ارتش آمریکا

هرازنیوز: بر اساس آمارهاي رسمي منتشر شده از سوي نهادهاي رسمي و غيررسمي، يك سوم زنان نظامي آمريكا مورد تجاوز جنسي قرار مي‌گيرند. افزون بر اين، 70‌درصد از زنان نظامي نيز اظهار داشته‌اند كه از سوي هم‌قطاران نظامي خود مورد آزار و اذيّت جنسي قرار گرفته‌اند.
پايگاه اطلاع‌رساني برهان با اشاره به حضور زنان در ارتش آمريكا نوشت: امروزه زنان در آمريكا مي‌توانند اغلب مناصب و مسؤوليت‌هاي نظامي را عهده دار شوند و دوشادوش مردان به وظايف خود عمل كنند. زنان نظامي آمريكا حتي به مأموريت‌هاي مختلف در اقصي نقاط دنيا اعزام مي‌شوند و در كشورهايي چون افغانستان، عراق، كره و …. حضور دارند. طي سال‌هاي اخير، ميزان به كارگيري زنان در ارتش اين كشور به شدت افزايش يافته است و در حال حاضر بيش از 15 درصد از پرسنل نظامي آمريكا را زنان تشكيل مي‌دهند.

سؤال مهمي كه در اين ارتباط به ذهن متبادر مي‌شود اين است كه آيا اساساً روحيّه‌ي زنان با جنگ، قتل و كشتار كه شيوه‌ي خاص ارتش آمريكا است، سازگاري دارد؟ آيا جنگيدن و كشتن طرف مقابل نياز به ظرافت خاص دارد كه زنان بايد آن را به انجام برسانند؟ آيا در عرصه‌ي عمل، زنان نظامي توانسته‌اند هم‌چون مردان دست به عمليّات‌هاي نظامي گسترده، كشتار نيروهاي به اصطلاح دشمن، بمباران مواضع طرف مقابل و … بزنند؟ تحقيقات خود آمريكايي‌ها نشان مي‌دهد كه جواب سؤالات ياد شده همگي منفي است و واقعيّات طور ديگري است.

*روي ديگر واقعيّت

فوريه‌ي سال 2011 ميلادي، ماجرايي رخ داد و باعث گرديد كه توجه‌ها بيش از پيش به سؤالاتي نظير سؤالات ياد شده متمركز شود و نفس حضور زنان در ارتش آمريكا زير سؤال رود. در اين ماه، چند ‌تن از نظاميان زن آمريكا با طرح شكايتي در دادگاه اين كشور، پنتاگون را متهم به ناديده گرفتن آمار تكان دهنده‌ي تجاوز به زنان در ارتش اين كشور كردند. هم‌چنين «رابرت گيتس»، وزير دفاع وقت و «دونالد رامسفلد» وزير سابق دفاع اين كشور، نيز متهم شدند كه نهاد تحت مديريت آن‌ها خشونت برضد زنان و تجاوز به آن‌ها را پذيرفته و اين اقدام‌ها را فقط نظاره مي‌كند.

حتي روزنامه‌ي «لس‌آنجلس تايمز» هم اعتراف كرده است كه ارتش آمريكا تجاوز، آزار و اذيّت جنسي زنان را ناديده مي‌گيرد.

بر اساس آمارهاي رسمي منتشر شده از سوي نهادهاي رسمي و غيررسمي، يك سوم زنان نظامي آمريكا مورد تجاوز جنسي قرار مي‌گيرند. افزون بر اين، 70‌درصد از زنان نظامي نيز اظهار داشته‌اند كه از سوي هم‌قطاران نظامي خود مورد آزار و اذيّت جنسي قرار گرفته‌اند. بر طبق مطالعه‌اي ديگر، در مجموع، 90 درصد از زنان شاغل در ارتش آمريكا به نوعي مورد آزار، اذيّت و خشونت جنسي قرار مي‌گيرند. هم‌چنين 90 درصد آن‌هايي هم كه مورد تجاوز قرار مي‌گيرند آن را به دلايلي گزارش نمي‌دهند.

آمار اين خشونت‌ها در شركت‌هاي نظامي خصوصي به مراتب بيش‌تر است و زنان بيش‌تري قرباني مطامع نظاميان مرد و عمدتاً فرماندهان ارشد خود مي‌شوند. براي نمونه خانم «جونز» كه در سال 2005 ميلادي در عراق مورد تجاوز دسته جمعي همرزمان خود قرار گرفته بود آن را گزارش داد اما پاسخي كه دريافت كرد اين بود كه براي چند روز در يك كانتينر محبوس و از داشتن آب، ‌غذا و مواد دارويي و بهداشتي محروم شد.

مسأله‌ي قابل تأمل اين‌جاست كه آمار زناني كه توسط همرزمان خود مورد تجاوز و خشونت جنسي قرار مي‌گيرند به مراتب بيش‌تر از كساني است كه توسط نيروهاي دشمن كشته مي‌شوند. اما مسأله‌ي جالب‌تر اين است كه رسانه‌هاي جريان اصلي آمريكا تمايل يا توانايي پوشش اين موارد را ندارند.

آن‌چه كه از خود مسأله‌ي تجاوز مهم‌تر به نظر مي‌رسد، ميزان بالاي قتل زنان بعد از اقدام به تجاوز و يا خودكشي آنان است. بر اساس آمارهاي منتشر شده، ميزان قابل توجهي از زنان نظامي آمريكا معمولاً به دلايل غير جنگي و عمدتاً ‌در ارتباط با مسأله‌ي تجاوز مي‌ميرند. تنها در سال 2008 ميلادي و در عراق 94 نفر از زنان نظامي آمريكايي به اين دليل كشته شده‌اند. اين در حالي است كه آمار منتشر شده معمولاً‌بسيار كم‌تر از آن چيزي است كه در عالم واقع، روي مي‌دهد.

*رنگين پوست‌ها قرباني تمايلات جنسي نظاميان آمريكا

«ميروسلاوا فلورس» در مقاله‌اي با عنوان «تجاوز به زنان آمريكاي لاتين در ارتش آمريكا» گزارش مفصلي در خصوص زناني ارايه داده است كه از كشورهاي آمريكاي لاتين با هزاران رؤيا و اميد به ارتش آمريكا پيوسته و درصدد اثبات خود به عنوان شهروند وفادار آمريكايي بوده‌اند تا اين‌كه بتوانند منبع درآمدي براي خود كسب كنند اما سرنوشتي كه در انتظار آن‌هاست، بسيار تكان دهنده است. بر اساس تحقيقات نويسنده، طي سال‌هاي اخير، بسياري از زنان رنگين پوستي كه به استخدام ارتش آمريكا در آمده‌اند توسط يهوديان نژادپرست و سفيدپوستان، مورد تجاوز قرار گرفته‌اند. وي معتقد است كه اين زنان صرفاً به دليل ايجاد تفريح و سرگرمي براي نظاميان سفيد پوست و يهودي به استخدام درآمده‌اند و به ابزار كام‌جويي آنان مبدل شده‌اند.

وي در ادامه با بررسي زندگي پنج نفر از رنگين پوستاني كه مورد تجاوز قرار گرفته‌اند، مي‌افزايد راز كثيف پنتاگون و مقام‌هاي آن از جمله «رامسفلد» و «پل ولفويتز» اين است كه رنگين پوستان را صرفاً براي تجاوز و به عنوان ابزار لذت براي نظاميان مرد به استخدام ارتش در مي‌آورند.

*زنان ابزار كام‌جويي ارتش آمريكا

بر اساس اظهارنظر زنان نظامي آمريكا، زنان در ارتش به عنوان يك جنس پست نگريسته شده و صرفاً به عروسك‌هاي جنسي براي همرزمان مرد خود مبدل شده‌اند. يك نظامي آمريكايي در همين ارتباط مي‌گويد: «ارتش آمريكا به اين خاطر زنان را استخدام مي‌كند كه اسباب خوشي و كام‌جويي مردان را فراهم نمايد و آن‌ها را سرحال نگه دارد! در جنگ ويتنام فاحشه‌هايي استخدام شده بودند تا در اختيار سربازان مرد باشند اما در عراق اين افراد استخدام نشده‌اند و نظاميان زن نقش آنان را ايفا مي‌كنند.» با توجه به سياست‌هاي اتخاذ شده در خصوص تجاوز جنسي به زنان، اين فرضيه‌ها قابل اثبات است:

تعداد زيادي از زنان مورد تجاوز قرار مي‌گيرند.

كساني كه گزارش دهند خود مورد آزار و اذيّت قرار مي‌گيرند.

مجرمان هيچ بهاي سنگيني براي اتهام‌هاي خود پرداخت نمي‌كنند و حتي گاهي ترفيع درجه پيدا مي‌كنند!

رسانه‌ها به اين امر بهايي نمي‌دهند و مقام‌هاي نظامي هم آن را امري عادي و مربوط به كل جامعه مي‌دانند.

از آن‌چه كه گفته شد و با توجه به شواهد عيني نقل شده، به نظر مي‌رسد كاركرد زنان در ارتش آمريكا بيش از آن‌ كه نظامي باشد در زمينه‌ي مسايل جنسي است تا بدين ترتيب نيازهاي غريزي نظاميان مرد رفع شده و آنان براي كشتار در ميادين جنگي، آماده‌تر باشند.

*چرا قربانيان گزارش نمي‌دهند؟

منابع آمريكايي از جمله خود پنتاگون معترف است آمارهاي منتشر شده از ميزان تجاوز در بين نظاميان آمريكايي بسيار كم‌تر از مواردي است كه به واقع اتفاق مي‌افتد. نتيجه‌ي تحقيقات حاكي از آن است كه 90 درصد موارد تجاوز بنا به دلايلي گزارش نمي‌شود. جوّ ارتش طوري است كه كسي جرأت گزارش كردن ندارد و هركس گزارش دهد به عنوان خائن و نالايق مورد بازخواست قرار مي‌گيرد. حتي يكي از فرماندهان ارتش در پاسخ به اعتراض زني كه مورد تجاوز قرار گرفته بود، اظهار داشته است: «اين امور عادي هستند و اتفاق مي‌افتد. بهتر است كه اين امر توسط دوستان و همرزمان اتفاق افتد تا دشمنان و سربازان خارجي. از طرف ديگر اين امر مي‌تواند در دوره‌ي اسارت و … هم اتفاق افتد و بنابراين تجاوز توسط دوستان مي‌تواند باعث آمادگي براي آن اتفاقات باشد.»

بر اساس گزارش شبكه‌ي «الجزيره»، بيش از 50 درصد از گزارش‌هايي كه ارايه مي‌شود بنا به آن‌چه كه «شواهد و مدارك ناكافي» خوانده مي‌شود، مورد بررسي قرار نمي‌گيرند. هم‌چنين در اغلب موارد ‌قربانيان مورد آزار، اذيّت و توهين قرار مي‌گيرند تا مجرمان و متهمان. براي مثال، ‌فردي به نام «جنيفر داير» اظهار داشته است پس از گزارش دادن تجاوز، سه روز در سلول انفرادي حبس شده و او را تهديد نموده‌اند كه به دليل وارد كردن اتهام‌هاي بي‌پايه و اساس و گزارش نادرست، محاكمه خواهند كرد. موارد ديگري هم يافت مي‌شود كه ‌افراد متهم به تجاوز نه تنها محاكمه نمي‌شوند بلكه بارها ارتقاي درجه و افزايش حقوق هم كسب كرده‌اند.

هم‌چنين نمونه‌هايي وجود دارد كه فرد پس از آن‌كه تجاوز به خود را به مقام‌هاي ارشد گزارش داده، به قتل رسيده است. براي نمونه مي‌توان به خانم «ماريا لاترباخ» اشاره كرد كه همين سرنوشت را پيدا كرده است

. هم‌چنين روزنامه‌ي «لس آنجلس تايمز» در مقاله‌اي مي‌نويسد: «فرهنگ «سرزنش قربانيان» و «اتحاد و ائتلاف با متخلفان» باعث شده است موارد مربوط به تجاوز مورد بررسي قرار نگيرد.»

«آن ريم» در اين ارتباط مي‌نويسد: «برگزاري مراسم باشكوه و پرافتخار تدفين براي كهنه سربازاني كه متهم به تجاوز جنسي هستند حامل اين پيام است كه حتي بدترين و شنيع‌ترين خشونت‌هاي جنسي باعث نمي‌شود كه خدمات نظامي اين افراد زير سؤال برود. اين امر باعث مي‌شود كه فرهنگ مصونيّت نظاميان از محكوميّت‌هاي طولاني مدت تداوم يافته و آنان بدون كم‌ترين نگراني از احتمال محاكمه، مرتكب اعمال تجاوزكارانه‌ي جنسي شوند.» نويسنده در ادامه مي‌افزايد: «كنايه آميز است كه با وجود اين‌كه خشونت‌هاي جنسي جزو جرايم جنگي شناخته مي‌شود اما ارتش خود سعي در تداوم اين جنايت دارد.»

افزون بر اين، قربانيان اميدي براي رسيدگي واقعي به پرونده‌ي خود را ندارند چرا كه اغلب موارد ناديده گرفته مي‌شوند. بر اساس آمار پنتاگون در سال 2006ميلادي، حدود 2974 مورد تجاوز گزارش شده است كه تنها 292 مورد از آن‌ها بررسي شده و تعداد ناچيزي از متهمان به شكل جدّي جريمه شده‌اند. مجازات‌ها و جرايم متناسب با جرم نيست و ممكن است محكوم شدگان تنها تنزل درجه پيدا كرده و يا ميزان ناچيزي از حقوقشان كم شود. هم‌چنين قربانيان به دليل ترس از تمسخر، آزار و اذيّت بيش‌تر جرأت گزارش دادن ندارند.

آن‌چه جالب‌تر مي‌نمايد واكنش مقام‌هاي آمريكايي به اين موضوع است. سخن‌گوي پنتاگون توپ را به زمين جامعه‌ي آمريكا انداخته و در اظهارنظري غيرمسؤولانه ابراز داشته است كه تجاوز جنسي به زنان مختص به ارتش نمي‌باشد و موضوعي است كه در جامعه‌ي آمريكا رواج داشته و يك مسأله‌ي كلي اجتماعي است.

از آن‌چه پيش‌تر گفته شد، اين سؤال مطرح مي‌شود كه آيا زنان براي انجام مأموريت نظامي به كار گرفته مي‌شوند يا صرفاً ابزاري براي رفع نيازهاي غريزي سربازان و نظاميان مرد هستند؟ آيا اين خشونت‌هاي جنسي نتيجه و محصول فرعي جنگ است؟ آيا نشانه‌ي مرد سالاري حاكم بر ارتش است يا نشانه‌ي فرهنگ و روحيّه‌ي امپرياليستي آمريكاست؟

از دلايل مطرح شده در زمينه‌ي آمار بالاي اين خشونت‌ها مي‌توان به اين مورد اشاره كرد كه مردان در حالت جنگي به لحاظ فيزيكي و جنسي حالت تهاجمي به خود مي‌گيرند. در چنين حالتي اگر فردي چندين دوست و همرزم خود را هم از دست داده باشد به لحاظ رواني حالت تهاجمي شديدتري به خود مي‌گيرد و در اين صورت ديگر سلسله مراتب و فرماندهي و … از اهميّت چنداني برخوردار نيست. با توجه به اين‌كه زنان هم در دسترس آنان قرار دارند بنابراين دست زدن به خشونت‌هاي جنسي براي آنان امري عادي است. حال اگر رهبران نظامي آمريكا در پي آن هستند كه از اين خشونت‌ها بكاهند بايد به دنبال اقدام‌هاي پيش‌گيرانه و اقدام‌هاي تنبيهي شديدتري باشند. ولي به ظاهر‌آنان از اين بابت نگراني ندارند و اختلاط جنسيّتي در بين نظاميان نه تنها دغدغه‌ي خاطري براي آنان نيست بلكه احتمالاً از اين كار اهداف و مقاصد ديگري نيز دارند.

دليل ديگر نيز مربوط به فرهنگ آمريكايي است. بنا به اظهارنظر نظاميان مرد، ‌زنان آمريكايي پوشش و لباس راحتي زندگي شخصي خود را به ميادين جنگ مي‌آورند. يك سرباز آمريكايي در اين خصوص اظهار مي‌دارد: «وقتي بيرون مي‌آييم زناني را مي‌بينيم كه با لباس شنا و نيمه لخت در حال تفريح هستند و يا در استخرها در حال شنا و يا در حال حمام آفتاب هستند. طببيعي است كه اين مناظر مردان را اغوا كند.» سرباز ديگري در اين خصوص مي‌گويد: «تصور كنيد در محيطي زندگي مي‌كنيد كه هيچ امنيّت جاني و رواني نداريد و در اين حالت زنان در دسترس شما قرار دارند آن وقت چه اتفاقي مي‌افتد؟ نبايد به زنان اجازه‌ي حضور در ارتش را بدهند.»

مسأله‌ي ديگر باز هم مرتبط به فرهنگ آمريكايي است كه زنان به عنوان يك جنس پست ديده مي‌شوند و ابزاري براي كام‌جويي و لذت جويي مردان به حساب مي‌آيند.

افزون بر اين بايد به تبعات اين موضوع نيز اشاره كرد. آمار بالاي تجاوز به زنان باعث ايجاد مشكلات روحي، ‌رواني و جسمي ديگري شده و موجب گسترش افسردگي در بين زنان؛ بي‌معنا يافتن زندگي، افزايش نرخ خودكشي، افزايش نرخ طلاق، افزايش كودكان نامشروع، ناكارآمدي ارتش و … مي‌شود.
منبع : فارس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *