر اینکه در آنزمان هیچ آشنایی با این بیماری نداشتم، گفت: پس از اینکه متوجه شدم، دو بار قصد خودکشی داشتم که دخترم همواره به من دلداری میداد.
این بیمار مبتلا به ایدز با بیان اینکه پسرم از بیماری من اطلاع ندارد، اذعان داشت: بستگانم از این موضوع خبری ندارند، چراکه با پی بردن به آلودگی من، بهدلیل باورهای غلط طردم خواهند کرد.
وی به تصمیم خود برای اطلاع دادن به پسرش در مورد آلودگی به ویروس اچ.آی.وی اشاره کرد و متذکر شد: من همچون افراد سالم به زندگی امیدوار نیستم و فقط آرزو دارم فرزندان من موفق باشند.
این بیمار مبتلا به اچ.آی.وی خاطرنشان کرد: در تمام سالهایی که متوجه آلودگی خود شدهام، توصیههای پزشکان را بهکار بستهام و هرگز حاضر نیستم دیگران را آلوده کنم.
وی حمایت دخترش را عامل مهمی در بهبود شرایط روحی خود دانست و یادآور شد: اگر آگاهیدهی مناسب در جامعه صورت بگیرد، افرادی همچون من در اجتماع پذیرفته میشوند و راحتتر به زندگی خود ادامه میدهند.
*زندگی در کنار یک فرد مبتلا به ایدز نگرانی ندارد
نسرین.م دختر این زن مبتلا به ایدز نیز در گفتوگو با خبرنگار فارس در کرمانشاه اظهار داشت: از بیماری مادرم هرگز هراسی نداشتهام، اما اقدامات پیشگیرانه انجام دادهام.
وی با بیان اینکه از سرنوشت مادرم ناراحتم، ادامه داد: هرگز ناراحتی خود را به او منتقل نمیکنم و همیشه فکر میکنم که او فردی عادی همچون سایر انسانهاست.
نسرین پذیرفتن بیماری مادرش را در ابتدا مشکل توصیف کرد و بیان داشت: وقتی آگاهی وجود داشته باشد، نگرانی از زندگی در کنار چنین فردی معنا ندارد.