پیشتر در گزارش توریستهای خارجی در پیست اسکی دیزین و توریستهای آمریکایی در راه تهران، به مسئله تعداد رو به رشد توریستهای خارجی در ایران اشاره کرده بودیم؛ رشدی که ناشی از افزایش ارتباط با کشورهای خارجی و باز کردن درگاههای ورودی کشور به روی خارجیان است.
در علوم اجتماعی، هر مسئلهای را با رویکردهای مختلف نگاه کرده و مورد ارزیابی قرار میدهند. شاید سادهترین و ابتداییترین روش ارزیابی مسائل در حوزههای اینچنینی، رویکردهای آسیبمحور و فرصتمحور در حوزه جنگ نرم باشد؛ که البته در حوزه توریسم که مسئلهای بسیار مهم در حوزه اقتصادی و فرهنگی است یک نگاه منتقدانه و مراقبانه میتواند جایگاه داشته باشد.
کشور ما که از لحاظ جاذبههای تاریخی و جغرافیایی و فرهنگی در صدر کشورهای جاذب توریست است، به دلایل بسیار سیاسی و اقتصادی از این موهبت محروم مانده و تا کنون موفق به راهاندازی درست صنعت توریسم در ایران نشده است. اما اگر این ناکامیها به یکباره تبدیل به کامروایی و موفقیت در این حوزه شود، قطعا دچار آسیبهایی نیز خواهیم شد. پس به حکم عقل باید علاج واقعه قبل از وقوع آن کنیم.
فرصتهای افزایش توریسم در ایران
– زیپ دیپلماسی: زیپ دیپلماسی گونهای از دیپلماسی عمومی و سیاستورزی است که به صورت رسمی و توسط دیپلماتهای با سابقه در کشور هدف اجرا نمیشود؛ بلکه توسط افرادی که در میان مردم از نفوذ و قدرت جذب برخوردارند مانند بازیگران سینما، ورزشکاران و یا فعالان فرهنگی و اقتصادی، دیپلماسی و سیاست خاص به صورتی غیر رسمی اجرا میشود تا مقبول عام و خاص جامعه قرار گیرد. هر چند اکثریت جامعه هدف با دیپلماسی رسمی آن کشور مخالف باشند و زيپديپلماسي به معناي نوعي ديپلماسي است كه در آن گروهها و افراد به عنوان دندههاي يك لبه زيپ با گروهها و افراد هم سطح خود در دنيا ارتباط برقرار كرده و به مثابه دو لبه يك زيپ در كنار يكديگر قرار گرفته و پيوند مييابند. و این دقیقا همان اتفاقی که بین ایرانی میزبان و خارجی میهمان روی خواهد داد و شاید بهترین فرصت برای جذب آنان به سمت دین اسلام باشد.
– ناکارآمدی ایرانهراسی: بسیاری از کسانی که تا کنون برای اولین بار به ایران سفر کردهاند، در نخستین ساعات حضور خود در ایران، حتی بعد از ورود به فرودگاه امام خمینی (ره) و رسیدن هتل، به سرعت متوجه نادرست بودن تبلیغات غربیها در مورد ایران میشوند و فراتر از آن بعد از گذشت چند روز از حضورشان در ایران، شدت میهماننوازی ایرانیان، آنان را مسحور خود میکند.
– ناکارآمدی اسلامهراسی: اگر ایرانی میزبان بتواند موقعیت به وجود آمده از بند بالا را با رحمانیت و عطوفت اسلامی ترکیب کرده و شیرینی محبت خود را با طعم اسلام ناب محمدی (ص) به کام خارجی میهمان بچشاند، قطعا خواهد توانست آن چهره خشن و زشتی که مسلمانان صهیونیست وهابی از آن به جا گذاشتهاند، بزداید.
– صدور فرهنگ: بعد از برقراری ارتباط (زیپ دیپلماسی)، برجسته کردن فرهنگ غنی ایرانی در چشم میهمان (ناکارآمد کردن ایرانهراسی) و نهایتا اثبات این نکته به میهمان خارجی که اسلام دین رافت و عطوفت است (ناکارآمد کردن اسلامهراسی) که مجموعا کار اقناع فکری میهمان را انجام میدهند، گام بعدی از این فرآیند این است که باید طوری میهمان را ارضا کرد که پیرو و دنبالهروی مکتب فرهنگ غنی ایرانی باشد.
– صدور انقلاب: گام نهایی و فراتر از همه این است که مغز و قلب وی را چنان در تسخیر محتویات ناب اسلامی قرار دهیم که به دین اسلام گرویده و کاملا در جهت اهداف اسلام، سبک زندگی خود را تغییر دهد.
نکته بسیار مهم اینجا است که ایرانیان با توجه به مکتب چهارم امنیتیای که برای خود دارند، قادرند تهدیدها را به مروارید و گوهر، یعنی چیزی فراتر از فرصت تبدیل کنند. اسکندر مقدونی که بعد از اشغال ایران با لباس ایرانی از کشورمان خارج شد و اسلامی که با نفوذش به ایران به عنوان یک تهدید (درآن زمان) تبدیل به نقطه قوت گشت و جنگ هشت سالهای که دریایی از خیر و برکت و توانمندی برایمان به جا گذاشت، همه و همه مثالهایی از قدرت نرم مردم ایران در تبدیل تهدیدها به مرواریدها است.
تهدیدهای افزایش توریسم در ایران
– میهمانمحوری: اگر میهماننوازی را به شکل افراطی در پیش بگیریم و برای جذب توریست در کشورمان به قول امام خامنهای حتی از اصول هم دست بکشیم، به ورطه «میهمانمحوری» در توریسم در افتادهایم که خود این امر ما را کاملا در وضعیتی منفعلانه قرار داده و باعث میشود به جای تاثیرگذاری، کاملا تاثیرپذیر نیز بشویم. شاید بهترین نمونهای که میتوان از این آسیب عنوان کرد، سرو شدن مشروبات الکلی و فراهم آوردن اسباب فسق در هتلها برای میهمانان خارجی و در نتیجه سقوط به مرحله سبک زندگی غربی باشد.
– رشد گرایش به سبک زندگی غربی: این گرایشات میتواند در حوزههای مختلفی چون پوشش، خوراک، زبان و گویش و آداب معاشرت باشد.
– جاسوسی: خطرناکترین تهدید توریسم در ایران مسئله جاسوسی اجتماعی از مردم جامعه ما است. سبک ساده و در عین حال خطرناکی از جاسوسی که میتواند به نام توریست، تا عمق خانههای روستایی ما و فرهنگ و سنن بومی مناطق مختلف کشور رسوخ کرده و همانگونه که تا کنون برای نابودی ما برنامهریزی میکرده، به شکل وسیعتر و عمیقتری به کار خود ادامه دهد.
با سلام خدمت نویسنده محترم.
یکی از اشتباهات بزرگ ما در سال های اخیر تصور جاسوس از گردشگر است. بنده متوجه این جمله نویسنده محترم نمی شوم که “خطرناکترین تهدید توریسم در ایران مسئله جاسوسی اجتماعی از مردم جامعه ما است ….”
جمله بالا برای همه کشورها وجود دارد. آیا یک ایرانی گردشگر نمی تواند وارد زندگی روستایی و فرهنگ سایر کشورها شود؟ شما اشاره به جاسوسی اجتماعی کردید. اساسا متوجه منظور شما نمی شوم؟ مثلا یک خارجی بیاید و مراسم تیرما سیزده شو در آمل باشد، چه چیزی را جاسوسی خواهد کرد؟ به جز فرهنگ که آن هم اثرگذاری مثبت بر گردشگر دارد، در این شرایط چه متغیری برای جاسوسی فراهم است؟
در صورت امکان منظور خود را واضح تر بیان کنید تا شاید برداشت اشتباهم را اصلاح کنم.
در حال حاضر صنعت گردشگری می تواند یکی از مناسب ترین و کم هزینه ترین ابزار برای سیاست خارجی ایران باشد. در مورد مسائل اقتصادی آن که بحث بسیار شد.