خبر سقوط دو زن از طبقه پنجم ساختمانی در خیابان جمهوری تهران مرا به یاد ساختمان های بلند شهرم انداخت. اگرچه تعداد آنها به انگشتان دست هم نمی رسد اما سخاوتمندی شهرداری در صدور مجوز به این بناهای عظیم آینده ای را برایمان ترسیم می کند که در آن شهری داریم مملو از برج های بلند. کسی چه می داند شاید فردایی نه چندان دور خانه ی کلنگی همسایه نیز جای خود را به یک برج 15 یا 20 طبقه دهد.

به همان نسبت که این ساختمان های بلند یکی پس از دیگری قد علم می کنند، کمبود هایی نیز در شهر احساس می شود. هیچ با خود اندیشیده اید اگر روزی یکی از این برج های سر به فلک کشیده دچار آتش سوزی شود، چگونه باید از پیشرفت زبانه های آتش جلوگیری کرد؟ چگونه می توان افراد محبوس در آتش را از مرگ نجات داد؟ با توجه به امکانات کنونی،کدام نردبام آتش نشانی شهر، در بهترین شرایط  به طبقه12 می رسد؟

حادثه خیابان جمهوری فقط یک گزارش دلخراش از یک واقعه نمی باشد، بلکه زنگ خطری است برای همگان به ویژه مسئولین کشوری ، استانی و شهری. مسئولین محترم برای یک لحظه خود را جای زنی بگذارید که ناامید از باز شدن نردبام آتش نشانی سقوط را بر انتظار ترجیح داد. ترس و وحشت آنچنان تمام وجودش را احاطه کرده بود که تصمیم گرفت برای فرار از آتش خود را پرت کند.  این واقعه نباید تکرار شود.

کمبود ها و بی توجهی ها

از دغدغه افزایش بی حساب ساختمان های بلند شهر، حوادث پیش رو و کمبود هایی که پشت دروازه بسته آتش نشانی پنهان هستند، بر آن شدم سری به اداره آتش نشانی آمل بزنم و از نزدیک تجهیزات آن را بررسی کنم. اما در بدو ورود سوالی ذهنم را به خود مشغول کرد، چگونه ممکن است در مکانی که سرعت در آن حرف اول را می زند دروازه ای بزرگ و سنگین سد راهی شود برای اقدام فوری آتش نشانان؟ مسئولین آتش نشانی ادعا می کنند این دروازه بزرگ مجهز به سیستم کنترل از راه دور است و همزمان با زنگ حریق به صورت اتوماتیک باز می شود. اما سوال اینجاست که چه تضمینی وجود دارد این دروازه همچون نردبام آتش نشانان در حادثه خیابان جمهوری تهران دچار نقص فنی نشود؟ چه تضمینی وجود دارد که قطعی برق و باز کردن غیر اتوماتیک دروازه از سرعت عمل آتش نشانان نکاهد؟

از دیگر مسائلی که پیرامون تجهیزات و امکانات آتش نشانی وجود دارد عرض زیاد نردبان است. بنا به گفته یکی از کارشناسان، درصورتی که حادثه حریق در  بازار چهارسوق آمل اتفاق بیفتد،  به دلیل عرض زیاد نردبام آتش نشانی، عملا نمی توان از آن استفاده کرد و فقط باید دست و روی دست گذاشت و شاهد سوختن این میراث گرانبهای تاریخی و فرهنگی بود. بسیار تاسف برانگیز است که سازمان آتش نشانی با آگاهی از کمبودهای موجود، نسبت به تجهیز و به روز کردن آن بی تفاوت می باشد و این درحالیست که مامورین آتش نشانی باید به صورت مداوم تحت آموزش های فنی و فیزیکی قرارگیرند و از تجهیزات کامل بهره مند شوند.

سازمان آتش نشانی یکی از نهادهای مهم و حیاتی در هرشهر است ، با توجه به اهمیت و حساسیت این سازمان در نجات جان و مال همشهریان ، بهره مندی از جدیدترین تجهیزات و علم روز دنیا اهمیت زیادی دارد. حادثه هیچگاه پیش از وقوع اطلاع نمی دهد در نتیجه باید آمادگی لازم برای قرار گرفتن در هر شرایطی فراهم باشد.

 

چاره اندیشی

من به عنوان یک شهروند، به عنوان فردی که در یک کشور رو به رشد زندگی می کنم انتظار دارم مسئولین در کنار رسیدگی به مسائل سیاسی ، اقتصادی و نظامی به دنبال رفع کمبود هایی باشند که به ظاهر ساده اند اما درست در زمان حادثه و بحران آنچنان نمودی پیدا می کنند که خبر اول مطبوعات و رسانه های تصویری می شوند و در پی آن عرصه را برای فرصت طلبی و یاوه گویی دشمنان فراهم می آورند.

من به عنوان یک شهروند آملی دوست دارم با خیالی آسوده در کوچه پس کوچه  های بازار چهارسوق قدم بزنم، بازاری که از گذشته دور رشد و پویایی اقتصادی و فرهنگی خود را حفظ کرده است. دوست دارم شاهد افزایش ساخت ساختمان های بلندی باشم که جنبه تجاری، مسکونی و حتی فرهنگی دارد. و در کنار این ها به وجود سازمانی دلگرم باشم که با پیشرفته ترین امکانات و نیرو های انسانی دانش آموخته، خود را برای سخت ترین شرایط آماده ساخته است.

در پایان از مسئولین محترم می خواهم اندکی بیشتر تامل کنید. منتظر نباشید تا حادثه رخ دهد و سپس به دنبال عیب یابی و چاره اندیشی باشید. بلکه امروز به دنبال راهکاری مناسب درجهت رفع کمبود ها باشید.

اکنون سوال اینجاست که آیا به همان نسبت که ساختمان های بلند شهر یکی پس از دیگری قد علم می کنند، سازمان آتش نشانی هم از امکانات مجهز  و متناسب با آن ارتفاع برخوردار می باشد؟ آیا تاکنون برای حوادثی که ممکن است در بافت های قدیمی شهر اتفاق بیفتد، بررسی ها و مطالعات دقیق صورت گرفته است؟ آیا ماموران آتش نشانی شهر حداکثر امکانات وآموزش های  لازم را دیده اند؟

3 thoughts on “از خیابان جمهوری تهران تا ساختمان های بلند شهر من”
  1. فرهنگ لغت دهخدا رو گشتم برای نردبام هیچ ترجمه ای نداشت ولی نردبان چرا :
    نردبان . [ ن َ ] ۞ (اِ) نردبام (شیرازی ). نوردبان (اصفهانی ). کردی دخیل : نردووان ۞ ، (درجه ، نردبان )، نردوآن ۞ ، اردوان ۞ ، گیلکی دخیل : نردبام ۞ ، تهرانی : نوردبون ۞ ، در اراک : نردونگ ۞ ، ظاهراً از:نرد (نورد) + بان (= بام ). دو چوب یا آهن عمودی که در میان آنها به فاصله ها چوبهائی افقی کار گذاشته باشند و برای بالا رفتن از درخت و دیوار و امثال آن به کار رود. (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). ترجمه ٔ درجه است و به معنی زینه باشد اعم از چوب و غیر چوب . (برهان قاطع). و اصل در آن نوردبام بود که راه بام به آن نوردیده می شود. (از آنندراج ) (از انجمن آرا). دو چوب بلندی که در میان آنها به فاصله ها چوب ها مانند پله های پلکان کار گذاشته شده و در بالا رفتن از درخت و دیوار و جز آنها استعمال می شود. (از فرهنگ نظام ) ۞ . زینه . (غیاث اللغات ). پله . درجه . مرتبه . زینه ، خواه از چوب باشد یا جز آن . (ناظم الاطباء). سُلَّم . (ترجمان القرآن ) (دهار). معراج . (منتهی الارب ) (دهار). اُدْرُجّة. دَرَجة. دُرْجة. دُرَجّة. مِرقاة. مَرقاة. (از منتهی الارب ) :
    چهل پایه ٔ نردبان از برش
    که میرفت تا اوج کیوان سرش .

  2. شهید بهشتی: وای بر زن و مرد این جامعه که هوس کنند سفره آماده بگسسترانند و آن ها در آن بنشینند آن روز آغاز انحطاط جامعه انقلابی ماست
    متن خوب و منسجمی بود. و صد البته مهم.
    کاش به نقش مردم در مشکلات اجتماعی هم بیشتر توجه شود. مردم با اعتراض هایی که بصورت شماره تلفن برای کارهای مختلف قرار داده شده بصورت هماهنگ و یا پراکنده از قدرت نرم خود استفاده کنن، اهرمی پرفشار برای چاره اندیشی و قانونمداری و حرکت مسنمر مسئولین در هر نظاماتی و صد البته ایران عزیز خواهد شد.
    کاش مسئولین به نوشته شما توجه کنند و هر مسئولی در بخش خود آینده نگر بوده و عملگرا باشد.
    مدتی نگذشته که یک بارش برف تمام محاسبات قلم بدستان اداری را برملا کرد و نشان داد که این مانور های نمایشی و ناکارآمدبیشتر از این که برای اینده نگری باشد در راستای پرکردن ساعت و ماموریت برای ادارات مختلف می باشد.
    برف یک هدیه الهی است ولی بی مدیریتی یک عذاب است که هم مردم و هم مجریان در فراهم آوردن این بلیه مقصر هستند.
    کاش روزی برسد این جمله از زبان ملت ایران رخت بربندد که: مگه کاری می کنند که مثلا من زنگ بزنم به فلان شماره ارتباط مردمی
    و مسئولین: حداقل تحت فشار این درخواست های عمومی اندکی از آلام و دردهای قابل پیشبینی بکاهند.

  3. این سازمان بوی خون می دهد تو دوره اون مدیر عامل تو کشور اول بود الان به چه افتضاحی افتاده اینم از نادونیشونه که در گذاشتند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *