جام جم آنلاين: لباس محلي شهرهاي مختلف استان گيلان كه از نظر رنگ و طرح، نماد هفت رنگ طبيعت گيلان است، اين روزها در بيشتر شهرهاي گردشگري گيلان، بر تن عروسكهايي است كه روي آنها نوشته شده صادره از چين!
فكرش را بكن داري توي ماسوله قدم ميزني و خودت را غرق در خوشبختي ميبيني، همه اين خوشبختي هم به خاطر حس خوب و زيبايي است كه وجودت را پر كرده است.
احساس خوبي داري چون در هواي يكي از بكرترين طبيعتهاي ايران نفس ميكشي و همراه آن، زيبايي كوهها و دامنههاي سرسبز و مهآلود و باطراوتش را سر ميكشي و مزمزه ميكني.
اما اين، همه جذابيت اين طبيعت تاريخي و بينظير نيست، حسي تو را به دوردستهاي تاريخ ميبرد؛ حسي كه از لابهلاي كوچه پسكوچههاي مارپيچ روستاي تاريخي ماسوله و خانههاي گلي و زيباي آن كه روي هم سوار شدهاند عبور كرده و بالا ميرود و پرچم غرورآميز ايراني بودنت را با پشتوانهاي از غنيترين و تاريخيترين تمدن و فرهنگها در اوج قلههاي ستبر و مهآلود ماسوله به اهتزار در ميآورد.
ميانديشي تحفهاي از اين سرزمين تاريخي برگيري و كولهبار خاطراتت را با سوغات اين ديار پربارتر كني. بهترين سوغات شايد عروسكهايي باشند كه با پوششي از لباسهاي زيبا و رنگارنگ گيلكي ـ با دامنهاي بلند پرچين و مواج و هفت رنگ، لچك و جليقه و گردنبندي از سكههاي نقرهاي ـ جلوي خانه ماسولهايها بساط شدهاند.
پيش ميروي و دست دراز ميكني و يكي را بر ميداري، چشم در چشم عروسك كه ميشوي اما در جا خشكت ميزند! صورت عروسك برايت غريب است، خيلي غريب! گيلكي نيست، اصلا ايراني نيست! خيلي شرقي است!… آهان شناختي چيني! چيني… است!… يك عروسك چيني با لباسهاي اصيل ايراني و گيلكي!!!
زن فروشنده كه حالا ديگر متوجه چشمان گرد و بزرگ شده و پر از سوالت شده، ميگويد: چارهاي نداريم، عروسكهاي چيني را ارزان ميخريم و وقتي لباس سنتي گيلان و ماسوله را به تن آنها ميپوشانيم، ارزانتر و راحتتر به مشتري ميفروشيم. استدلالش درست است اما از حيرت تو كم نميكند.
بيشتر كه كنكاش ميكني ميبيني فقط ماسوله نيست، لباس محلي شهرهاي مختلف استان گيلان كه از نظر رنگ و طرح، نماد هفت رنگ طبيعت گيلان است، اين روزها در بيشتر شهرهاي گردشگري گيلان، بر تن عروسكهايي است كه روي آنها نوشته شده صادره از چين! لباسهايي كه قدمت طرحهاي آنها به اشياي كشف شده در چراغعلي تپه رستمآباد (مارليك) برميگردد. در تكههاي يافت شده در اين اكتشاف، طرحي از بانوي گيلاني وجود دارد كه هنوز هم در لباس زنان گيلان خصوصا در كوهپايههاي شرق گيلان اين نشانهها را ميتوان يافت.
اين نشانهها شامل بلندي لباس تا مچ پا، طرح جلوي لباس، طرح زيگزاگ در پاي دامن و نحوه بستن روسري است.
اين لباس كه در نوع خود يكي از مهمترين صنايع دستي استان است، اين روزها به جاي عروسكهاي ايراني، تن عروسكهاي چيني را ميپوشاند!
اين روزها در بيشتر روستاها و شهرهاي گيلان، عروسكهايي كه به نام عروسك محلي فروخته ميشوند، پلاستيكي هستند و در كنار آنها عبارت ساخت چين نوشته شده است.
برخي ديگر از اين عروسكها نيز توسط زنان روستا با كامواهاي رنگي بافته ميشوند كه البته اين عروسكها هم اگر چه بافته دست هنرمندان روستاست اما باز هم با كامواهاي سنتي كه رنگ طبيعي دارند، ساخته نميشوند، نخ اين كامواها هم چيني است.
زنان ماسولهاي ميگويند اگر قرار باشد از نخهايي كه با رنگ طبيعي رنگآميزي شده، استفاده كنيم، قيمت عروسك گران تمام ميشود.
حالا كه همين عروسكها را با قيمت سه هزار تومان ميفروشيم كسي نميخرد، اگر قرار باشد اين عروسكها چيني نباشد و دستساز باشد، ديگر كسي به عروسك سنتي ده هزار توماني بيحركت نگاه هم نميكند.
اين بار حيرتم با تاسفي دردناك گره ميخورد كه خدايا آخر و عاقبت اين فرهنگ و تمدن چندين هزار ساله چه خواهد شد!
ما ایرانی ها بی دقتیم